گوشت علماء مسموم است

فهرست کتاب

دوم: در روزهاى گذشته تبليغاتى در مورد اجماع سرداده شد

دوم: در روزهاى گذشته تبليغاتى در مورد اجماع سرداده شد

سؤالات زیادى از من پرسیده شده که چنین است: فلانى با اجماع علما مخالفت مى‌کند, و فلانى نسبت به آنچه علما برآن اجماع کرده‌اند مخالفت مى‌ورزد, مى‌خواهد آشوب به پا کند.به این‌ها مى‌گویم: اجماع چیزى نیست که به آسانى منعقد شود, بین اجماع و اجتماع فرق زیادى وجود دارد.

اجماع همچنانکه علما گفته‌اند: یعنى اتفاق علماى معتبراسلامى در هرعصرى بریکى از مسائل. و اگر یکى از آن‌ها مخالف باشد اجماع منعقد نمى‌شود, و نه فقط اهل یک شهر اجماع کنند, بلکه منظور, اجماع علماى معتبراسلامى در مشرق و مغرب زمین است.پس اجماع مسئله ساده اى نیست بلکه داراى ضوابط و شروط خاص خود است, به این دلیل بعضى ازعلما گفته‌اند: بعد از صحابه اجماع صورت نگرفته است.پس آن‌هائی که ادعاى اجماع دارند باید کمى درنگ کنند, و بدانند که کثرت موافقین بریک مسأله معیار نیست, بلکه معیار این است که صحت مسأله با دلیل همراه باشد.

گاهى بعضى ازعلما فتوائى مى‌دهند که دلائل خاص خود را دارد, دیگران, از علما و طلاب با آن مخالفت مى‌ورزند, از مخالف بدگوئى شده و به آشوب گرى, شهرت طلبى, جلب انظار و نا آگاهى...الخ متهم مى‌شود.که این عملکرد صحیحى نیست و دراین موارد باید متوجه نکات زیر بود:

أ-اینکه سخن هرکس غیراز پیامبرصلى الله علیه وسلم وآنچه از طرف خداوند آورده است قابل قبول بودن یا مردود شدن است.

ب- اینکه مخالفین ازجمله علما هستند, وازآنجائیکه مخالفین ازعلما هستند, قدردانى, رعایت حرمت, ودورى ازغیبت آن‌ها واجب است.

ج- باید بدانیم که بزرگان با در کنارحق بودن شناخته مى‌شوند, اما حق با در کناربزرگان بودن شناخته نمى‌شود.

د- اینکه در صحت فتوا و اکمال شرایط آن در هردو گروه درنگ کند, ومهم صحت فتوا واکمال شرایط آن, بدون در نظر گرفتن یکى از دو گروهى که فتوا از آن‌ها صادرشده است مى‌باشد.

هـ- اینکه اختلاف در مسائل اجتهادى مشکل ساز نیست, حتى بین صحابه نیز در فهم سخن پیامبر جکه فرمودند: " لا يصلين أحدكم العصر إلا في بني قريظة "روایت بخارى، شما نباید جز در بنى قریظه نماز عصر را بخوانید. اختلاف نظر رخ داد.و بعد از وفات آن حضرت نیز بین آن‌ها اختلاف نظر ایجاد شد, اما آن اختلاف نظرمنجر به فتنه و بدگوئى نشد.پس عرصه را برخود تنگ نکنیم, و در برابر اختلاف نظر در مسائل اجتهادى سعه صدر داشته باشیم.

و اینکه مخالف بودن گناه بشمار نمى‌رود, و سن و سال مخالف نیز مطرح نیست, بلکه معیار وجود شرایط فتواست, و پیوسته علما از گذشته تا به حال کم سن و سال ترها مخالف آراى بزرگترشان بودند, و گاهى حق بجانب جوانترها بود. بعنوان مثال ابن تیمیه با آراى علماى هموطن خود که درسن و سال از آن‌ها جوانتر بود مخالفت ورزید و معلوم شد که حق با ابن تیمیه است. مثال دیگر اینکه جناب شیخ عبدالعزیزبن باز حفظه الله در زمانى که جناب شیخ محمدبن ابراهیم رحمت الله علیه در قید حیات بود با یکى از فتواهاى جناب شیخ محمد بن ابراهیم مخالف بود, اما شیخ محمد نگفت: تو که هستى که با من مخالفت کنى.و مردم نیز چنین نگفتند, و این دلیل برتبحر شیخ محمد رحمت الله علیه در علم است, که در آن مورد راى شیخ عبدالعزیزارجح بود.