سیره انبیا در آیینه تورات و قرآن
تفاوت بزرگی که میان قرآن مجید و تورات وجود دارد این است که قرآن در سیره انبیا، انبیا را کاملاً پاکیزه و بیعیب معرفی میکند طوری که مقام نبوت مطابقت داشته باشند. قرآن مجید کلیه اتهاماتی را که در میان دشمنان یا دوستان نادان معروف بود تکذیب میکند اما در صفحههای عهد عتیق (تورات) درباره انبیا کرام مطالبی آمده که انسان از خواندن آن شرمنده میگردد و پیشانیاش عرقآلود میشود زیرا در بعضی مواقع انبیا را به کفر و فسق متهم نموده است، در کتاب پیدایش باب ۹ درباره حضرت نوح÷، و در باب ۱۶ همان کتاب درباره حضرت لوط ÷، و در کتاب خروج باب ۳۲ درباره هارون ÷، و در کتاب سلاطین باب ۱۱ درباره حضرت سلیمان ÷صریحاً کفر و شرک و فسق و گناه نسبت داده شده است. اما قرآن مجید حضرت نوح÷را در سورة «شعراء» رسول امین معرفی نموده، و در سورة «هود» بر او سلام و برکات نثار کرده است، و دربارة حضرت لوط ÷چنین گفته است:
﴿وَلُوطًا ءَاتَيۡنَٰهُ حُكۡمٗا وَعِلۡمٗا وَنَجَّيۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡقَرۡيَةِ ٱلَّتِي كَانَت تَّعۡمَلُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَۚ إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَوۡمَ سَوۡءٖ فَٰسِقِينَ ٧٤﴾[الأنبیاء: ۷۴].
«و به حضرت لوط ÷حکمت و نبوت و علم دادیم و او را از دیاری که مردمانش کارهای زشت انجام میدادند رهانیدیم. آنان ملتی بسیار بدکردار و نافرمان بودند».
در تورات حضرت هارون ÷به گوسالهپرستی صریحاً متهم شده است، عبارت تورات چنین است:
«هارون در غیبت موسی بنا به پیشنهاد بنیاسرائیل بتی از زیورآلات ساخت و از تمام بنیاسرائیل خواست تا آن را پرستش کنند و برایش قربانی نمایند و به آنها گفت که همین است معبود شما که شما را از مصر بیرون کرده است».
اما قرآن مجید دقیقاً عکس مطلب را آورده است:
﴿وَلَقَدۡ قَالَ لَهُمۡ هَٰرُونُ مِن قَبۡلُ يَٰقَوۡمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِۦۖ وَإِنَّ رَبَّكُمُ ٱلرَّحۡمَٰنُ فَٱتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوٓاْ أَمۡرِي ٩٠﴾[طه: ۹۰].
«و هارون پیش از این به آنها گفته بود: ای مردم! شما (با این گوساله) آزمایش شدهاید. پروردگارتان خداست، از من پیروی کنید و حرفم را قبول کنید».
درباره حضرت سلیمان ÷در تورات عبارت زیر به چشم میخورد:
«وقتی سلیمان به سن کهولت رسید، همسران وی او را به سوی معبودان دیگر متمایل کردند، اینجا بود که دلش دیگر متوجه خدا نبود. همانطور که حال پدرش داود بود. به هر حال سلیمان از عسترون که معبود صیدانیها و ملکوم منفور که بت عمونیها بود پیروی شروع کرد».
جلوتر از این عبارات آمده است.
«خداوند از سلیمان ناراض شد، زیرا دلش از خدای اسرائیل برگشته بود. خداوند دوباره به او دستور داده بود که از معبودان دیگر پیروی نکند اما سلیمان آنچه را که خداوند فرمان داده بود نپذیرفت».
اکنون به آیه ذیل قرآن بنگرید که چگونه اخلاص و عبودیت کامله سلیمان ÷را مورد تحسین قرار دادهاست:
﴿وَوَهَبۡنَا لِدَاوُۥدَ سُلَيۡمَٰنَۚ نِعۡمَ ٱلۡعَبۡدُ إِنَّهُۥٓ أَوَّابٌ ٣٠﴾[ص: ۳۰].
«و ما سلیمان را به داود دادیم. او چه بندة خوبی است! زیرا همواره به سوى خدا بازگشت مىکرد (و به یاد او بود)!».
جلوتر مقام قرب او را درباره حق چنین بیان نموده است:
﴿وَإِنَّ لَهُۥ عِندَنَا لَزُلۡفَىٰ وَحُسۡنَ مََٔابٖ ٤٠﴾[ص: ۴۰].
«همانا او نزد ما قرب و جایگاه والای دارد».
یهود به حضرت مسیح و مادرش تهمتهای ناروایی بستهاند که قرآن مجید آنها را رد کرده است، و حضرت مسیح را پیامبری مبارک و مکرم معرفی نموده است (بنگرید به سورة آلعمران، مائده، مریم، زخرف).
با وجود این فرقهای اساسی که میان مطالب قرآن و صحف گذشته وجود دارد، باز هم اگر کسی ادعا کند که قرآن مجید برگرفته از آنها است دلیل جهت و ناآگاهی او نسبت به کتب خویش است.
به راستی که مطالب قرآن مجید مستقیماً از جانب الله میباشد، و سرچشمة آن وحی الهی است از این جهت با واقعیت کاملاً مطابقت دارد و از هر گونه شک و اشتباه پاک است، اینجاست که قرآن مجید محافظ کتب گذشته و تصدیقکننده آنها است، و در عین حال نسبتهای دروغین یهود را رد میکنند.