اسلام و نابسامانیهای روشنفکران - جلد اول

اسلام و تمدن امروز

اسلام و تمدن امروز

روشنفکران از وقتیکه با تمدن امروز آشنا شده‌اند از راه اعتراض بمسلمانان می‌گویند: ای مسلمان‌ها آیا می‌خواهید ما را هزار سال بعقب برگردانید؟ می‌خواهید دوباره بعهد چادرنشینی و بیابان گردی عودت بدهید؟ واقعاً که اسلام شایستۀ آن پا برهنه گان خشن، و سزاوار آن اعراب وحشی خونخوار هزارسال پیش است، و با حال بیابان گردی و چادرنشینی که بادیه نشنیان آن روز عادت داشتند سازگار است، اما باید ببینیم در این عصر تمدن و در این روزگار ترقی که فکر بشر آن روز از درکش ناتوان بود در عصر هواپیمای صوت شکن و بمبهای اتمی و هیدروژنی و خلاصه در عصر موشک‌های فلک پیما و اقمار کیهان نورد و سینماهای سه بعدی باز هم اسلام لازم است؟ حقیقتاً که اسلام یک دین جامد و بیخیر است، و با ترقی و تمدن نو بنیاد امروز ابداً سازگار نیست، اگر بخواهیم ما هم مانند سایر مخلوقات خدا از تمدن روز بهره برداریم بجز دور انداختن و با یگانی کردن اسلام چاره نیست، این شبهۀ جاهلانه یک فرد انگلیسی روشنفکر را بیادم آورد که مدت دو سال با فرستادگان سازمان ملل متحد در کشور مصر بعنوان مستشار و کارشناس کشاورزی در بالابردن سطح زندگی کشاورزان مصری خدمت می‌کرد. آری، این هیئت بین المللی باین منظور بمصر آمده بودند که بکشاورزان مصری بفهمانند که سرمایه داران مغرب زمین و دولتهای سرمایه داری جهان غرب، آن‌ها را فقط برای رضای خدا و بخاطر خوشنودی پروردگار شرق و غرب دوست دارند!! و هرگز برای تثبیت پایه‌های استعمار اقتصادی در این سرزمین قدم رنجه نفرموده اند!! و چون این مهمانان ناخوانده بین المللی زبان ملت میزبان خود را نمی‌دانستند!! با زبان صاحب خانه ای که از صمیم قلب دوستش داشتند آشنا نبودند!! بناچار حکومت وقت مترجمی میخواست که مطالب مهمان و میزبان را بیکدیگر برساند، و رابطۀ الفت دوستان باشد. خوش بختانه یا بدبختانه قرعۀ فال بنام من بیچاره زدند، و از طرف دولت مصر با همکاری این روشنفکر انگلیسی مأمور شدم، و از ساعتیکه با وی برخوردم با صراحت لهجه و بی‌پرده آغاز سخن کردم، و فاش بدو گفتم که ما مصریان نه تنها شما را دوست نداریم بلکه، از صمیم قلب از شما بیزاریم!! تا وقتیکه آرتش شما در هر نقطه ای از مشرق زمین فرود آمده و بویران کردن آنجا مشغول است ما هم در عداوت و دشمنی شما پایدارتر خواهیم بود! هم شما را دشمن میداریم و هم امریکای شما را!! و هم ملت‌های هم پیمان شمارا! زیرا که بدون جهت کشور مصر را تصرف کرده اید! و بعلاوه از داستان فلسطین از دست شما دلی پر از خونابه داریم و همچنین هر شهر و دیاریکه قدمهای استعمارآمیز شما بدانجا برسد ما را خشمگین تر می‌سازد! وقتی آن مرد این سخنان ناشنیدنی را از من شنید، مدتی خیره خیره بسویم نگاه کرد سپس برگشت بالحن خیلی آمرانه پرسید: آیا تو کمونیستی؟ گفتم که هیهات، من یک فرد مسلمانم و بخوبی میدانم که نظام اسلام خیلی بهتر از تمدن سرمایه داری شماست، در دنیای غرب، و همچنین برتر از تشکیلات دامنه دار کمونیستی شما است در عالم شرق، و باز یقین دارم که اسلام بیمانندترین نظامی است که تا امروز بدست بشریت رسیده، زیرا که همۀ راه‌های سعادت و خیرزندگی را دارا است و تمام دردهای بشر را با روح طبیبانۀ خود علاج می‌کند، نزدیک بسه ساعت این گفتگو در میان ما ادامه داشت، و سرانجام گفت: گاهی میبینم از اسلام حقی و حقیقتی را بیان می‌کنی اما چکنم که نمیتوانم از فواید تمدن امروز محروم بمانم، زیرا خیلی مشتاقم که با هوا پیماهای فلک شکاف سفر کنم و در رادیو بنغمه‌های دلنواز موسیقی گوش بدهم متعجبانه باو گفتم: چه تو را از لذائز تمدن امروز باز میدارد؟ در پاسخم گفت: مگر اقتضای اسلام شما این نیست که من بزندگی چادرنشینی و بیابان گردی بر گردم و با آن ابزار وحشیانۀ صحرا نشینی زندگی کنم!! این بود خلاصه پندار این مهمان ناخوانده.

