قلمرو دعوت
قلمرو دعوت داعی محدود به یک حوزه و میدان نیست، بلکه در میادین مختلف و متعددی جولان میزند و بر منبرهای گوناگونی ایراد سخن مینماید. دعوت نه محدود به حد و انتهای مشخصی است و نه ویژهی مکان، و وابسته و مقید به شرایط خاصی، دعوت چون خون در رگهای داعی جریان دارد.
او دعوت را به شیوههای متفاوت ارائه میدهد. گاهی آن را در یک کلمه خلاصه میکند و گاهی در غالب جملات و عباراتی میریزد؛ و بسا اوقات آن را همچون قصیدهای میسراید و یا همچون خطبهای ظریف آن را آراسته و مزین مینماید و یا چون ایده و فکری آن را انتقال میدهد. و زمانی همانند کتابی آن را تألیف و بسان سخنرانی آن را القاء مینماید.
او را در نقشها و مسئولیتهای متفاوتی میتوان دید. و چه بسا در محاسبه نفس و رسیدگی به اعمالش بسر میبرد. با مادر دلسوز و مهربان، و با پدر شفیق و همدرد است. با فرزند به تربیت دینی و تعلیم آداب او برمیآید. دعوتگر مسلمان با همسایهاش نیک سیرت و خوش رفتار است. با مسلمان دوستی مخلص است و با کافر (بیدین) در حال گفتگو و دعوت.
داعی الی الله شیوه و منهج انبیاء را در دعوتش، در پیش میگیرد. او چون ابراهیم خلیل÷ است که پدرش را با دلسوزی و شفقت دعوت میدهد: ﴿يَٰٓأَبَتِ﴾«ای پدرم». [مریم: ۴۲]. و چون حضرت نوح÷ از در اخلاص و خیرخواهی فرزندش را به سوی نجات فرا میخواند: ﴿يَٰبُنَيَّ ٱرۡكَب مَّعَنَا﴾[هود: ۴۲]. «ای پسرم، سوار شو با ما». و مثل مؤمن آل فرعون این چنین بر قومش دلسوزی میورزد: ¬﴿يَٰقَوۡمِ﴾«ای قوم من». و مانند مؤمن آل یاسین از سرای آخرت قومش را وعده بهشت میدهد: ﴿يَٰلَيۡتَ قَوۡمِي يَعۡلَمُونَ﴾[یس: ۲۶]. «ای کاش قوم من میدانستند».
دعوت مسئولیتی است واجب و حتمی و برنامهای است همیشگی و دائم که پیوسته و در هر مکان در ماشین، هواپیما و کشتی، در باشگاه و دانشگاه، در مزرعه و مغازه و ... به همراه داعی است.
مبلغ بیشتر با عمل و کردارش دعوت میدهد تا سخنانش. و اثری بیشتر و بزرگتر از آنچه خطبهاش دارد بر افراد مینهد و با اخلاق نیکو و ستودهاش بهتر از بیانات و صحبتهایش تأثیر میگذارد.