الفوائد الجلیة در شرح المقاصد النوویة

فوائدی در مقصد چهارم در بیان احکام زکات

فوائدی در مقصد چهارم در بیان احکام زکات

زکات واجب است بر هر مسلمان آزاد تام الملک: در حیوانات مثل شتر، گاو و گوسفند به شرط این که حیواناتش به حد نصاب رسیده، و سال برآن بگذرد و در علف صحرا چرا نماید. برده زکات بر او نیست، برای این که آزاد نیست. مکاتب زکات لازم او نیست، برای این که ملک او تام نیست، حیوانات علفخوار که در خانه علف داده زکات‌شان لازم نمی‌شود برای این که مصرف‌شان بیش از حاصل‌شان است، و زکات در مالی است که دارای نما و حاصل باشد.

* * *

نقدینه: در طلا و نقره و اسکناس زکات است، وقتی که به حد نصاب رسیده باشد. نصاب طلا بیست مثقال است، در بیست مثقال نیم مثقال زکات است، و هرقدر زیاد شود به حساب چهل یک آن زکات داده می‌شود. نصاب نقره دویست درهم است که یکصد و چهل مثقال نقره باشد، و در دویست درهم پنج درهم زکات است که چهل یک باشد. زکات اسکناس به حساب زکات طلا است، وقتی که قیمت اسکناس معادل بیست مثقال طلا شد، چهل یک زکات آن لازم است. مثقال یک وزن شرعی است که برابر هیجده نخود متوسط است، و معادل چهار گرم می‌باشد. و در مال التجاره آخر سال به پولی که با آن خرید شده، قیمت نهاده می‌شود، اگر نصاب بود یعنی معادل بیست مثقال طلا و یا دویست درهم نقره بود، زکات آن چهل یک خارج می‌شود.

* * *

در قوت اختیاری: مثل گندم، جو، برنج، عدس و امثال آن وقتی که به ششصد کیلو رسید، اگر با آب باران پرورش یافته ده یک آن زکات است، و اگر با آب مکینه یا تلمبه پرورش یافته بیست یک آن زکات است، و اگر به هردو بوده، از سیزده و ثلث آن یکی زکات است، و همچنین بر درخت خرما و انگور وقتی که خرما و انگور یعنی از هرکدام ششصد کیلو بدست آمد مانند قوت و زرع زکات آن است.

* * *

حد زکات رسیدن شتر: در هر پنج شتر یک گوسفند زکات آن است، و از پنج شتر تا بیست و چهار شتر در هر پنج شتر یک گوسفند است. در ده شتر دو گوسفند، در پانزده سه گوسفند، در بیست شتر چهار گوسفند... تا بیست و چهار شتر یک گوسفندی است. میش یک‌ساله و بُز دو ساله، وقتی به بیست و پنج شتر رسید زکات آن ماده شتر یک‌ساله است، و در سی و شش شتر یک ماده شتر دوساله، در چهل و شش شتر یک ماده شتر سه ساله، در شصت و یک شتر یک ماده شتر چهارساله، در هفتاد و شش شتر دو ماده شتر دوساله، در نود و یک شتر دو ماده شتر سه ساله، و در یک صد و بیست و یک شتر سه ماده شتر سه ساله، وقتی که از یک صد و بیست و یک شتر به یک صد و سی شتر رسید، در هر چهل شتر یک ماده شتر دوساله و در پنجاه شتر یک ماده شتر سه ساله می‌باشد.

به اختصار این دو بیت شامل همه نصاب شتر است:

هَشُّ يَبٍّ يَهْجُ كدٍ
كهْضُ لَونٍ مُوْقُ سَاعْ
عَوْنَبٍ صَاقَبٍ إلَي
قَاكِ نَجٍّ في الْاِبِلْ

هَشُّ = در هر پنج شتر یک گوسفند. يَبٍّ = ۱۰ = ۲ شاه.

يَهْجُ = ۱۵ = ۳ گوسفند. كدٍ = ۲۰ = ۴ گوسفند. كهْضُ = ۲۵ = یک ماده شتر یک‌ساله.

موْقُ = ۴۶ = ۱ ماده شتر سه ساله که پا به سال چهارم نهاده.

سَاعْ = ۶۱ یک ماده شتر چهارساله که پا به سال پنجم نهاده.

عَوْنَبٍ = ۷۶ = دو ماده شتر دوساله که پا به سه سالگی نهاده.

