داعی حقوق، پاداش و همایش تجلیل
داعی الی الله در قبال دعوتش نه حقوق ماهیانهای را میطلبد و نه عیدی و مژدگانی سالیانهای را، و نه در انتظار و چشم به راه پاداش تشویقی است. او در انتظار فریاد و هورای جمعیت و قدردانی و اعزاز و تکریم وزیر و تعریف و تمجید مدیر مدرس از خودش نیست. و نه چشم داشتی به ارتقای مقام و رتبه از سوی گروه و جماعتش دارد.
حقوقش: ¬﴿لِيُوَفِّيَهُمۡ أُجُورَهُمۡ﴾[فاطر: ۳۰].
«تا خداوند اجرشان را به تمام و کمال بدهد».
مژدگانیاش: ﴿فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَيَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ﴾[الحشر: ۸].
«آن کسانی که فضل خدا و خوشنودی او را میخواهند».
پاداشش: ﴿ٱدۡخُلُوهَا بِسَلَٰمٍ ءَامِنِينَ ٤٦﴾[الحجر: ۴۶].
«با اطمینان خاطر و بدون هیچگونه خوف و هراسی به این باغها و چشمهسارها درآئید».
شعارش: ﴿لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ﴾[محمد: ۱٩].
قدردنیاش با: ﴿سَلَٰمٌ عَلَيۡكُم بِمَا صَبَرۡتُمۡ﴾[الرعد: ۲۴].
«درودتان باد! به سبب شکیبایی (بر اذیت و آزار) و استقامتی که (بر عقیده و ایمان) داشتید».
ارتقای مقامش: ﴿فِي مَقۡعَدِ صِدۡقٍ عِندَ مَلِيكٖ مُّقۡتَدِرِۢ ٥٥﴾[القمر: ۵۵].
«در مجلسی راستین (که یاوه سرایی و بزهکاری در آن جایی ندارد در) پیشگاه پادشاه بزرگ و توانایی».
برای داعی زنگهای پیروزی و ناقوسهای فتح و ظفر نواخته نمیشود. و عکسهایش بر در و دیوار نمیگردند.
مبلغ راستین در انتظار قصائد تحسین و تمجید و سرودهشدن اشعار حماسی و برگزاری همایشهای تجلیل و تکریم از کارها و خدماتش نیست.
ناقوسهای پیروزیاش: ﴿إِنَّا فَتَحۡنَا لَكَ فَتۡحٗا مُّبِينٗا ١﴾[الفتح: ۱].
«ما برای تو فتح آشکاری را فراهم ساختهایم».
عکسهای آویزانش: ﴿كِتَٰبٌ أُحۡكِمَتۡ ءَايَٰتُهُۥ﴾[هود: ۱].
«کتاب بزرگواری است که آیههای آن (توسط خدا) منظم و محکم گردیده است».
عبارت تحسین و ستایشش: ﴿قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١﴾[المؤمنون: ۱].
«مسلماً مومنان پیروز و رستگارند».
همایش تجلیلش: ﴿وَأَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ﴾[آلعمران: ۱۳٩].
«و شما (با تأییدات خداوندی و قوه ایمان راستین) برتر هستید (و پیروزی و بهروزی از آن شماست) اگر که براستی مؤمن باشید».
وثيقتي كُتبت في اللوحِ وانهمرت
آياتها فاقرؤا يا قومُ قرآني
«سند و گواهی رسالتم بر لوح محفوظ نقش بسته است و آیاتش نیز جاری شده و فرود آمدهاند، پس ای قوم، قرآنی مرا باز بخوانید».
والوحيُمدرستي الكبرى، وغار حرا
تاريخ عمري، وميلادي، وعرفاني
«مکتب وحی بزرگترین مدرسهام و غار حرا سر آغاز نبوت و شرح زندگی و سر منشأ التجا و راز و نیازم میباشد».