اما بدیهی است که این یک شبهه جاهلانه است که اگر کسی اندک اطلاعی از تاریخ اسلام داشته باشد هرگز باین گونه مطالب ناجوانمردانه اعتنا نمی‌کند، آخر کی و کجا و درچه تاریخی اسلام از پیش رفت ترقی و تمدن بشر مانع بوده است؟ واقعاً اسلام در محیطی پر از جهل و نادانی فرود آمده در میان ملتی نازل شد که از اول نیمی از آن در جهالت و نادانی و درشت خوئی و بی‌رحمی بمقامی رسیده بودند که قرآنکریم پر از رحمت دربارۀ آن‌ها می‌گوید: ﴿ٱلۡأَعۡرَابُ أَشَدُّ كُفۡرٗا وَنِفَاقٗا وَأَجۡدَرُ أَلَّا يَعۡلَمُواْ حُدُودَ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦۗ وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٞ ٩٧[التوبة: ۹۶] «اعراب بادیه نشین از نظر کفر و بت پرستی و ایجاد تفرقه و نفاق از هر ملتی سخت گیرتر و پافشارترند و سزاوارند که حدود آنچه را که خدا بر پیامبرش فرستاده ندانند».

بنابراین، بزرگ‌ترین معجزۀ اسلام است که از این ملت غلاظ و شداد و از این بشر خارج از صف انسانیت یک ملت برجسته در صفات آدمیت ساخت و بجامعه بشر تحویل داد، از این قوم وحشی ملتی ساخت که تنها برستگاری و خداشناسی خود قناعت نکردند بلکه، از آن محیط پست حیوانیت خود را بآفق عالی انسانیت رساندند، و سرانجام بآنجا رسیدند که هر یک در مقام خود راهنمایان و رهبران برازندۀ عالم بشریت گردیدند، و در همه نقاط جهان مردم را برستگاری و خداشناسی خواندند، و تنها این موضوع تاریخی دلیل محکم و برهان روشنی است که در این دین بینظیر چه نیرو و قدرت فوق العاده ای نهفته است و چگونه مردم را بسوی پیشرفت تمدن و ترقی و تهذیب نفوس سوق مدهد.

