واقعه حضرت یوسف ÷در تورات و قرآن
برای اینکه تفاوت میان تورات و قرآن را توضیح دهیم، به عنوان مثال، واقعه حضرت یوسف ÷را انتخاب میکنیم، که در قرآن و تورات نسبتاً با تفصیل ذکر شده است.
در تورات خیلی مطالب وجود دارد که بیشتر آن مربوط به اسامی و تواریخ میباشد. در باب سوم داستانی از یهوده ذکر شده است که به هیچ وجه با خاندان حضرت یعقوب÷همخوانی ندارد و از خواندن آن انسان شرمنده میگردد. بعضی چیزها به حضرت یوسف÷نسبت داده شده که با مقام نبوتش منافات دارد (بند ۴۲). اما در قرآن مطالب مهمی ذکر شده است که اصلاً در تورات وجود ندارد. به طور مثال موعظه دلپذیر حضرت یوسف ÷درباره توحید که هنگام تعبیر خواب ایراد کرده بود دارای چنان نکات و حکمتهایی است، که کمالات و فراست حضرت یوسف ÷در آن به طور کامل تجلی یافته است. در صورتی که این موعظه در تورات اصلاً مذکور نیست (سورة یوسف ۳۶-۴۱).
در قرآن ذکر شده است:
وقتی پادشاه مصر خواب دید و تعبیر حضرت یوسف ÷را نسبت به خوابش شنید، برای ملاقات با وی علاقمند گشت و به سوی وی قاصد فرستاد. اما حضرت یوسف عجله نکرد و لازم دانست که قبل از آزاد شدنش درباره اتهام وی تحقیق به عمل آید. تا اینکه همانطور که اتهامش مشهور شده است، پاکدامنی و بیگناهیاش نیز در میان مردم معروف شود. و همه بدانند که آزادی وی به خاطر عفو و گذشت پادشاه نبوده است بلکه برائت و بیگناهیاش ثابت شده است. این طرز برخورد کاملاً با مقام نبوت و اصالت فامیلیاش همخوانی داشت و مقتضای فهم و فراستش بود اما این قسمت از ماجرا در تورات ذکر نشده است. اینک به مطالب ذیل تورات توجه فرمایید:
«این تأویل در نظر فرعون و خدمتگزارانش جالب آمد فرعون به آنها گفت: آیا این مردی که روح خدا در وی است میتوانیم او را دریابیم؟ و فرعون به یوسف گفت: از آنجایی که خدا به شما بصیرت داده است مانند شما عاقل و دانشمندی وجود ندارد، شما در منزل من دارای اختیار هستید، دستورتان را برملت من اجرا کنید، البته در تختنشینی من از شما برتری دارم. (کتاب پیدایش، آیه ۳۷-۴۰).
قرآن چنین نقل میکند:
﴿فَلَمَّا جَآءَهُ ٱلرَّسُولُ قَالَ ٱرۡجِعۡ إِلَىٰ رَبِّكَ فَسَۡٔلۡهُ مَا بَالُ ٱلنِّسۡوَةِ ٱلَّٰتِي قَطَّعۡنَ أَيۡدِيَهُنَّۚ إِنَّ رَبِّي بِكَيۡدِهِنَّ عَلِيمٞ﴾[یوسف: ۵۰].
«پس چون فرستاده [پادشاه] به نزد او آمد، گفت: به [نزد] سرورت باز گرد و از او بپرس، شأن آن زنانى که دستهایشان را بریدند، چه بود؟ به راستى که پروردگارم به مکر آنان داناست».
وقتی خود زلیخا که به اتهام وی حضرت یوسف ÷زندانی شده بود با زبان خودش برائت او را اعلام کرد. حضرت یوسف ÷دلیل خواستهاش را چنین بیان کرد:
﴿ذَٰلِكَ لِيَعۡلَمَ أَنِّي لَمۡ أَخُنۡهُ بِٱلۡغَيۡبِ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي كَيۡدَ ٱلۡخَآئِنِينَ ٥٢﴾[یوسف: ۵۲].
«(یوسف÷گفت): مطالبة این تحقیق و تفحص بدان جهت است تا عزیز مصر به یقین بداند که من غائبانه به او خیانت نکردهام و این را هم بداند که خدا نقشة خیانتکنندگان را به انجام نمیرساند».
سپس شبهة ادعا را با انابت پیامبرانهاش چنین دفع کرده است:
﴿وَمَآ أُبَرِّئُ نَفۡسِيٓۚ إِنَّ ٱلنَّفۡسَ لَأَمَّارَةُۢ بِٱلسُّوٓءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّيٓۚ إِنَّ رَبِّي غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٥٣﴾[یوسف: ۵۳].
«و من نفس خویش را مبرا از هر عیب نمیدانم. چرا که نفس انسانی صاحبش را به بدی سوق میدهد مگر آنکه رحمت پروردگارم شامل حالش شود. همانا پروردگارم آمرزندة مهربان است».
به راستی که این مطلب از کلام نبوت معلوم میشود، و در آن جلوهای از سیره و کردار حضرت یوسف ÷به وضوح دیده میشود. اما این قسمت مهم در تورات حذف شده است.
۳- در گفتگوی حضرت یعقوب ÷که در تورات منقول است آن جلوه و اخلاص پیامبرانه به نظر نمیآید که در قرآن دیده میشود. خواننده عزیز میتواند این مدعا را با مقایسه کتاب پیدایش در تورات و سورة یوسف در قرآن تشخیص دهد؛ از عبارت قرآن چنین برمیآید که یوسف بر الله توکل دارد، و در هر پیشآمدی دست قدرت حق را میبیند، در هر سختی نام الله را بر زبان میآورد و بزرگی او را بیان مینماید اما در تورات او به عنوان شخصی دردمند، صاحب فرزند و فردی مسن و باتجربه معرفی میشود. واقعة ماندن بنیامین نزد حضرت یوسف ÷بازگشتن برادران نزد حضرت یعقوب ÷و گفتگوی دردمندانه و توکلآمیز حضرت یعقوب اصلاً در تورات ذکر نشده است.
۴- در قرآن مجید چنین آمده است که حضرت یوسف ÷وقتی بعد از جدایی طولانی با پدر و برادرانش ملاقات کرد، از صمیم قلب شکر و سپاس الله را به جای آورد، در اوج حکومت و قدرت دینداری و نبوتش تجلی نمود، و در عین عزت و بزرگی تواضع و فروتنیاش را به نمایش گذاشت و پروردگارش را اینگونه ثنا گفت و دعا کرد:
﴿رَبِّ قَدۡ ءَاتَيۡتَنِي مِنَ ٱلۡمُلۡكِ وَعَلَّمۡتَنِي مِن تَأۡوِيلِ ٱلۡأَحَادِيثِۚ فَاطِرَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ أَنتَ وَلِيِّۦ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِۖ تَوَفَّنِي مُسۡلِمٗا وَأَلۡحِقۡنِي بِٱلصَّٰلِحِينَ ١٠١﴾[یوسف: ۱۰۱].
«پروردگارا! تو مرا از حکومت و فرومانروایی بهرهمند ساختی و علم تعبیر خواب به من عطا کردی! ای آفرینندة آسمانها و زمین، تویی سرپرست من در دنیا و آخرت! مرا در حال طاعت و بندگی بمیران و به نیکوکاران ملحق بگردان».
متأسفانه این قسمت بسیار مؤثر از تورات حذف شده است [۹].
[۹] بنگرید به کتاب پیدایش باب ۴۶ و ۴۷.