امام، سید احمد شهید در آینه تاریخ

«زندگانی معروف و تاریخ محفوظ»

«زندگانی معروف و تاریخ محفوظ»

امام سید احمد شهید  / یک شخصیت افسانه‌ای یا یک انسان ما قبل تاریخ نبود. ایشان شخصیتی بودند که در اول قرن سیزدهم هجری و در اواخر قرن هجدهم میلادی ظهور فرمودند. مرکز تعلیم و تربیت‌شان در ابتدای منطقه‌ی آباد و مرکزی شمال هند بود که از نظر علم و ادب و فرهنگ تمدن و سیاست جزء مناطق اول هندوستان بشمار می‌آمد، در اصطلاح انگلیسی‌ها به استان‌های متحده اگره و اوده نامیده می‌شد. باز رابطه‌ی حضرت سید با خاندان معروف دهلی یعنی خاندان شاه ولی الله برقرار شد، که از نظر علم و درس در تمام هندوستان از شهرت ویژه‌ای برخوردار بودند. خانواده‌ی خود حضرت سید از سادات معروف اَوده بشمار می‌رود که از پانصد سال پیش به این طرف، در آن علما و مشایخ شهیری پیدا شده‌اند، ایشان بنابر زندگانی زاهدانه و با وقار خاندانش همیشه در قرب و جوار، با نگاه عزت و احترام دیده می‌شد، فرمانروایان مغول دهلی پیوسته نسبت به ایشان اظهار ارادت و عقیده می‌کردند، و به عالی بودن نسبش اعتراف داشتند، در تمام رساله‌های تاریخ آن زمان که به زبان فارسی نوشته شده بود، افراد ممتاز این خاندان ذکر گردیده‌اند و خود ایشان در سپاه، یک سردار معروف افغانی بنام سردار نواب امیرخان[٢١] جهت تربیت نظامی انجام خدمت نموده بودند. نواب امیرخان به جناب سید بسیار احترام می‌گذاشت و با وی رابطه‌ی ارادت و اخلاص داشت. زندگی خود نواب هم خیلی معروف است و کتاب‌های متعددی درباره وی نوشته شده است. ایشان آنطور که انگلیس‌ها پنداشته‌اند، هیچ رابطه‌ای با حقه‌بازان قرن هجدهم نداشته است، بعد از اینکه حضرت سید از سپاه امیرخان برگشت، علما و مشایخ و شرفا و امراء پروانه‌وار سوی ایشان مراجعت می‌نمودند و با وی بیعت می‌کردند و جهت استفاده معنوی و روحی طوری هجوم می‌بردند که نظیر آن در هندوستان دیده نشده بود.

ایشان از استان‌های متحده هم دیدارهای متعددی در زمینه‌ی تبلیغ و دعوت بعمل آوردند که در اثر آن تمام منطقه‌ی سیل آسا به جنبش درآمد و همگی به توبه و اصلاح روی آوردند و علیه شرک و بدعت چنان طوفانی برپا شد که از دیرباز نظیرش دیده نشده بود. سپس ایشان همراه ٧٥٠ نفر (که در آن زمان بنابر کمبود وسایل تعداد بزرگی محسوب می‌شد) با شکوهی عظیم مراسم حج را ادا نمود که مثلش نه در تاریخ پادشاهان هندوستان دیده شده است و نه در تاریخ علماء و مشایخ.

این مسافرت از طریق خشکی طی شده بود. منطقه‌ی وسیع کرانه‌های رود گنگا که در این مسیر قرار داشت حیات نوینی گرفت و با احساسات جدیدی آشنا گردید و بسیاری از شهرها در حلقه‌ی ارادت و دایره‌ی اصلاح حضرت سید داخل گردید. بعد ایشان به مکه و مدینه تشریف بردند و آنجا از وی آنچنان استقبال شده بود که تا آن زمان از هیچ شخصیت عرب چنین استقبالی نشده بود، آن‌هم در زمانی که در حجاز نام گرفتن وهابی‌ها در خطر انداختن و مشکوک قرار دادن شخصیت خود به شمار می‌آمد. هیچ دلیلی در دست نیست که ایشان با مبلغین وهابی برخوردی داشته است. تکامل دینی و فکری ایشان قبل از این سفر به مرحله‌ی عروج رسیده بود و دعوت ایشان در زمینه‌ی اصلاح عقیده و اعمالی که به طور مستقیم از قرآن و حدیث سرچشمه گرفته بود، در هندوستان مشخص و واضح بود[٢٢]. سپس وی حرکت وسیعی جهت احیای جهاد و خلافت اسلامیه آغاز نمود که مرزهای آن در طرح و خیال بلندش از هندوستان تا ترکستان و ترکیه وسعت داشت.

