سومین معجزة قرآن مجید ذکر وقایع غیبی است
یکی از معجزههای قرآن مجید ذکر وقایع مربوط به انبیای پیشین و اقوام گذشته میباشد، به راستی که سرچشمه معلومات آن حضرت صبه جز علم الهی و وحی آسمانی چیزی دیگر نبود. رسول اکرم صامی و درس نخوانده بود.
اغلب وقایع و داستانها در سورههای مکی بیان شده است به اتفاق مورخین، در مکه هیچ فردی از نصاری و از یهودیان وجود نداشت، ورقه بن نوفل که درباره انجیل اطلاعاتی داشت طبق روایات صحیح در نخستین سال نبوت بعد از نخستین وحی از دنیا رحلت کرد. گفته میشود: پیامبراسلام صقبل از هجرت با دو تن از نصاری ملاقات کرده بود یکی بحیره راهب، در «بصری» شام و دیگری عداس است که در راه طایف با او ملاقات کرده بود اما ملاقات اول بیش از چند ساعت و ملاقات دوم بیش از چند دقیقه به طول نیانجامید. سن آن حضرت هنگام ملاقات اول سیزده سال بود، بدیهی است که اگر این ملاقات کوتاه را ثابت بپنداریم آیا یک انسان عاقل میتواند باور کند که پیامبر اسلام با وجود عدم آشنایی با زبان توانسته است تمام علوم را در ظرف چند لحظه حاصل نماید و پس در ظرف بیست و سه سال با شرح و بسط به مردم تحویل بدهد. آن هم با چنان صحت و قاطعیتی که صحیفههای مسیحی و یهودی فاقد آن هستند.
اما ملاقات دوم که با عداس بود او خودش فردی دانشمند نبود، و در همین حال به رسولالله صگرویده شد. آیا میتوان ادعا کرد علوم و معارفی که قرآن عرضه نموده و همه آنها بعد از تحقیقات و اکتشافات علمی کاملاً ثابت شده، منبع آن کسانی باشند که شخصیت خودشان مشکوک و مشتبه است. آخر چگونه امکان دارد چراغی که خود فاقد نور است با آن بتوان مشعلی را روشن کرد؟ این بیچارههای مسیحی چیزی در بساط نداشتند که دیگران بتوانند از آن استفاده نمایند.
بنابراین، ثابت گشت بیان این وقایع هیچ منبع بشری نداشت بلکه یگانه سرچشمه آن وحی الهی بود. و همین است بُعد اعجازی قرآن که بارها بر آن تأکید ورزیده است، چنانکه بعد از واقعه تولد حضرت مریم‘ و حضرت یحیی÷میفرماید:
﴿ذَٰلِكَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡغَيۡبِ نُوحِيهِ إِلَيۡكَۚ وَمَا كُنتَ لَدَيۡهِمۡ إِذۡ يُلۡقُونَ أَقۡلَٰمَهُمۡ أَيُّهُمۡ يَكۡفُلُ مَرۡيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيۡهِمۡ إِذۡ يَخۡتَصِمُونَ ٤٤﴾[آلعمران: ۴۴].
«(ای محمد ص)، اینها خبرهایی از غیب هستند که ما به سوی تو وحی میفرستیم و هنگامی که آنها قلمهای خود را جهت قرعهکشی برای تکفل مریم میانداختند تو آنجا نبودی و نه در آن وقت که آنان جر و بحث میکردند».
بعد از واقعه طوفان حضرت نوح ÷میفرماید:
﴿تِلۡكَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡغَيۡبِ نُوحِيهَآ إِلَيۡكَۖ مَا كُنتَ تَعۡلَمُهَآ أَنتَ وَلَا قَوۡمُكَ مِن قَبۡلِ هَٰذَاۖ فَٱصۡبِرۡۖ إِنَّ ٱلۡعَٰقِبَةَ لِلۡمُتَّقِينَ ٤٩﴾[هود: ۴۹].
«این قصه از اخبار غیبی است که ما به سوی تو وحی میفرستیم. پیش از این، نه تو و نه قوم تو از آن خبر نداشتید. صبر کن که سرانجام پرهیزگاران خوب است».
ضمن بیان واقعه یوسف ÷میفرماید:
﴿نَحۡنُ نَقُصُّ عَلَيۡكَ أَحۡسَنَ ٱلۡقَصَصِ بِمَآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ وَإِن كُنتَ مِن قَبۡلِهِۦ لَمِنَ ٱلۡغَٰفِلِينَ ٣﴾[یوسف: ۳].
«ما به وسیله این قرآن که به سوی تو وحی فرستادیم بهترین قصه را برایت بازگو میکنیم و تو پیش از آن از بیخبران بودی».
و در پایان واقعه میفرماید:
﴿ذَٰلِكَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡغَيۡبِ نُوحِيهِ إِلَيۡكَۖ وَمَا كُنتَ لَدَيۡهِمۡ إِذۡ أَجۡمَعُوٓاْ أَمۡرَهُمۡ وَهُمۡ يَمۡكُرُونَ ١٠٢﴾[یوسف: ۱۰۲].
«اینها از اخبار غیب هستند که ما به سوی تو آنها را میفرستیم و تو زمانی که آنها مکرکنان بر مشورت خود اتفاق نظر کردند نزدشان نبودی».
