مآخذ و منبع
داعی الی الله در آیات الهی سیر میکند و در ابیات و اشعار و متون سیرت و کتب اندرز غوطهور میشود و قصهها و تاریخ گذشتگان و علوم مفید و قصائد نغز و کلمات نادر و گوهرهای ناب را برمیچیند و در قالب سخنانش بکار میبندد، و با آن مردم را به سوی دین خداوند دعوت میدهد تا، به غیر از الله معبودی دیگر نیایش و ستایش و پرستش و کرنش و مورد عبادت و اطاعت واقع نشود.
مآخذ و منبع داعی قلب تپیده او و احساس درخشان و تابندهی اوست. مرکب داعی از خونش و الفاظ و کلماتش از اشکهایش پدید میآیند و اوراقش خوی و خصال نیکو و صفات برجسته و شایسته و ارزشمندی است که به همراه دارد.
داعی مسلمان به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی از دعوتش غافل نمیماند و آن را به فراموشی نمیسپارد. و آیا مگر علیل و رنجور بیماریاش را از یاد میبرد و یا گرسنه از گرسنگیاش غافل میماند و یا فرد تب گرفته حرارت بدن و تبش را از یاد میبرد؟! و چگونه یک داعی دعوتش را رها کند حال آنکه نه نقاش؛ قلم مویش را و نه نجار ارهاش را و نه دهقان تیغش را و نه نویسنده قلمش را بر زمین میگذراد؟!.
وقد عاهدتني يا قلبُ أنّي
متى ما تبت من ليلى تتوب
«ای دل با من عهد کردی که هر وقت من از لیلی دست بردارم تو نیز او را رها میکنی».
فها أنا تائب من حب ليلى
فمالك كلما ذكرتُ تذوب؟!
«هم اکنون من از عشق لیلی دست شستهام، پس چرا هر زمان که نامش به میان آید تو بیقرار و آشفته میشوی؟».
لكل امرء من دهره ما تعودا
وعادة أهل الحق يا صاحبي الهدى
«بهره هر شخصی از زندگیاش نتیجه عادت و سرشت اوست، ای دوست! عادت و خوی اهل جز دعوت بسوی هدایت چیزی نیست».