و لکن اسلام تنها باین کردار جوانمردانه و شکست ناپذیر در داخل نفوس بشر اکتفا نکرده در صورتی که خود این عمل یک اقدام حکیمانه است، پرارزش و سزاوار زحمت و کوشش، و شایسته است که بروح و روان مردم آمیخته گردد، زیرا که آخرین هدف هر تمدنی فقط همین یک عمل تهذیب نفوس است و بس. آری، اسلام باین تهذیب عمیق در داخل نفوس که خود در افکار و وجدان بشر تأثیر بسزائی دارد اکتفا نکرد، بلکه تمام منابع تمدن را که مردم برای رسیدن بآن کوشش کرده و رنج‌های فراوان می‌برند و حتی آن را بزرگ‌ترین سرمایۀ زندگی می‌دانند بتهذیب نفوس ضمیمه ساخت، زیرا همۀ ابزار تمدن و ترقی را که در کشورهای مفتوحه در مصر و ایران و در ممالک روم پیدا می‌کرد مادام که با عقیدۀ یکتاپرستی و خداشناسی اسلام مخالف نبود قبول و امضا مینمود، و هرگز مردم را از رساندن خیر لازم برای بندگان خدا منصرف نمیساخت، و از آن همه جنبش‌های علمی که در کشور یونان پدید آمده بود مانند علم طب و ستاره شناسی و علوم ریاضی و طبیعی و شیمی و فلسفی با آغوش باز استقبال نموده، و همه جا آن‌ها را برسمیت شناخت و هر روز صفحات جدید و درخشانتری بر آن علوم افزود، که همه حکایت از افکار عمیق و کوشش بیپایان مسلمانان در طلب دانش می‌کرد، و نیز همه این‌ها بارزترین دلیل است که مسلمان‌ها تاچه حد از صمیم قلب بعلم و دانش علاقمند بوده و چه اندازه در تحصیل فضل و کمال کوشش‌ها بکار می‌بردند، بطوریکه نمونه بارزو نتیجۀ آن تلاش‌ها در اندک زمانی در آندلس تازه مسلمان بخوبی نمایان شد، و این همان جنبش علمی است که نهضت اروپای نوبنیاد از هر سو با تمام قوا برعلیه پیروزیهای درخشان علمی و صنعتی آن بسیج شد، و با وجود این حقیقت انکار ناپذیر هم اکنون باید دید کی و کجا اسلام بروی تمدن سعادت مندانه بشریت شمشیر کشیده و مانع از پیش رفت آن شده است، اما مقام و موقعیت اسلام در برابر تمدن غربی امروز که در همه جا معمول است مانند موقعیت آنست در برابر سایر تمدن‌های قبل از اسلام، هر آنچه قابل پذیرش و خیر عموم بشر در آنست و با قوانین حکیمانه‌اش مخالف نیست، آن را برسمیت می‌شناسد و هر آنچه بضرر و زیان مردم و مایه شر و فساد است غیرقانونی و مردودش میداند، پس با توجه باین حقیقت روشن پیداست که اسلام هرگز بشریت را بگوشه گیری و عزلت گزینی مادی و معنوی دعوت نکرده و نخواهد کرد، و همچنین با سایر تمدنها عداوت شخصی و ملی و دینی اظهار ننموده و نخواهد نمود، زیرا که اسلام بوحدت بشریت ایمان دارد و معتقد است که رگها و ریشه‌ها و شاخه‌های این سر و آزاد، از هر جهت با یکدیگر پیوند ناگسستنی دارد.

