۲- علوم انسانی و موقعیت آن
اکنون اگر در مقابل علم الهی به علوم انسانی نظر بیندازید میبینید که منبع و سرچشمه آن بدون عیب نیست، زیرا اساس و بنای آن اغلب بر ظن و قیاس است، ابزار آن با وجود محدودیت دارای قویت نیستند.
توضیح اینکه بهترین واسطههای علم انسانی حواس خمسه میباشند زیرا علومی که انسان از طریق حواس پنجگانه بدست میآورد بدیهی بشمار میآیند.
اساس علوم عقلی نیز بر محسوسات استوار است بدین طریق که انسان به کمک اطلاعات حاصل شده از حواس خمسه به نتایج عقلی دست مییابد اما مشکل آنجا پیش میآید که خود حواس خمسه گاهی دچار مشکل میگردند [۲].
بعد از حواس خمسه نوبت عقل است، مشکل عقل اینجاست که تفاوت در درجات آن بینهایت است [۳]. مشکل دیگری که در علوم انسانی وجود دارد این است، که انسان نمیتواند در یک وقت معلومات و محسوسات خود را احاطه نماید.
گذشته از آن، در جهان مادیات مسایل بیشماری وجود دارند که هنوز حل نشدهاند؛ و اختلاف آرا که حد و مرزی ندارد، به تدریج پیشرفت لازمه علم انسانی میباشد و حد و مرز ترقی مشخص نیست. در صورتی مرز علم مشخص باشد، دلیل نقص آن به شمار میرود و اگر حد و مرز آن معین نباشد دلیل عدم کمال آن است، و در هر صورت از نقص و شبهه خالی نیست. این که وضع جهان مادیات است که بهر حال انسان مقداری از وسایل علم مربوط به آن را در اختیار دارد. اما جهان مابعدالطبیعه (متافیزیک) که وراء جهان مادیات است و به مراتب از آن گستردهتر است کلاً از محدودة علم انسانی خارج است انسان دربارة حقیقت خود، علم قطعی ندارد و نسبت به ابتدا و انتهای خود بیخبر میباشد. آغاز این جهان و پایان آن برای او رازی سربسته است، اما عقل از تعقل حقیقت خود، ناتوان است.
باز هم اینجاست که یک انسان نمیتواند به وسیلة ظن محض یا قیاس و فطرت خود بدون کمک پروردگار درباره اموری که موجب خوشی یا ناخوشی حق میگردند مفصلاً آگاهی بیابد ناتوانی انسانها به قدری است که نمیتوانند به کمک قیاس و فراست از درون یکدیگر کاملاً آگاهی بیابند.
انسانها در قانونگذاری و تشکیل نظامهای سیاسی و اخلاقی اشتباهات بیشماری را مرتکب میگردند و به دلیل متفاوت بودن منابع، قوانین ساخته شدهشان با یکدیگر ضد و نقیص میشوند.
ملتها بر اساس این قوانین با یکدیگر، به نبرد خواهند پرداخت، خواستهها و مصلحتهای متعددی با هم در تعارض به سر خواهند برد.
و به دلیل اینکه علم بشری کامل و قطعی نیست قوانین بشری قهراً از مراحل متعدد تجربه و آزمایش خواهد گذشت و سلسله اخذ و رد و مقایسه و ترجیح پیوسته ادامه خواهد داشت، نهضتهای بیشماری برپا شده و بشریت هرگز به آرامش نخواهد رسید.
آری! سرچشمه این نابسامانیها علم انسانی است که دارای نقص بوده و مبنی بر ظن است ولی معالوصف انسان به آن اعتماد دارد و این خود نوعی ظلم و طغیان است. خداوند متعال در همین خصوص میفرماید:
﴿وَمَآ أُوتِيتُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ إِلَّا قَلِيلٗا﴾[الإسراء: ۸۵].
«و علمی که به شما داده شده است بسیار اندک است».
﴿وَمَا يَتَّبِعُ أَكۡثَرُهُمۡ إِلَّا ظَنًّاۚ إِنَّ ٱلظَّنَّ لَا يُغۡنِي مِنَ ٱلۡحَقِّ شَيًۡٔاۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمُۢ بِمَا يَفۡعَلُونَ ٣٦﴾[یونس: ۳۶].
«و بیشتر مردمان از وهم و گمان پیروی میکنند، گمان در شناخت حق هیچ کارآیی ندارد. به درستی الله به آنچه که آنها انجام میدهند بسیار داناست».
﴿إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّۖ وَإِنَّ ٱلظَّنَّ لَا يُغۡنِي مِنَ ٱلۡحَقِّ شَيۡٔٗا﴾[النجم: ۲۸].
«آنان دنباله رو وهم و گمان هستند و هم در رسیدن به حق هیچ فایده ای ندارد».
[۲] درباره صلاحیت و نیروی حواس خمسه و آرا فیلسوفان غربی در این خصوص مراجعه شود به کتاب «مذهب و تمدن» از نویسنده. [۳] جهت دانستن محدوده کار عقل مراجعه شود به مذهب و تمدن و تاریخ دعوت و اصلاح فصل پنجم از جلد چهارم.