۵- رضایت دختری که نکاح میشود
یکی از شروط اساسی صحت نکاح، جلب رضایت دختر است و دختر نباید علیرغم میل خودش به ازدواج کسی درآید. پس چنانچه راضی نباشد، عقد باطل است هرچند دختر هم باشد، باید از او اجازه گرفته شود و سکوت دختر باکره مادامی که دلالت بر رضایت او نماید، کافی است. اما برای ازدواج با بیوهزن باید از او اجازه گرفته شود و وی به صراحت موافقت خود را اعلان کند.
پیامبر جمیفرمایند «هنگام عقد نکاح از دوشیزه اجازه بگیرید و سکوت او بمنزلۀ اجازه است، ولی زن بیوه به خودش از ولی و سرپرستش اولی و مقدمتر است. [شیخان و اصحاب سنن]
و در حدیثی که «نسایی» و «ابنماجه» روایت کردهاند، آمده است که پدری خواست دخترش را علیرغم میل و علاقهاش به ازدواج برادرزادهاش درآورد تا بهوسیله آن خود را از فقر و ناداری برهاند. دختر نزد پیامبر جشکایت کرد، پیامبر جفرمود: «هرکاری را که میخواهی انجام بده» [اختیار قبول یا فسخ نکاح را به او سپرد] دختر گفت: به آنچه پدرم انجام داده، راضی هستم ولی من با این مخالف هستم که زنان بدانند پدران اختیاری ندارند هرطور که بخواهند در باره ازدواج دخترانشان بدون اجازه آنان تصمیم بگیرند.»