۴- ایمان به غیب
بخش بزرگ و مهمی از دین آن است که از محدود حواس پنجگانه و قلمرو عقل خارج میباشد. این بخش مشتمل بر حقایقی است که انسان نمیتواند آن را با حواس ظاهر ادراک نماید، زیرا این حقایق نه قابل رؤیت و لمس میباشند و نه بوییده و چشیده میشوند و نه در دایره عقل قرار دارند، چرا که کار عقل فقط این است که از طریق محسوسات و معلومات و تجربیات به اشیای غیر محسوس و غیر معلوم برسد، مسلماً آنچه در قلمرو حواس و تجربیات نباشد، و امکان قیاس در آن موجود نباشد آنجا عقل نمیتواند کاری انجام دهد [۳۷].
باید دانست که صفات الهی، وحی، فرشتگان، آخرت، جنت و دوزخ همه اینها اموری هستند که بر خلاف عقل نیستند البته ماوراء عقل هستند، در واقع همه اینها از امور غیب میباشند [۳۸].
اعتماد کردن به انبیا درباره آنها و باور نمودن آنچه آنان میگویند لازم است و همین اعتماد کردن و باور نمودن ایمان بالغیب نام دارد. کسانی که بر یقین و اعتقاد خویش، پایبند مادیات و محسوسات هستند و آنچه مطابق عقل و قیاسشان نباشد آن را انکار مینمایند. در واقع از حقیقت دین بیخبر اند و ورودشان به حوزه دین خیلی مشکل است چنین افرادی نمیتوانند از قرآن بهرهمند گردند. و در هر قدم با مشکلات روبرو میشوند.
اما افرادی که حواس پرت نیستند و دایره ممکنات را خیلی گسترده میپندارند، همه چیز را در موجودات و محسوسات منحصر نمیدانند، اینگونه افراد در واقع به حقیقت دین پی بردهاند سرچشمه علم صحیح و قطعی برای آنان فقط وحی الهی است.
آنان به خبرهای پیامبران و تعلیمشان کاملاً اعتماد دارند. و برایشان در این خصوص هیچ مشکلی وجود ندارد، دین برای آنها یک واقعیت روشن و قرآن سراسر هدایت است.
﴿هُدٗى لِّلۡمُتَّقِينَ ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَيۡبِ﴾[البقرة: ۲-۳].
«قرآن پرهیزگارانی را که به غیب ایمان میآورند هدایت مینماید».
﴿فَأَمَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ فَيَعۡلَمُونَ أَنَّهُ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّهِمۡۖ وَأَمَّا ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلٗاۘ يُضِلُّ بِهِۦ كَثِيرٗا وَيَهۡدِي بِهِۦ كَثِيرٗاۚ وَمَا يُضِلُّ بِهِۦٓ إِلَّا ٱلۡفَٰسِقِينَ ﴾[البقرة: ۲۶].
«کسانی که ایمان آوردهاند میدانند که قرآن حق است و از جانب پروردگارشان فرودآمده است، و اما کافران میگویند: منظور خدا از ذکر این مثال چیست؟ خدا به وسیلة آن بسیاری را گمراه و بسیاری را هدایت میکند. البته فقط نافرمانها را گمراه میگرداند».
اشخاصی که تحت تأثیر مادیگرایی و حواسزدگی، قرار گرفتهاند و باز هم میکوشند بدون ایمان بالغیب گره از اسرار طبیعت بگشایند مثالشان مانند کسی است که بدون نردبان (زینه) میخواهد به بالا برود یا بدون پر میخواهد در آسمان پرواز نماید چنین شخصی هر قدر تلاش کند به بالا صعود نماید، سنگینی و مادیتش او را به پایین سقوط میدهد.
قرآن مجید خیلی جالب حالت چنین فردی را به تصویر کشیده است:
﴿فَمَن يُرِدِ ٱللَّهُ أَن يَهۡدِيَهُۥ يَشۡرَحۡ صَدۡرَهُۥ لِلۡإِسۡلَٰمِۖ وَمَن يُرِدۡ أَن يُضِلَّهُۥ يَجۡعَلۡ صَدۡرَهُۥ ضَيِّقًا حَرَجٗا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي ٱلسَّمَآءِۚ كَذَٰلِكَ يَجۡعَلُ ٱللَّهُ ٱلرِّجۡسَ عَلَى ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ ١٢٥﴾[الأنعام: ۱۲۵].
«خداوند هر کسی را بخواهد هدایتش دهد سینهاش را باز میکند و هر کس را بخواهد گمراه بکند سینهاش را تنگ میگرداند گویا به دشواری میخواهد به بالا برود. الله تعالی اینگونه کسانی را که نمیخواهند ایمان بیاورند به پلیدی سوق میدهد».
[۳۷] مراجعه شود به کتاب مذهب و تمدن از مؤلف، ص ۱۴-۲۰. [۳۸] «الغیب ما غاب عن الحس والعقل غیبة کاملة بحیث لا یدرک بواحد منه بطریق البداهة» (تفسیر أبوالسعود).