اکنون که این حقیقت روشن شد دیگر جای ترس و هراسی نیست که دعوت حق اسلام در مقابل آثار مضرۀ تمدن امروز مقاومت و در برابر بعضی نیروهای زیان آورش مخالفت بنماید، چنانکه بعضی بی‌خردان تحصیل کرده و روشنفکران بیفکر امروزی در این مورد اظهار ناراحتی می‌کنند، و تاکنون مسلمان‌ها شرط نکرده‌اند که روی پوست تمام ابزار زندگی باید بسم اللّه نوشته شود، تا آنان در منازل و مزرعه‌ها و کارخانجات و سایر شئون زندگی خود آن‌ها را بکار ببندند. بلکه برای مسلمانان این افتخار بس است که همه وسائل زندگی را در جهان بنام خدا و بیاد خدا و در راه خدا استخدام بکنند، آخر این ابزار موجود در اصل خود ممکن نیست که دارای دین و آئین و وطن مخصوص و یا از جنس بخصوصی باشد. بلکه، بزرگ‌ترین هدف از بکار انداختن آن‌ها این است که در تمام مراحل زندگی هر یک بسهم خود تأثیری داشته باشد، تا امور حیات اجتماعی و انفرادی بشریت سعادتمندانه پیش برود، مثلاً وسیله دفاعی در اصل یک مخلوق بشری و دارای هیچگونه عنوانی نیست، اما اگر همین وسیلۀ بی‌عنوان را تو در سرکوبی مردم بیگناه بکار ببری بطور یقین مسلمان نیستی، و از زمرۀ این گروه بیرونی؛ بلی، در نظام بی‌مانند اسلام شرط بکاربردن آن این است که یا برای دفاع از تجاوز دشمن مهاجم و یا برای احقاق حق و بزرگداشت نام خدا بکار آید، و همچنین سینما در اصل یک اختراع بشری است و دارای عنوان مخصوصی نبوده و تو می‌توانی مسلمان باشی و این ابزار فرهنگی را در خدمت بعالم بشریت و در نشان دادن عاطفه‌های پاک و بی‌آلایش انسانیت واقعی و نمایش کوشش‌های ارزندۀ مردان زنده در راه خیر و سعادت کاروان فرزندان آدم و حوا استخدام کنی، اما مسلماً از صف پرعظمت مسلمانان خارجی اگر همین سینما را در نمایش جسمهای برهنۀ شهوتزا و شهوتهای رسوا کننده و در نشان دادن انسانیت‌های آلوده بفساد اخلاقی و روحی و فکری بکار ببندی، زیرا که تنها عیب این فیلمهای شهوت انگیز این نیست که بازارهای جهان را پر کرده و اقتصاد عالم را به نابودی تهدید و فضای آن را با برانگیختن غبار غرائز شهوات آلوده می‌سازد. بلکه، از همه مهمتر این است که زندگی بشر را بی‌ارزش و این سرمایه جاودانی را در هدف‌های پست و سفیهانه محصور می‌کند، که هرگز ممکن نیست سازگار با روح بشریت گردد، و همچنین دعوت اسلامی هیچگاه مانع از پیشرفت افکار بشر نبوده، افکاریکه از هر بشری و در هر نقطۀ روی زمین ظاهر شود در نظر اسلام دارای ارزش بوده و تا ابد هم خواهد بود. بنابراین، هر تجربۀ عاقلانه که برای تغذیۀ روح و تقویت نیروی بشر مفید و سازگار است در نظر اسلام باید مسلمانان آن را آزمایش نموده و در راه سعادت مردم بکار اندازند. آری، این فرمان لازم الاجرای جهانی را پیامبر اسلام صصادر کرد، و با صدورش تحصیل علم و دانش را برای همۀ افراد آدمی واجب ملی و همگانی اعلام نمود، در این فرمان حکیمانه می‌گوید که «آموختن علم و فراگرفتن هنر برای اولاد آدم واجب است». و بدیهی است علمی که در این فرمان بیان شده بدون قید و شرط است و بهمۀ علوم شامل است، پس بخوبی پیداست که دعوت پیامبر روشن ضمیر اسلام شامل همۀ علوم و ابزار و مقدمات آنست. هیهات، که ما از آن بترسیم!! که اسلام در مقابل پاره ای از مظاهر تمدن امروز قرار بگیرد، و با این اقدام سود بیشتری را بجامعۀ انسانیت برساند. آری، اگر تمدن تنها شراب و قمار و قماربازی و باده پیمائی و رسوائی اخلاقی و بکارانداختن نیروی ناپاک استعمار و تصویب قوانین بردگی است تحت هر عنوانی که باشد مسلماً اسلام از آن بیزار است، و واقعاً در مقابل چنین تمدن خود سرنیرو پیاده کرده، و با تمام وسائل موجود برعلیه آن قیام نموده و تا می‌تواند مردم را از آن پرتگاه مرگبار نجات خواهد داد. زنده باد اسلام، و مرگ بر این تمدن، تمدن نمای عالم گیر و رسواکننده.