سرانجام در همین سوره میفرماید: که این واقعات ساختگی نیستند بلکه به منزلة تأیید و تفسیر کتب پیشین میباشند.
﴿لَقَدۡ كَانَ فِي قَصَصِهِمۡ عِبۡرَةٞ لِّأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِۗ مَا كَانَ حَدِيثٗا يُفۡتَرَىٰ وَلَٰكِن تَصۡدِيقَ ٱلَّذِي بَيۡنَ يَدَيۡهِ وَتَفۡصِيلَ كُلِّ شَيۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ ١١١﴾[یوسف: ۱۱۱].
«هر آیینه در قصههایشان برای صاحبان خرد پند و عبرت میباشد. قرآن کتابی نیست که از طرف خود درست شده باشد بلکه کتابهای پیش از خود را تصدیق و هر چیز را به تفصیل بیان میکند و در حق مؤمنان هدایت و رحمت میباشد».
کافران میگفتند که مرجع این واقعات یادداشتهای قدیمی پیامبر اسلام هستند قرآن مجید در پاسخ آنها میگوید:
﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ إِفۡكٌ ٱفۡتَرَىٰهُ وَأَعَانَهُۥ عَلَيۡهِ قَوۡمٌ ءَاخَرُونَۖ فَقَدۡ جَآءُو ظُلۡمٗا وَزُورٗا ٤ وَقَالُوٓاْ أَسَٰطِيرُ ٱلۡأَوَّلِينَ ٱكۡتَتَبَهَا فَهِيَ تُمۡلَىٰ عَلَيۡهِ بُكۡرَةٗ وَأَصِيلٗا ٥﴾[الفرقان: ۴-۵].
«و گفتند: قرآن افسانههای پیشینیان است که او آن را نوشته است و صبح و شام بر او خوانده میشود. بگو: کسی که از پنهان آسمانها و زمین خبر دارد آن را فروفرستاده است. به درستی که او آمرزندة مهربان است».
در جایی به این اشکال کفار که میگفتند: مطالب قرآن ساختگی و نتیجه همکاری دیگران است چنین پاسخ دادهاست.
﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ إِفۡكٌ ٱفۡتَرَىٰهُ وَأَعَانَهُۥ عَلَيۡهِ قَوۡمٌ ءَاخَرُونَۖ فَقَدۡ جَآءُو ظُلۡمٗا وَزُورٗا ٤﴾[الفرقان: ۴].
«و کافران میگویند: (قرآن) درآوردی است و پیغمبر آن را از پیش خود به دروغ بافته است و دیگران او را در این امر یاری رسانیدهاند. این حرف اینها (کافران) ستم و تهمت میباشد».
در سورة قصص میفرماید که موجود نبودن حضرت رسول اکرم صهنگام وقوع واقعات دلیل بر این امر است که چشمه آن فقط وحی الهی میباشد.
﴿وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ ٱلۡغَرۡبِيِّ إِذۡ قَضَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَى ٱلۡأَمۡرَ وَمَا كُنتَ مِنَ ٱلشَّٰهِدِينَ ٤٤ وَلَٰكِنَّآ أَنشَأۡنَا قُرُونٗا فَتَطَاوَلَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡعُمُرُۚ وَمَا كُنتَ ثَاوِيٗا فِيٓ أَهۡلِ مَدۡيَنَ تَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِنَا وَلَٰكِنَّا كُنَّا مُرۡسِلِينَ ٤٥ وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ ٱلطُّورِ إِذۡ نَادَيۡنَا وَلَٰكِن رَّحۡمَةٗ مِّن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوۡمٗا مَّآ أَتَىٰهُم مِّن نَّذِيرٖ مِّن قَبۡلِكَ لَعَلَّهُمۡ يَتَذَكَّرُونَ ٤٦﴾[القصص: ۴۴-۴۶].
«(ای محمدص) هنگامی که به موسی حکم فرستادیم تو نه در سمت غربی طور بودی و نه از حاضران صحنه، و اما ما چندین ملت را پس از موسی به وجود آوردیم. مدت مدیدی بر آنها گذشت. و تو در مدین سکونت نداشتی که آیات مان را بر اهالی آنجا بخوانی. البته ما فرستندة پیغمبران هستیم. و هنگامی که ما موسی را صدا کردیم تو در کنار کوه طور حضور نداشتی. ولی پروردگارت به تو نظر لطف دارد که ملتی را که پیش از تو راهنمایی نداشتهاند آگاهی بدهی که تا که پندپذیر شوند و به راه آیند».
در سوره عنکبوت میفرماید به دلیل اینکه شما فردی ناخوانده میباشید و نسبت به این وقایع اطلاعی نداشتهاید، پس چرا اکنون کفار درباره این که سرچشمه آن وحی الهی است دچار شک شدهاند.
﴿وَمَا كُنتَ تَتۡلُواْ مِن قَبۡلِهِۦ مِن كِتَٰبٖ وَلَا تَخُطُّهُۥ بِيَمِينِكَۖ إِذٗا لَّٱرۡتَابَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ ٤٨﴾[العنکبوت: ۴۸].
«تو پیش از نزول قرآن نه کتابی توانستی بخوانی و نه به دست راستت چیزی بنویسی. در آن صورت کجاندیشان به شک و تردید میافتادند».