شهادت حضرت زبیرس
حضرت زبیرس نیز در معرکۀ ((جمل)) حضور داشت، اما پس از مذاکره ای که با حضرت علیس انجام دادند، ایشان نیز دست از جنگ کشیده و خواست به سوی مدینه برگردد. در جایی مشغول نماز بود که ((ابن جرموز))به وی حمله ور شد و ایشان را در حالت نماز به شهادت رساند.
ابن جرموز بدبخت، خوشحال از اینکه توانسته حضرت زبیرس را به قتل برساند، برای اثبات ادعایش شمشیر حضرت زبیرس را نزد حضرت علیس آورده و خبر کشته شدن حضرت زبیرس را به اطلاع ایشان رساند.
حضرت امیرس بسیار بر آشفته شد، و با دلی پر از اندوه شمشیر حضرت زیبرس را در دست گرفته و فرمود:
«إن هذا سيف طالما فرج الكرب عن رسول الله –صلى الله عليه وسلم- ثم قال: «بشر قاتل ابن صفيه بالنار»» [۶۳].
«(به خدا سوگند) این شمشیر مدتهای طولانی، ناراحتی و غم و اندوه را از چهرۀ زیبای رسول الله ج زدوده است. سپس فرمود: قاتل ابن صفیه (زبیر) را مژدۀ جهنم باد!»
ابن جرموز وقتی به اشتباه و بدبختیاش پی برد، گفت:
أتیت علیاً برأس الزبیر
أرجو لدیه به الزلفه
فبشر بالنار إذ جئته
فبئس البشارة والتحفة
وسیان عندی قتل الزبیر
وظرطه عنز بذی الجحفة
[۶۴]
«سر زبیر را برای علی آوردم، بدان امید که به جایگاه و قرب و منزلتی نزد او برسم، اما او بشارت جهنم را به من داد! عجب نامبارک بشارت و نامیمون ارمغانی! پاداش کشتن زبیر برای من با فضلۀ حیواناتی که در جحفه هستند، برابر بود (کوچکترین و بی ارزش ترین پاداشی به من نرسید، مگر بدبختی و روسیاهی)».
[۶۳] أسد الغابة، ج ۲،ص ۱۰۵ [۶۴] همان.