نام، نسب و کنیه:
طلحه پسر عبیدالله بن عثمان بن عمرو بن کعب بن سعد بن تیم بن مره [۱]بن کعب بن لؤی بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن کنانه و مادرش صبعه دختر عبدالله بن مالک الحضرمیه میباشد [۲].
از طایفۀ ((تیم)) و از قبیلۀ حضرت ابوبکر صدیق ساست. کنیۀ او ((ابومحمد)) و به ((طلحه الخیر)) و ((طلحه الفیاض)) مشهور بود [۳].
طلحه اهل مکه واز همان دوران جوانی به کار تجارت و بازرگانی مشغول بود.در کارش یکی از بازرگانان چابک و چالاک به شمار میرفت.
اما این بازرگانان جوان و این طالب دنیا، چگونه مسیر زندگیاش تغییر یافت و تجارت و بازرگانی را رها کرد و وارد معامله با پروردگار خود شد؟ چه نیرو و جاذبه ای او را از لذتهای دنیا و زینت و زیور آلات دنیوی بازداشت تا فقر و فاقه و تنگدستی را بر هر چیز ترجیح دهد.
این چه جاذبه و کششی است که اکثر جوانان مکه و مدینه آن روز را به خود جلب کرد و امروزه نیز بسیاری از جوانان این کرۀ خاکی را به سوی خود میکشاند، بدون اینکه ظاهراً از کسی قول و قراری گرفته باشند؟ مگر اینها خداوند را دیدهاند؟ مگر بهشت و جهنم را مشاهده کردهاند که این گونه به سوی یکی میل و رغبت دارند و از دیگری گریزاناند و....
آری! طلحۀ جوان و زیرک، به واسطۀ یکی از شاگردان محمد جبه جرگه جوانمردان و ایثارگران راه دین درآمد.
ابوبکرس همان بزرگ مردی که خود امیر و سردار تاجران و بازرگانان و اولین فردی بود که تمام ثروت و داراییاش را برای پیشرفت دین اسلام به کفۀ اخلاص گذاشته، به تبعیت از او، بقیۀ جوانمردان مکه این شیوه را برگذیدهاند؛ چرا که تا به حال کسی از ابوبکرس خلافی مشاهده نکرده است. صداقت، پاکی و اخلاص، صفات بارز اوست. پس هر کس میتواند به او اعتماد کند.
طلحه، پنجمین فردی بود که به وسیله حضرت ابوبکر صدیقس مشرف به اسلام شد، و جزو سابقان و پیشتازان مکتب محمدی (علی صاحبها الصلاه و السلام) به شمار میآید.
او هشتمین یار و رهرو رسول الله ج است. هشتمین فردی که قبول نمود جان و مال و ثروت و مقام خویش را فدای معشوق خود حقیقت نماید.
[۱] حضرت طلحه در اینجا نسبش با نسب رسول الله جپیوند میخورد. [۲] أسد الغابة، ج ۳، ص ۴۷۵. [۳] همان.