۱- آداب و اجازه ورود
در اینجا قصد ندارم که بحث آداب اجازه ورود را بهطور مفصل خدمت خوانندگان گرامی تقدیم دارم، زیرا در فصل قبل به تفضیل از آن سخن گفتهام. اما نکتهای را که در این باب لازم میدانم مجدداً تکرار نمایم، عادت دادن کودک به اجازه گرفتن برای ورود است. گاهی اوقات پدر و مادر در حالتی هستند که نمیخواهند هیچکدام از بچههای کوچک، آنها را ببینند.
قرآن کریم این ادب خانوادگی را به وضوح بیان میدارد، آنجا که میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِيَسۡتَٔۡذِنكُمُ ٱلَّذِينَ مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡ وَٱلَّذِينَ لَمۡ يَبۡلُغُواْ ٱلۡحُلُمَ مِنكُمۡ ثَلَٰثَ مَرَّٰتٖۚ مِّن قَبۡلِ صَلَوٰةِ ٱلۡفَجۡرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ ٱلظَّهِيرَةِ وَمِنۢ بَعۡدِ صَلَوٰةِ ٱلۡعِشَآءِۚ ثَلَٰثُ عَوۡرَٰتٖ لَّكُمۡۚ لَيۡسَ عَلَيۡكُمۡ وَلَا عَلَيۡهِمۡ جُنَاحُۢ بَعۡدَهُنَّۚ طَوَّٰفُونَ عَلَيۡكُم بَعۡضُكُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ ٱللَّهُ لَكُمُ ٱلۡأٓيَٰتِۗ وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٞ ٥٨ وَإِذَا بَلَغَ ٱلۡأَطۡفَٰلُ مِنكُمُ ٱلۡحُلُمَ فَلۡيَسۡتَٔۡذِنُواْ كَمَا ٱسۡتَٔۡذَنَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ ٱللَّهُ لَكُمۡ ءَايَٰتِهِۦۗ وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٞ ٥٩﴾[النور: ۵۸- ۵۹].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید باید مملوک شما و کسانی که به سن احتلام نرسیدهاند باید در سه موقع از شما اجازه ورود بگیرند، قبل از نماز فجر و هنگام گرمای نیمروز که لباسهایتان را در میآورید و بعد از نماز عشاء، این سه وقت خلوت شماست پس از این سه وقت بر شما و ایشان باکی نیست که بر گرد شما بگردند و بعضی از شما گرد برخی دیگر بگردد، بدینگونه خداوند برای شما آیات را بیان میکند و خداوند دانای حکیم است, و چون اطفال شما با حتلام رسیدند باید اجازه بگیرند [در وقت ورود بر شما] چنانکه اذن میگرفتند آنانکه پیش از ایشان بودند، بدینگونه خداوند آیات خود را برای شما بیان میکند و خدا دانای حکیم است».
اجازه ورود بر مبنای این آیه در سه زمان معین است:
اول: قبل از نماز صبح، زیرا پدر و مادر در این حالت در محل مخصوص خود خوابیدهاند.
دوم: هنگام ظهر، زیرا هنگام استراحت است و والدین لباسهای آزاد و راحت میپوشند.
سوم: بعد از نماز عشاء، زیرا هنگام خواب و استراحت است.
آموزش آداب اجازه ورود به کودک نه تنها باعث میگردد که فرزندان ما در ارتباط با اعضای خانواده ادب را رعایت نمایند، بلکه از حالتهای ناخوشایندی که کودک بدون اجازه وارد اتاق مخصوص والدین شده و با حالت غیر منتظرهای برخورد کند، جلوگیری مینماید. اما هنگامی که فرزندان به سن رشد و بلوغ رسیدند، لازم است که والدین و مربیان محترم آداب اجازه ورود را در این سه وقت و سائر اوقات به فرزندان و شاگردان خود آموزش دهند تا امر مبارک خدای تعالی را به جای آورند باشند که میفرماید:
﴿وَإِذَا بَلَغَ ٱلۡأَطۡفَٰلُ مِنكُمُ ٱلۡحُلُمَ فَلۡيَسۡتَٔۡذِنُواْ كَمَا ٱسۡتَٔۡذَنَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ﴾[النور: ۵۹].
«و چون اطفال شما به سن بلوغ رسیدند، باید همانند کسانی که ذکرشان گذشت رخصت طلبند».
کسی که از علم روانشناسی و تربیت سر رشته داشته باشد یقین پیدا خواهد کرد که این توجهات و رهنمودهای قرآنی، بیانگر آن است که دین اسلام اهتمام بسیار زیادی به تربیت فرزندان دارد و بر آنست که از همان لحظات اول آغاز تفکرش او را چنان پرورش دهد که از آداب اخلاقی رفیع و حیات پسندیده و سلوک اجتماعی برگزیدهای برخوردار باشد و هنگامی که به سن جوانی پای گذاشت نمونه زندهای از کردار ستوده و بزرگواری و نجابت باشد.
و بهراستی چه رسوائی و ننگ بزرگی است که کودک بدون اطلاع و سراسیمه وارد اطاق خواب میشود و پدر و مادرش را در حال انجام عمل جنسی میبیند و چون عکسالعملی در مقابل این عمل زشت نمیبیند، درخارج از منزل حادثه را برای کودکان همسن و سالش بازگو میکند. و هرگاه تصویری را که دیده است به ذهنش خطور کند متحیر و پریشان خاطر میگردد. و چه منحرف خواهد بود فرزندی که میل جنسی پیدا میکند و میداند چگونه آن را برآورده سازد و هوس خود را ارضا کند زیرا قبلاً شکل رابطه جنسی را دیده و در خیالش پرورانده است!!.
پس اگر والدین و مربیان عزیز ما میخواهند که فرزندانشان اخلاقی فاضل و شخصیتی متمایز و سلوک اجتماعی برگزیده داشته باشند باید خود به این آداب عمل کنند و به فرزندانشان نیز بیاموزند.