۱- تربیت به وسیله الگو
وجود الگو و نمونه در تربیت، از مفیدترین عوامل مؤثر در رشد اخلاقی، روانی و اجتماعی فرزند است، زیرا پدر و مادر و مربی طفل ـ از دید او ـ نمونه اخلاقی و الگوی شایسته برای تمامی رفتارهای او خواهند بود، بدون آنکه پدر و مادر، خود متوجه باشند، به ناچار کودک رفتارهای آنان را تقلید میکند و سعی مینماید از لحاظ اخلاقی خود را شبیه به آنان سازد و تمامی ویژگیهای گفتاری، رفتاری، حسی و معنوی والدین، در وجود کودک نقش میبندد، چه والدین بخواهند یا نخواهند.
با توجه به این مطلب، وجود الگو در اصلاح یا انحراف فرزند نقش بسیار حساسی را ایفا میکند، اگر مربی صادق، امین، بزرگوار، شجاع و پاک باشد، فرزند بر مبنای صداقت، امانت، بزرگواری و شجاعت و پاکی، رشد خواهد کرد، اما اگر مردی دروغگو، حیلهگر، بیبند و بار، بخیل، ترسو، فرومایه و پست باشد، فرزند بر مبنای دروغ، حقهبازی، بیبند و باری، ترس، بخل و پستی پرورش مییابد. در چنین شرایطی هرچند استعداد کودک برای کسب خیر بسیار زیاد بوده و از فطرتی پاک و سالم برخوردار باشد، دعوت به خیر را جواب نخواهد گفت و بیان مبانی اصول اخلاقی در او تأثیری نخواهد داشت، مادامی که مربی خود را در اوج قله اخلاق، و ارزشهای معنوی و به عنوان نمونهای شایسته نبیند.
بسیار ساده است که برنامه تربیتی توسط مربی به فرزند آموزش داده شود، اما در شرایطی که با چشم خود میبیند مربی او آن را در زندگی خویش اجر نکرده و صورت عملی به آن نداده است و اصولی را که بیان میکند بر خود تطبیق نداده است، بسیار مشکل خواهد بود که به ندای مربی پاسخ گوید و نپذیرد و نصایح او را در زندگی اجرا کند.
و شاعر عربی چه نکوهش تکاندهندهای را در باب معلمی که سخن و عملش مخالف یکدیگرند، با زبان شعر بیان میدارد.
یا أیها الرجل المعلم غیره
هلا لنفسك كان ذا التعلیم
تصف الدواء لذی السقام وذی الفنی
كیما یصح به وأنت سقیم
ابدأ بنفسك فانهها عن عیها
فهناك یقبل ما وعظت ویقتدی
فاذا انتهت عنه فأنت حكیم
بالعلم منك وینفع التعلیم
ای کسی که دیگری را آموزش میدهی چرا خودت از آنچه که تعلیم دادهای بهرهای نبردهای.
دارو را برای انسان دردمند و مریض تجویز میکنی تا با استفاده از آن سلامت خود را بازیابد، در حالیکه خودت مریض هستی.
از خودت شروع کن و نفس خویش را از گمراهی بر حذر دار، هرگاه نفست از گمراهی دست کشید آنگاه تو طبیب درد دیگران خواهی بود.
در اینجاست که نصیحتهایت پذیرفته میشود و از آنچه که میگویی پیروی خواهد شد و تعلیم تو سودمند خواهد بود.
خداوند سبحان ـ کسی که برنامه آسمانی معجزهگر و هدایتکننده را برای بندگان فرستاد ـ میدانست که پیامبری که برای ادای رسالت الهی و تبلیغ پیام پروردگارش برای امتی از امتهای بشری برگزیده میشود، ضروری است که واجد کمالات روحی، اخلاقی و فکری باشد، تا مردم به او اقتدا کنند و از او یاد بگیرند و ندای او را اجابت کنند و برای کسب مکارم و فضایل معنوی و اخلاقی عظیم به راهی بروند که او در آن گام برمیدارد و بر مبنای برنامه او عمل کنند. و برای همین، نبوت یک تکلیف بود نه امری اکتسابی، زیرا خدای سبحان بهتر میداند که رسالت خود را به چه کسی بسپارد و آگاهتر است به اینکه چه فردی از افراد بشر را برای پیامبری برگزیند تا مژده پاداش و وعده عذاب دهد. برای همین منظور خداوند متعال، «محمد» جرا برگزید تا برای تمامی مسلمین، برای همیشه الگو و نمونه باشد و مانند نور فروزان و ماه تابانی خواهد بود که بر فراز حیات بشری تا ابد میدرخشد.
﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ﴾[الأحزاب: ۲۱].
«به تحقیق رسول خدا بهترین الگو برای شما جهت پیروی نمودن از اوست».
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِنَّآ أَرۡسَلۡنَٰكَ شَٰهِدٗا وَمُبَشِّرٗا وَنَذِيرٗا ٤٥ وَدَاعِيًا إِلَى ٱللَّهِ بِإِذۡنِهِۦ وَسِرَاجٗا مُّنِيرٗا ٤٦﴾[الأحزاب: ۴۵- ۴۶].
«ای پیامبر! ما تو را فرستادهایم که نمونه و الگو باشی و بشارت دهی و بترسانی و به راه خدا دعوت کنی به اذن او و چراغی فروزان باشی».
خداوند متعال صورت کامل برنامه و طریقه اسلامی را در شخصیت حضرت محمد ج، تحقق بخشید تا برای نسلهای آینده، صورتی زنده و جاودان از کمال اخلاقی و عظمت معنوی باشد.
