تفاوت قرآن با صحیفههای پیشین
کسانیکه در عصر نبوت یا بعد از آن معتقد بودند که علوم قرآنی و قصههای بیان شده در آن از تورات و انجیل اقتباس شدهاند آنان در واقع از تورات و انجیل اطلاعی نداشتند تحقیق این امر هیچ مشکلی ندارد، زیرا تورات و انجیل در دسترس هستند و طبق عقیده عموم یهود و نصاری محفوظ میباشند از این رو میتوان قرآن را با آنها تطبییق داد و حقیقت این ادعا را روشن ساخت.
بعضی از داستانهای انبیا علیهم السلام که در قرآن و کتب گذشته مشترکاً ذکر شدهاند. از مطالعة آنها چنین میشود که بعضی از اجزا طوری مشترک و هماهنگ میباشند که مشخص میشود از منبع واحدی سرچشمه گرفتهاند، که آن همانا وحی الهی میباشد اما در عین حال به وضوح معلوم میشود که بعضی از اجزا که در صحیفههای گذشته ذکر شدهاند از دستبرد انسانها مصون نماندهاند. شیوههای بیان گاهی چنان متفاوت میشود که در بعضی جاها بر نورانیت و وحی بودن آن دلالت میکند وقتی انسان آنها را میخواند احساس میکند که این واقعات جنبه تاریخی اشخاص که معمولاً در بحثهای تاریخی دیده میشود به میان نمیآید. فقط قسمتهایی از وقایع انتخاب شده که در هر زمان میتواند برای انسانها موجب هدایت و عبرت باشد. چنانکه در سورة یوسف میفرماید:
﴿لَقَدۡ كَانَ فِي قَصَصِهِمۡ عِبۡرَةٞ لِّأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِۗ مَا كَانَ حَدِيثٗا يُفۡتَرَىٰ وَلَٰكِن تَصۡدِيقَ ٱلَّذِي بَيۡنَ يَدَيۡهِ وَتَفۡصِيلَ كُلِّ شَيۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ ١١١﴾[یوسف: ۱۱۱].
«هر آیینه در قصههایشان پند و عبرت برای صاحبان خرد میباشد. قرآن کتابی نیست که از طرف خود ساخته و پرداخته شده باشد بلکه کتابهای پیش از خود را تصدیق و هر چیز را به تفصیل بیان میکند و در حق مؤمنان هدایت و رحمت میباشد».