صَاقَبٍ = ۹۱ دو ماده شتر سه ساله که پا به سال چهارم نهاده.

قَاكِ نَجٍّ = ۱۲۱ = ۳ ماده شتر دوساله که پا به سه سالگی نهاده.

* * *

نصاب زکاتی شدن گاو: وقتی به سی رسید می‌باشد، در سی گاو یک گوساله که یک سال کامل دارد، زکات آن است. در چهل گاو، یک ماده گاو دوساله زکات آن است، و این یک قاعدة کلی است، در هر سی گاو یک گوساله، و در هر چهل گاو یک ماده گاو دوساله.

نصاب زکاتی شدن گوسفند: وقتی تعداد آن به چهل رسید می‌باشد. در چهل گوسفند یک میش یک‌ساله یا یک بز دوساله، و در یک صد و بیست و یک گوسفند، دو گوسفند، و در دویست و یک گوسفند، سه گوسفند، پس از آن در هر صد گوسفند، یک گوسفند زکات آن است. و در بیت ذیل بیان نصاب گوسفند است:

مَا قُكَابٍ راجُ تَدِّ
ثُمَّ قشْ قشْ في الغنم

مَا = ۴۰ = ۱ قكاب = ۱۲۱ = ۲ راجُ = ۲۰۱ = ۳ تد = ۴۰۴ = ۴

قش = ۱۰۰ = ۱ قش = ۱۰۰ – ۱ میش یک‌ساله یا یک بز دوساله.

دو نفری که شریک شوند در حیوان زکاتی مال هردو حکم یک مال دارد، مثلاً دو نفر هرکدام بیست گوسفند که هردو چهل گوسفند دارند، اگر پایگاه‌شان یعنی محل شب ماندن یکی باشد، و محل جمع‌کردن‌شان برای بردن‌شان به چراگاه یکی باشد، و محل آب دادن‌شان و چراشان، و چوپان‌شان یکی، وینری آنها یکی، و محل دوشیدن‌شان یکی باشد، مال هردو حکم مال یک شخص دارد.

* * *

نصاب زکاتی شدن طلا: رسیدن آن به بیست مثقال است (اما حلیه‌ای که زن می‌پوشد زکات ندارد، مگر زیور آلاتی که به حد اسراف باشد مانند خلخال پاکه دویست مثقال باشد).

نصاب زکاتی شدن نقره: دویست درهم است، در طلا و نقره چهل یک آن زکات است، و هرقدر از بیست مثقال طلا و دویست درهم نقره زیاد شود، به همین حساب چهل یک آن زکات است و افتاد ندارد.

گنجینة ایام جاهلیت اگر بدست آید از طلا و نقره به فوری خمس یعنی پنج یک آن باید به مستحقین داده شود.

* * *

نصاب زراعت: کاشتنی‌ها مثل هر قوتی که ذخیره می‌شود: از گندم، برنج، نخود و امثالهم و نصاب ثمرها از خرما و انگور: یک هزار و ششصد رطل عراقی است، در حال خشک‌بودن و هزار و ششصد رطل دویست مَن است که هشتصد کیلوگرام باشد.

(اما از قدیم نظر به این که از اول رسیدن زراعت و ثمر مقداری می‌ریزد، و ممکن است قدری هم صاحب زرع و ثمر از آن استفاده کند در جهانگیریه نصاب زرع و ثمر یک صد و پنجاه مَن یعنی ششصد کیلوگرم حساب کرده اند).

* * *

در نصاب زرع و ثمر: اگر زرع و ثمر بدون هزینه بدست آمده، به این صورت که با آب باران تنها به نتیجه رسیده زکات آن ده یک است، و اگر بدون مصرف نبوده با آب تلمبه و یا گاو و چاه و یا آب خریدشده به نتیجه رسیده زکات آن بیست یک است، و آنچه از نصاب زیاد شود هم به حساب آن زکات دارد. (در زکات حیوان افتاد بسیار است، مثلاً در چهل گوسفند یک گوسفند زکات دارد، و در یک صد و بیست گوسفند هم یک گوسفند تا برسد به یک صد و بیست و یک که زکات آن دو گوسفند است، میان ۴۰ و ۱۲۱ هشتاد گوسفند افتاد دارد و همچنین در گاو و شتر، اما در نقدینه و در مال التجاره و در زرع و ثمر این طور نیست).

* * *