از حضرت «عائشهل» پرسیدند: اخلاق رسول خدا جچگونه بود؟ فرمود: «اخلاقش قرآن بود».(منظور آنکه وجود رسول اکرم جقرآن مجسم بود، به این مفهوم که آن را در زندگی خود بهطور کامل تحقق داده بود).
و به حقیقت این جواب حضرت «عائشهل» جوابی در نهایت دقت، اختصار و شمول بود، در این جواب مفهومی نهفته است و آن مفهوم این است که منهج قرآنی فراگیر و مبادی فاضله اخلاقی در اخلاق رسول خدا جتجسم پیدا کرده است و حقیقتاً پیامبر خدا ترجمان زنده فضیلتهای قرآنی و نمونه متحرک تمامی رهنمودهای ارزشمند و جاودانی بود که برای بشریت بیان کردند.
چه کسی میتواند گامی در مسیر عروج به قلهای بردارد که آن حضرت بر فراز آن ایستاده است؟ یا چه کسی میتواند به ساحل دریای بیکرانی برسد که آن پیامبر بزرگوار ج، آن را درنوردیده است؟
و همین برای عظمت و افتخار و جاودانگی او کافی است که میفرماید: خداوند سبحان او را با نظارت و مراقبت ویژه خود تربیت کرده است و او را به مدارج والای اخلاقی رسانده است تا برای راهیابی انسانها به سوی سعادت و سلامت، مانند خورشید درخشان و ماه تابانی باشد که بر فراز دریاهای پرتلاطم گمراهی و ظلمت، بدرخشد.
«العسکری» و «ابن سمعانی» روایت میکنند که نبی اکرم جفرمود: «پروردگارم مرا به بهترین صورت تربیت نمود». از جمله نشانههایی که بر تربیت اختصاصی آن حضرت جدلالت میکند و نشان میدهد که عنایت ربانی به او تعلق گرفته است داشتن صفات نبوت قبل و بعد از مبعوث شدن، میباشد.
و حالا بر ما ـ بدون داشتن هیچگونه تردیدی ـ مسلم است که پیامبر بزرگوار جما مرتکب هیچکدام از گناهان جاهلی نشد و در همان زمان به پاکی و عفت مشهور بود. و برای همین هم در زمان جاهلیت ـ قبل از ظهور اسلام ـ او را صادق و امین میخواندند. اطمیننا و اعتمادی که موجب شد در همان زمان در حضور مردم به او اظهار دارند که تا حال ما از او دروغی نشنیدهایم.
از جهت هوش و ذکاوت هم کسی با او برابری نمیکرد و برای اظهار شرف و افتخار و جاودانگی او همین کافی است که توانست با تدبیر و حکمت خویش راه حل مناسبی برای قرار دادن «حجرالاسود» پیشنهاد کند [۲۷]و مردم را از جنگی خانمانسوز و ویرانگر که فقط عواقب سوء آن را خدا میدانست، نجات داد.
از جهت تبلیغ دعوت و بیان رسالت الهی نیز خواب و خوراک نداشت و آرام و قرار نمیگرفت و از پای نمینشست تا زمانی که مردم را ببیند که دعوت او را اجابت کردهاند و به راه سعادت و نیکبختی گام گذاشتهاند و چه آیات فراوانی در قرآن دیده میشود که بر پیامبر محبوب ما جوارد شده است و او را تشویق میکند که غصه نخورد و غمگین نباشد و از شدت و سرعت تبلیغ و حرکتش بکاهد مبادا که خود را در غم و حسرت گمراهی بندگان خدا، از بین ببرد.
﴿فَلَعَلَّكَ بَٰخِعٞ نَّفۡسَكَ عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِمۡ إِن لَّمۡ يُؤۡمِنُواْ بِهَٰذَا ٱلۡحَدِيثِ أَسَفًا ٦﴾[الکهف:۶].
«پس شاید تو با اندوه زیاد، خود را هلاک کنی به علت سرپیچی و اعراض آنان اگر به این سخن تازه(اسلام) ایمان نیاورند».
﴿إِنَّكَ لَا تَهۡدِي مَنۡ أَحۡبَبۡتَ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ يَهۡدِي مَن يَشَآءُۚ﴾[القصص: ۵۶].
«تو کسی را که دوست میداری نمیتوانی هدایت کنی، لکن خداوند متعال هرکس را که بخواهد هدایت خواهد کرد».
﴿فَلَا تَذۡهَبۡ نَفۡسُكَ عَلَيۡهِمۡ حَسَرَٰتٍۚ﴾[فاطر: ۸].
«پس جان خود را در حسرت برایشان از بین مبر!».
با وجود تمامی اینها آن رسول بزرگوار جضربالمثل ایستادگی، ثبات، استواری و صبر بوده و نمونه تحمل سختی و رنج و جهاد در راه خدا بود، آری تمامی پیامبران اولوالعزم اینچنین تلاش میکردند تا با چشم خود ببیننند که مردم گروه گروه به دین الهی ایمان میآورند.
[۲۷] در زمان جاهلیت کعبه را تجدید بنا کردند و در گذاشتن حجرالاسود بین قبایل و افراد اختلاف بسیار شدیدی بروز کرد بهطوری که نزدیک بود منجر به خونریزی شود، رسول گرامی خدا جبا تدبیر شایستهای اختلاف را حل کرد و رجحان فکری خود را در این واقعه آشکار ساخت(مترجم).