طلحه و زبیر همسایگان بهشتی پیامبر

فهرست کتاب

جانبازان اسلام

جانبازان اسلام

حضرت طلحه و حضرت زبیربهردو جزو جانبازان عهد رسول اللهج هستند. این دو بزرگوار در جنگ‌های مسلمانان با کفار و مشرکان، زخم‌های شدیدی به بدن مبارکشان وارد شده و یا عضوی از بدنشان را از دست داده بودند.

در جریان جنگ احد اشاره کردیم که حضرت طلحهس به عنوان آخرین نفر و تنها فرد باقی مانده همراه رسول الله ج بر کوه احد چه زخم هایی را متحمل شد و بالاخره بر اثر همان ضربات دست مبارکش تا آخر عمر مفلوج بود.

حضرت زبیرس نیز چون در اکثر غزوات پیامبر از مبارزان اصلی به شمار می‌آمد، قطعاً ضربات سنگینی هم بر جسم مبارکش وارد شده است.

خودش به پسرش می‌گوید که هیچ عضوی از بدنم باقی نمانده مگر آنکه در رکاب رسول الله ج زخمی شده باشد.

ابن عساکر می‌نویسد:

یکی از تابعین که حضرت زبیرس را در سفری همراهی می‌کرد نقل کرده است که در سفرمان حضرت زبیرس خواست غسل کند، چون در بیابان بودیم، جایی نبود که از معرض دید پنهان شود، به همین جهت من لنگی را مقابل او گرفتم تا دیگران او را نبینند. بعد از اتمام غسل که می‌خواست لباس به تن کند، رویم را چرخاندم و بدنش را نگاه کردم. سبحان الله! تمام پشت و گردن و سینۀ ائ آثار شمشیر و زخم هایی بود که معلوم می‌شد در جنگ بر بدنش وارد شده است. فوراً پرسیدم: ای زبیر! کسی این گونه را ندیده ام! زبیرس فرمود: به خدا سوگند تمامی اینها آثار زخم شمشیرهایی است که در راه خدا و در همراهی رسول الله ج به بدنم اصابت کرده است [۴۷].

پیامبراکرم ج فرمود:

«خداوند سبحان سه اثر را بسیار دوست دارد؛ اول، قطرات اشکی که به خاطر خوف و ترس او از چشم سرازیر شود. دوم، اثر سجده ای که به خاطر سجده‌های طولانی بر جبین نقش بندد و سوم، اثر زخم شمشیری که در راه خدا بر بدن بماند و یا عضوی که در راه او قطع شود».

«قال أبو عيسى: حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ زَيْدٍ عَنْ صَخْرِ بْنِ جُوَيْرِيَةَ عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ قَالَ أَوْصَى الزُّبَيْرُ إِلَى ابْنِهِ عَبْدِ اللَّهِ صَبِيحَةَ الْجَمَلِ فَقَالَ: مَا مِنِّى عُضْوٌ إِلاَّ وَقَدْ جُرِحَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ جحَتَّى انْتَهَى ذَاكَ إِلَى فَرْجِهِ» [۴۸].

حضرت زبیرس به فرزندش عبدالله گفت: «تمامی اعضای بدنم در رکاب رسول الله ج زخمی شده است....».

[۴۷] تهذیب ابن عساکر، ج ۵، باب مناقب زبیرس. [۴۸] سنن ترمذی، ج ۵، کتاب المناقب، حدیث ۳۷۶۷.