۵ – تعصب
با بررسى گفتار کسانیکه درمورد علما بدگوئى مىکنند مخصوصاً طلاب و مبلغان, به این نتیجه رسیدم که یکى از آشکارترین عوامل این رفتار تعصب بوده، که درنتیجه گروه گرائى پدید مىآید، گروه گرائى نسبت به مذهب, حزب, قبیله ویا وطن, گروه گرائى در دائره تنگى که مسلمانان را پراکنده و فرقه فرقه کرده است, حتى نسبت به بعضى از آ نها این سخن شاعر صدق مىکند که مىگوید:
وهـل أنـا إلا مـن غزيه إن غوت
غـويت وإن ترشـد غزيـة أرشـد
آیا من جز از غزیۀ [۷]. مىتوانم باشم که اگر به بیراهه روند بیراهه روم, و اگر راه راست روند, راه راست روم.
شنیدم بعضى از طلابى که از برخى علما عیبجوئى مىکردند، ناگهان تغییر موضع داده و از آنها تمجید مىکنند, زیرا که شنیده بودند.
فلانى از آنها تعریف مىکند. سبحان من يغير الاحوال.!اگر کسانی که نسبت به آنها تعصب به خرج مىدهند گمراه شوند, آنان نیز به پیروى از آنها گمراه شده, و اگر راه صحیح را در پیش گیرند آنها نیز همراهشان راه صحیح را در پیش مىگیرند.حقاً که بعضى از طلاب و مبلغان عقل خود را به دیگرى سپرده و در امور دینشان از دیگران تقلید مىکنند.
چندى پیش دیدیم کسانى را که از علماى کشور خود طرفدارى کرده و علماى دیگر کشورها را مورد انتقاد قرار مىدهند ! سبحان الله ! مگر کشور هاى اسلامى همه یکى نیستند؟ ! این یک نوع تعصب منفی است ! آیا این ظلم نیست که اهل شرق به علماى شرق, و اهل غرب به علماى غرب, و اهل میانه به علماى میانه تعصب بورزند؟! این نوع تعصب با روش صحیحی که مقتضى قبول حق بدون در نظر گرفتن گوینده آن است در تضاد مىباشد. لذا ابو حامد غزالى در نکوهش تعصب مىگوید: "سبک مغزان حق را با در کنار بزرگان بود نمیشناسند, نه بزرگان را با در کنار حق بودن."
[۷] غزیة: قبیله اى است از طیىء و هوازن (مترجم)