مقدمهی مؤلف
استاد، امام، حافظ، مفتی شام، شیخ الاسلام، تقی الدین، ابو عمرو، عثمان بن عبدالرحمن بن عثمان بن موسی بن ابی نصر النصری الشهرزوری الشافعی، معروف به ابن صلاح [۳]علیه الرحمه چنین گفت: ﴿رَبَّنَآ ءَاتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحۡمَةٗ وَهَيِّئۡ لَنَا مِنۡ أَمۡرِنَا رَشَدٗا﴾[الکهف: ۱۰]. الحمد لله الـهادي من استهداه، الواقي من اتقاه، الكافي من تحرَّى رضاه، حمداً بالغاً أمد التمـام ومنتهاه, والصلاة والسلام الأتـمـان الأكملان على نبينا والنبيين، وآل كل، ما رجا راجٍ مغفرته ورحماه، آمين»: «پروردگارا، از جانب خودت رحمتی به ما عطا کن و از کارمان برایمان هدایتی آماده ساز. ستایش خداوند هدایتگری را سزاست که هدایت کند هر آن کس را که هدایتش را طلب کند، حفظ کنندهای که حفظ کند هر آن کس را که ترسش را در دل داشته باشد، کافی است برای آن کس که رضایتش را بخواهد؛ ستایش برای اوست، ستایشی که به نهایت درجهی خود و منتهای آن رسیده است. و کاملترین و جامعترین صلوات و سلام بر پیامبر ما و پیامبران و دوستداران و امیدوارانی که به مغفرت و رحمت خداوند چش م امید دوختهاند. آمین».
علم حدیث یکی از بهترین علوم و مفیدترین دانشهاست. حب آن در دل مردان واقعی و ممتاز رخنه کرده و شخصیتهای محقق و برجسته به آن توجه دارند و تنها افراد فرومایه علم حدیث را دوست نمیدارند، و در فنون علم حدیث بیشتر از همهی علوم [اسلامی]، به خصوص [بیشتر] از فقه (که علم حدیث برای آن همچون چشم است برای انسان) کاوش و بررسی صورت گرفته است. از این رو، آن دسته از فقهایی که از علم حدیث بیبهره بودهاند اشتباهات زیادی مرتکب شدهاند و همچنین در کلام علمایی که در پرداختن و آموختن حدیث کوتاهی ورزیدهاند نقصها و اشکالاتی پدیدار گشته است. در گذشته حدیث جایگاه رفیعی داشت؛ طلاب زیادی به آموختن آن مشغول بودند و حافظان فراوانی داشت و تا زمانی که آنها بودند علم حدیث زنده بود و گسترهی علم حدیث به وسیلهی آنها شاداب و آباد بود، اما با گذشت زمان شیفتگان و علمای حدیث از بین رفتند و با رفتن آنها علم حدیث نیز رو به زوال و نابودی نهاد تا این که به جایی رسیده که علمای حدیث شمار و تعدادشان بسیار اندک است. سرانجام این که با بیتوجهی به حدیث گوش داده میشود و یا برای پرکردن اوقات روی کاغذ نوشته میشود و علوم گرانقدر آن را دور انداخته و به معارف حدیث که اهمیت آن را دو چندان نمود بیاعتنا هستند، و کار به جایی رسیده که اگر فردی که در حدیث به کاوش و بررسی میپردازد در آن با مشکلی مواجه شود کسی را نمییابد که مشکل او را حل کند و اگر سؤالی برایش پیش بیاید فردی را که پاسخ او را بدهد نمییابد. در چنین وضعیتی خداوند بر من منت نهاد و مرا توفیق داد که در قالب یک کتاب انواع علوم حدیث را جمعآوری نمایم. به وسیلهی این کتاب اسرار پنهان علم حدیث روشن گردیده و مشکلات پیچیدهی آن حل شده و اصول آن را بیان کردهام. این کتاب، انواع، اصول و فروع علم حدیث را به صورت مشروح و مفصل بیان داشته است و نیز علم و فواید پراکنده و نکتههای لطیف آن را جمع آوری کرده است. از خداوند بزرگی که سود و زیان و دادن و ندادن در دست اوست میخواهم و به درگاه او زاری و تضرع میکنم و با هر وسیلهای به او توسل میجویم و با هر شفیعی از او میخواهم که کتاب سرشار از موارد مذکور باشد و مرا در هر دو جهان پاداش دهد، بیگمان خداوند نزدیک و اجابتکننده است.
[۳] پدر ابن صلاح ملقب به صلاح الدین بوده است و به همین خاطر ایشان به ابن صلاح شهرت یافته است. ایشان در علوم مختلف اسلامی تألیفاتی دارد و مشهورترین آنها کتاب «مقدمهی ابن صلاح» میباشد. ابن صلاح در سال ۵۷۷ هجری در روستای شرخان شارهزور، از توابع اربیل در کردستان عراق متولد شد و در سال ۶۴۳ هجری در دمشق در گذشت.