مروری بر فضایل طلحهس
در کتابهای حدیث و سیره، مناقب و فضایل حضرت طلحهس مفصلاً ذکر شده است، ما در اینجا به چند نمونۀ مستند اکتفا میکنیم:
در سنن ترمذی آمده است: «حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ الأَشَجُّ، حَدَّثَنَا يُونُسُ بْنُ بُكَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ يَحْيَى بْنِ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الزُّبَيْرِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الزُّبَيْرِ، عَنِ الزُّبَيْرِ قَالَ: كَانَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ جيَوْمَ أُحُدٍ دِرْعَانِ، فَنَهَضَ إِلَى صَخْرَةٍ فَلَمْ يَسْتَطِعْ فَأَقْعَدَ تَحْتَهُ طَلْحَةَ فَصَعِدَ النَّبِىُّ جحَتَّى اسْتَوَى عَلَى الصَّخْرَةِ، قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِىَّ جيَقُولُ: «أَوْجَبَ طَلْحَةُ» [۲۲].
«روز احد پیامبر ج دو زره جنگی به تن داشت. خواست از صخره ای بالا برود اما نتوانست. (طلحه وقتی متوجه شد) روی زمین نشست (تا پیامبر ج بر پشت او پا بگذارد) پس پیامبر ج بالای صخره رفت. شنیدم که پیامبر ج میفرمود: طلحه (بهشت را بر خود) واجب کرد».
«قَالَ أَبَو عِيْسَى: حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ، حَدَّثَنَا صَالِحُ بْنُ مُوسَى عَنِ الصَّلْتِ بْنِ دِينَارٍ، عَنْ أَبِى نَضْرَةَ قَالَ: قَالَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ جيَقُولُ: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى شَهِيدٍ يَمْشِى عَلَى وَجْهِ الأَرْضِ فَلْيَنْظُرْ إِلَى طَلْحَةَ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ» [۲۳].
حضرت جابرس میگوید: «شنیدم از رسول الله ج که فرمود: هر کس میخواهد از مشاهدۀ شهیدی که بر روی زمین راه میرود، خوشحال شود، پس به طلحه پسر عبیدالله نگاه کند».
«قَالَ أَبُو عِيْسَى: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْقُدُّوسِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارُ الْبَصْرِىُّ حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ عَاصِمٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ يَحْيَى بْنِ طَلْحَةَ عَنْ عمه مُوسَى بْنِ طَلْحَةَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى مُعَاوِيَةَسفَقَالَ: أَلاَ أُبَشِّرُكَ؟ قُلْتُ: بَلَى. قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ جيَقُولُ: «طَلْحَةُ مِمَّنْ قَضَى نَحْبَهُ» [۲۴].
موسی فرزند طلحهس گفت: [«روزی نزد معاویهس رفتم، گفت: آیا به تو مژده ای ندهم؟ شنیده ام از رسول اکرم ج که فرمود: «طلحه از جمله آنانی است که پیمان به سر بردند»].
«قال أبو عيسى: حَدَّثَنَا أَبُو كُرَيْبٍ حَدَّثَنَا يُونُسُ بْنُ بُكَيْرٍ، عَنْ طَلْحَةَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُوسَى وَعِيسَى ابْنَىْ طَلْحَةَ، عَنْ أَبِيهِمَا طَلْحَةَ: أَنَّ أَصْحَابَ رَسُولِ اللَّهِ جقَالُوا لأَعْرَابِىٍّ جَاهِلٍ سَلْهُ عَمَّنْ قَضَى نَحْبَهُ، مَنْ هُوَ؟ وَكَانُوا لاَ يَجْتَرِئُونَ عَلَى مَسْأَلَتِهِ، يُوَقِّرُونَهُ وَيَهَابُونَهُ، فَسَأَلَهُ الأَعْرَابِىُّ فَأَعْرَضَ عَنْهُ، ثُمَّ سَأَلَهُ فَأَعْرَضَ عَنْهُ، ثُمَّ إِنِّى اطَّلَعْتُ مِنْ بَابِ الْمَسْجِدِ وَعَلَىَّ ثِيَابٌ خُضْرٌ فَلَمَّا رَآنِى رَسُولُ اللَّهِ جقَالَ: أَيْنَ السَّائِلُ عَمَّنْ قَضَى نَحْبَهُ؟ قَالَ الأَعْرَابِىُّ: أَنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: هَذَا مِمَّنْ قَضَى نَحْبَهُ» [۲۵].
[روزی یاران پیامبر ج به بادیه نشین بی سوادی گفتند که از رسول اللهج دربارۀ ((قضی نحبه)) سؤال کن که چه کسانی هستند؟- اصحاب، خود از پرسیدن شرم داشتند زیرا همواره ادب حضور پیامبر را رعایت میکردند- بادیه نشین از پیامبر ج سؤال کرد، پیامبر ج از جواب دادن خودداری نمود. این کار را تا سه بار تکرار کرد. در این لحظه من از در مسجد وارد شدم در حالی که لباس سبز رنگ به تن داشتم. پیامبر ج به محض اینکه مرا دید، فرمود: سؤال کننده کجاست؟ مرد بادیه نشین جواب داد: یا رسول الله! من هستم. رسول اکرم ج فرمود: «این مرد از ((قضی نحبه)) [۲۶](پیمان به سر بردگان) میباشد»].
[۲۲] ترمذی، ۵/۴۱۲، باب مناقب طلحه، حدیث ۳۷۵۹. رواه حاکم فی مستدرک، ۳/۳۷۴. رواه الإمام أحمد فی المسند، ۱/۱۶۵. ابن سعد فی طبقاته الکبری، ۳/۲۱۸. [۲۳] ابن ماجه فی سننه، باب فضائل صحابه، حدیث ۱۲۵. ترمذی، ۵/۴۱۲، حدیث ۳۷۶۰. [۲۴] ترمذی ۵/۴۱۳، باب مناقب طلحه و کتاب التفسیر، ص ۱۳۶. [۲۵] منبع سابق، کاب المناقب، ص ۴۱۳ و کتاب التفسیر، ص ۱۳۶. [۲۶] اشاره به آیۀ ۲۳ سورۀ احزاب که می فرماید: ﴿مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ رِجَالٞ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيۡهِۖ فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ وَمِنۡهُم مَّن يَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُواْ تَبۡدِيلٗا ٢٣﴾. در میان مؤمنان مردانی هستند که با خدا راست بودهاند در پیمانی که با او بستهاند. برخی پیمان خود بسر بردهاند (و شربت شهادت سر کشیدهاند) و برخی نیز در انتظارند (تا کی توفیق رفیق می گردد و جان را به جان آفرین تسلیم خواهند کرد). آنان هیچگونه تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادهاند (و کمترین انحراف و تزلزلی در کار خود نکردهاند).