و مرکز جهاد و حرکتش را در قبایل آزاد قرار داد. وی جهت رسیدن به مرزهای شمال غرب هندوستان مسافرت طولانی انجام داد، با یک قافله‌ی عظیم به بلوچستان و افغانستان مسافرت نمود و در این سفر مشقت‌های فراوانی را تحمل نمود، گزارش مفصل این سفرها با ذکر هرنقطه و مسافت آن و موقعیت جغرافیایی طوری نگاشته شده است که گویی یک دیدار رسمی انجام شده است. ایشان چگونگی این مسافرت را از افغانستان و بلوچستان توسط فرستادگانش به اطلاع علما و شخصیت‌های ذی‌نفوذ می‌رسانید، مجموعه‌ی این مکاتبات رسمی در کتابخانه‌های مختلف هندوستان و کتابخانه‌ی هندی در لندن موجود می‌باشد. همچنین گزارشات مربوط به عملیات جبهه‌ی جنگ نوشته شده است. واقعه‌ی شهادت حضرت سید در ٢٤ ذی‌قعده ١٢٤٦هـ برابر با مه ١٨٣١م در بالاکوت اتفاق افتاد. احوال زندگی و جزییات حیات ایشان آنقدر با دقت نوشته شده است که نظیر آن در بیوگرافی مصلحین و رهبران کم دیده می‌شود.

درباره‌ی سیرت و زندگانی حضرت سید، دو مدرک مهم وجود دارد، یکی مجموعه‌ای است که در چهار جلد ضخیم، بنام «وقایع احمدی» نوشته شده است. این اثر به دستور و همکاری «نواب، وزیرالدولة» رییس ایالت تونک (بنگال) بعد از شهادت ایشان ترتیب داده شده است. در تونک افراد زیادی وجود داشتند که شخصاً در عملیات جنگی شرکت داشتند و ناظر تمام اوضاع بودند. مشاهدات این افراد بطور دسته جمعی نوشته شد.

دومین مدرک معتبر کتاب «منظور السعداء في أحوال الغزاة والشهداء» نوشته مولوی سید جعفر علی نقوی (متوفی سنه ١٢٨٨هـ.ق) به زبان فارسی می‌باشد، مولف از اهالی «گورکپور» و از خاندان سادات و علما، و شخصی دانشمند و ادیب زبان فارسی بود. او خودش در جبهه‌ی جنگ حضور داشت و مسئولیت نویسندگی سپاه به عهده‌ی وی بود و این خود دلیل بر آگاهی و معلومات صحیح او می‌باشد.

سومین مدرک تاریخی کتابی تاریخی بنام «مخزن احمدی» به زبان فارسی می‌باشد که نویسنده‌ی آن مولوی سید محمد علی (متوفی ١٢٦٦)، خواهرزاده‌ی خود حضرت سید می‌باشد. در این کتاب احوال حضرت سید از تولد تا بازگشت از حج، بطور معتبر ذکر گردیده است. زیرا که مولف از طرفی از نزدیکان حضرت سید بوده است و از طرفی دیگر شاهد عینی اکثر احوال، و در سفر و حضر همراه وی بوده است. این کتاب در زمان محمد علی خان والی تونک نوشته شده است. و در چاپخانه‌ی «آگره» چاپ و منتشر گردیده است.

مدرک چهارم کتاب «سوانح احمدی» نوشته‌ی مولوی محمد جعفر تهانیسیری، کسی که در بندر «بلئیر» اسیر شد و متهم به توطئه سال ١٨٦٤ علیه انگلیس بود، این کتاب اولین کتاب به زبان اردو است که در هندوستان چاپ شد و تقریباً به هر منزلی رسیده است و در معرفی احوال حضرت سید خدمت بزرگی انجام داده است.

مولف این کتاب با خلفای حضرت سید بیعت کرده بود و از علاقمندان به حضرت سید بود، او هجده سال در آب سیاه اسیر بود و بعد به وطن خویش مراجعت نمود. از آنجایی که انگلیس مراقب کوچکترین حرکت این گروه بود، این کتاب با نهایت احتیاط نوشته شده است و در آن بسیاری از حقایق که در حالت آزادی می‌توان اظهار کرد، ذکر نگردیده است.

پنجمین و جامع و کامل‌ترین تالیف در این موضوع کتاب سید احمد شهید است که نویسنده‌ی آن مولانا غلام رسول مهر مرحوم است و آن را در چهار جلد و ١٩٢١ صفحه نگاشته است. این کتاب را می‌توان به عنوان یک دایرة المعارف در سیرت شهید سید احمد و حرکت، جهاد و دعوت تلقی کرد. این کتاب در لاهور چاپ شده است در محافل علمی و ادبی مورد قبول واقع شده است.

