دایرهی اعجازی قرآن کریم
در آیههای فوق از مشرکان و شککنندگان خواسته شده است که سخنی مانند قرآن را ارائه کنند. البته هیچ کلام و کتابی مثل قرآن نخواهد بود مگر اینکه دارای تمام ویژگیهای قرآن بوده و در همه زمینهها معجزه باشد، چه! قرآن تنها به اعتبار کلمات و تعبیرها و فصاحت و بلاغتش معجزه نیست بلکه از نظر محتوا و معانی، معارف علمی و معلومات غیبی، حقایق ابدی و برنامههای اخلاقی و اجتماعی، تعالیم مدنی و تأثیرات انقلابی و پیشگوییها و پیشبینیها کاملاً معجزه است.
مسلماً وقتی هیچ کس نمیتواند مانند کلمات آن بیاورد در بقیه ابعاد از آوردن مثل آن به مراتب ناتوانتر خواهد بود.
خداوند متعال در سوره هود میفرماید:
﴿فَإِلَّمۡ يَسۡتَجِيبُواْ لَكُمۡ فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَآ أُنزِلَ بِعِلۡمِ ٱللَّهِ وَأَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَهَلۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ ١٤﴾[هود: ۱۴].
«اگر آنان سخن شما را نپذیرفتند پس بدانید که این قرآن به علم الهی نازل شده است و همانا جز او معبود راستینی وجود ندارد، آیا شما تسلیم میشوید!».
از این آیه به وضوح معلوم میشود که رمز معجزه بودن قرآن این است که سرچشمه آن علم الهی است، به عبارت دیگر قرآن مظهر علم خاص خداوند متعال میباشد. ازاین جهت انسانها قادر نیستند با علم ظنی، مشتبه، ناقص و محدود خود با قرآن مجید مقابله کنند، آری چنانکه انسانها نمیتوانند با سایر صفات خداوندی مماثلت نمایند قطعاً علمشان نیز مانند علم الهی نخواهد شد. جمله: ﴿أَنَّمَآ أُنزِلَ بِعِلۡمِ ٱللَّهِ﴾ بر این امر دلالت میکند همچنان که الله تعالی در صفت الوهیت یکتاست در علم نیز مثل و مانندی ندارد. وقتی جز او دیگر معبودی نیست، کتاب او نیز مثل و مانند ندارد.
﴿وَلَقَدۡ جِئۡنَٰهُم بِكِتَٰبٖ فَصَّلۡنَٰهُ عَلَىٰ عِلۡمٍ هُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ ٥٢﴾[الأعراف: ۵۲].
«و ما کتابی نزدشان آوردیم که آن را با علم و دانش تفصیل دادیم و آن کتاب در حق مؤمنان هدایت و رحمت میباشد».
بدیهی است ارتباط علم الهی تنها با کلمات و تعبیرها نیست بلکه به معانی و حقایق نیز میباشد.
در رابطه با فصاحت کلمات، تعبیرهای متعددی مانند ﴿قُرۡءَٰنًا عَرَبِيّٗا﴾﴿كِتَٰبِ ٱلۡمُبِينِ﴾﴿لِسَانٌ عَرَبِيّٞ مُّبِينٌ﴾به کار رفته است، که همگی بر زیبایی کلمات و برتری بلاغی دلالت میکند.
﴿الٓرۚ تِلۡكَ ءَايَٰتُ ٱلۡكِتَٰبِ ٱلۡمُبِينِ ١ إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ قُرۡءَٰنًا عَرَبِيّٗا لَّعَلَّكُمۡ تَعۡقِلُونَ ٢﴾[یوسف: ۱-۲].
«الف لام را. اینها آیات کتاب روشن هستند. همانا ما قرآن را به زبان عربی فروفرستادیم تا شما آن را بفهمید».
﴿لِّسَانُ ٱلَّذِي يُلۡحِدُونَ إِلَيۡهِ أَعۡجَمِيّٞ وَهَٰذَا لِسَانٌ عَرَبِيّٞ مُّبِينٌ﴾[النحل: ۱۰۳].
«زبان کسی که (تعلیم قرآن) را به او نسبت میدهد عجمی است و این قرآن، به زبان عربی روشنی میباشد».
در سورة قصص (آیة ۵۴) از مردم خواسته شد که کتابی بیاورند که در زمینه هدایت و اصلاح بر قرآن فوقیت داشته باشد.
﴿قُلۡ فَأۡتُواْ بِكِتَٰبٖ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ هُوَ أَهۡدَىٰ مِنۡهُمَآ أَتَّبِعۡهُ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ٤٩﴾[القصص: ۴۹].
«بگو: اگر راست میگویید کتابی راهنماتر از این دو (تورات و قرآن) از جانب خدا بیاورید تا من از آن پیروی کنم».
بنابراین، میتوان گفت که فصاحت و بلاغت و اعجاز بیانی در واقع فقط گوشهای از اعجاز قرآن محسوب میشود. و اعجاز قرآن منحصر در فصاحت و بلاغت نیست. علمای متقدمین وقتی درباره اعجاز قرآن به بحث پرداخته و یا قلم برداشتهاند، با توجه به جایگاه ادبیات و ذوق ادبی در میان عربهای آن زمان، اغلب آنها بُعد بلاغی قرآن مجید را موضوع سخن قرار دادهاند. و در این تردیدی نیست که آنها در این زمینه نکات و زیباییهای شگفتانگیزی ارائه نموده و مواد فراوانی فراهم کردهاند که اضافه کردن بر آن مشکل است. لذا مراجعه به تألیفاتشان در این زمینه لازم است [۵].
[۵] علامه ابوبکر باقلانی و ابن العربی کتابهایی تحت عنوان «اعجاز القرآن» که در آن به تفصیل درباره اعجاز قرآن بحث کردهاند. «النکت فی إعجاز القرآن» تألیف رمانی نیز مختصراً در همین موضوع میکند. کتابهای «دلایل الإعجاز» «أسرار البلاغة» تألیف امام عبدالقاهر جرجانی نیز در همین موضوع هستند. از میان کتب متأخرین «الطراز» تألیف امیرالمؤمنین یحیی یمنی و از میان تفاسیر تفسیر «کشاف» از علامه «جار الله محمود زمخشری» و «الفواید المشوقة للقرآن» تألیف «حافظابن القیم» منابع با ارزشی میباشند. «النبأ العظیم» تألیف علامه «محمد عبدالله دراز» قابل استفاده و مطالعه است.