۶- رضایت ولی زن در نکاح
نزدیکترین شخص از نظر نسبی به دختر، ولیّ اوست. مانند: پدر، پدربزرگ، برادر و عمو. ولیّ دختر باید با ازدواج او راضی باشد و موافقت کند، در غیر اینصورت عقد ازدواج صحیح نیست. برای اینکه امکان دارد، دختر با کسی ازدواج کند که همتایش (مناسب حالش) نباشد یا کسی باشد که قادر بر ادای حقوق زن نباشد و یا انسان فاسق و بیبندوباری باشد که ارزشی برای حدود الهی قائل نیست.
به این خاطر است که اسلام در عقد، رضایت ولی را شرط [صحت نکاح] اعلام نموده است. در حدیث نیز آمده است که: «هر زنی که بدون اجازه ولیّ خود به ازدواج کسی درآید، آن ازدواج باطل است، باطل است، باطل است.» [روایت اصحاب سنن، بجز نسایی] و در حدیثی دیگر آمده: «هیچ عقد نکاحی درست نیست مگر با حضور ولی» [ترمذی و ابوداوود]
اما اگر حالتی پیش آید که ولیّ دختر با لجاجت، بهانهگیری و از روی عناد [بدون سبب] از ازدواج دخترش جلوگیری کند، در این موقع دختر میتواند برای رفع مشکلش به قاضی مراجعه کند، اگر قاضی مسلمان تشخیص داد که اظهارات ولیّ غیرمعقول است، به ولی، امر میکند که دخترش را شوهر دهد. پس اگر ولی، نپذیرفت و بر ممانعتش اصرار ورزید، در اینصورت قاضی توجهی به مخالفت او نکرده و حکم به ازدواج دختر میدهد. چنانچه در حدیث آمده که پیامبر جفرمود: «اگر ولیّ دختر با او خصومت ورزید و بیسبب مانع ازدواجش شد، او مانند کسی است که ولی ندارد و سلطان ولی اوست» [اصحاب سنن بجز نسایی]