اینجانب هم در این موضوع کتاب سیرت شهید سید احمد را نوشته است و در سال ١٩٣٩ در یک جلد مشتمل بر ٤٦٢ صفحه منتشر نمودم.

سید سلیمان ندوی، مقدمه‌ای بلیغ و دلپذیر بر این کتاب نوشته بود که از بهترین نوشته‌های سید سلیمان می‌باشد. با این مقدمه، مصنف که سنش بیش از بیست و چهار سال نبود تشویق گردید و این اولین کوشش و اولین ثمره‌ی قلم مولف بود. این کتاب در محافل علمی و دینی هندوستان فوق‌العاده مورد استقبال قرار گرفت و ملاحظه شد که مسلمان هندوستان چقدر تشنه‌ی این موضوع بودند.

اوضاع سیاسی هند و آرزوی غلبه‌ی اسلام در مسلمانان سبب شد که آن‌ها خواستار و جویای موادی گردند که در آن‌ها اعتماد و خودشناسی و احساسات خفته‌ی ایمان و یقین را بیدار سازد، اولین چاپ این کتاب دست به دست تمام شد در سطح زیادی بعدها منتشر شد و مولف هم اضافه‌های زیادی در آن نمود که بالاخره حجم کتاب افزایش یافت. پنجمین چاپش در پاکستان و ششمین چاپ آن در هندوستان در سال‌های ١٩٧٤ و ١٩٧٨ در جلد قطوری منتشر شد که تعداد مجموع صفحات این چاپ‌ها ١١٤٥ صفحه است. در این کتاب نقشه‌های تاریخ و تصاویر نقاط مهم درج گردیده است. آخرین و جدیدترین کتاب در این زمینه کتابی به زبان انگلیسی به نام: (Saiyid Ahmad Shahide. His Lifeandmission) می‌باشد که عصاره‌ی مطالعات عمیق بوده و با اسلوب جدید نوشته شده است و مشتمل بر مدارک تاریخ و گزارش‌های رسمی و شهادت‌های خارجی می‌باشد. علاوه بر آنچه ذکر گردید کتاب‌های متعدد در هندوستان و پاکستان و امریکا و اروپا چاپ و منتشر شده است. متأسفانه در زبان عربی درباره‌ی این شخصیت معروف کمتر نوشته شده است و به همین دلیل «جهان عربی» تقریباً از عملکردهای معروف‌شان آگاهی چندانی ندارد.

شاید در این خصوص اولین کار توسط اینجانب انجام گرفت و آن انتشار مقاله‌ای بود که سید رشید رضا مرحوم، آن را در مجله‌ی مشهورش «المنار» در سال ١٣٢٩ منتشر کرد و بعد در شکل کتابچه‌ای جداگانه چاپ نمود. عنوان این کتابچه «السید الإمام أحمد بن عرفان الشهید مجدد القرن الثالت عشر» بود. نویسنده در آن وقت ١٧ سال سن داشت به همین دلیل کتاب از معیار تحقیقی برخوردار نبود.

بعد از آن نویسنده به نوشتن کتابی متوسط توفیق یافت که در آن داستان‌ها و حماسه‌های ایمان‌افروزی ذکر نمود که در پرتو آن اخلاق برجسته و نیروی ایمان و دوراندیشی حضرت سید و همراهانش را می‌توان مطالعه کرد.

و نیز تاریخچه‌ی مختصر دعوت و جهاد به ترتیب بیان شده است. این کتاب بنام «إذا هبت ریح الإیمان[٢٣]» از لکنو و خارج آن چاپ و منتشر گشته است.

جای بسی تعجب است که با وجود این همه مواد معتبر و موثق که از تولد تا شهادت، زندگانی یک شخصیت معروف را شرح می‌دهد باز هم عده‌ای با کمال بی‌تعهدی، کورکورانه قلم بدست گرفته‌اند و افسانه‌های بی‌مورد و داستان‌های بی‌مدرک را به چنین شخصیتی نسبت دهند. واقعاً این نوع بی‌احتیاطی نمونه‌ای از گمراهی است که هیچ گونه جوازی ندارد.

[٢١]- این سردار معروف بعدها دولت کوچک تونک را تاسیس نمودند.

[٢٢]- ملاحظه شود به کتاب «صراط مستقیم» مجموعه تعلیمات و تحقیقات از حضرت سید احمد.

[٢٣]- هنگامی که نسیم ایمان ورزید.