حسن ختام
و برای حسن ختام، مطالبی ظریف و ارزشمند را از نویسنده بزرگ «استاد علی الطنطاوی» در اینجا به حضور شما خوانندگان عزیز تقدیم میدارم، مطالبی که گوشهای از بینش و گستردگی دید جوانان معاصر ما را منعکس میکند و روشنبینی و درک و فهم عمیق آنان را به ما مینمایاند و بیانگر استدلالها و دلایل محکمی است که با شیوه «حکمت و موعظه حسنه» به راه حق دعوت میکند.استاد «طنطاوی» ـ که خداوند او را حفظ کند ـ در یکی از نامههایش به یکی از جوانان میگوید: «فرزندم! چرا با شرم و حیا در ارتباط با احساسهای خودت برایم نامه مینویسی؟ آیا فکر میکنی تو تنها کسی هستی که اینچنین شعلههای آتش از حس غریزی در درونش افروخته میشود؟ آیا تصور میکنی که این حالتها ویژه تست و دیگران فاقد آن هستند؟
نه فرزندم! فقط تو نیستی و این مشکل فقط مشکل تو نیست! دردی است که تمام جوانان به آن مبتلا هستند، و اگر این احساس حالا به تو نهیب میزند و تو را برانگیخته است در حالیکه ۱۷ ساله هستی، بسیارند افراد کوچک و بزرگی که در آتش التهاب آن میسوزند، خواب را بر چشمانشان حرام کرده است و چه بسیارند دانشآموزان و دانشجویان و کارمندان و تاجرانی که در درس و کار و وظایف خود به دلیل این حس غریزی دچار رکود و عقبماندگی شدهاند.
پس جوانان ما در این شرایط سنی چه بکنند؟ سنینی که فشار غریزه جنسی و هیجان و غلیان آن از تمامی سالهای عمر شدیدتر و سرکشتر است؟
آری مشکل و سؤال اساسی ما این است: جوانان چه کاری باید بکنند؟
سنت الهی و طبیعی آدمی جواب میدهد که راه حل، ازدواج است.
اما اوضاع اجتماعی و آموزشهای غلط به جوان ما جواب میدهند: یکی از سه مورد را باید برگزینی، البته هر سه مورد شر است! و بر آگاه باش که راه چهارمی را که ازدواج است ـ و خیز نیز هست ـ انتخاب ننمایی.
۱- یک راه آن است که به خود و اوهام و خیالات و تصورات خود مشغول باشی، دائماً درباره آن بیانیشی و با خواندن داستانهای عشقی و جنسی و دیدن فیلمهای آنچنانی و تصاویر عریان، عطش جنسی خود را سیراب کنی تا جایی که تمامی وجودت را اینگونه اندیشهها و احساسها پرمیکند و بر تمامی اعضا و وجودت اثر میکند، آنگاه هر کجا که نظر کنی به جز صورت فتنهگر و آشوبانگیز موجودات خیالی خود چیزی نخواهی دید، هر کتابی که بگشایی آن تصاویر را خواهی دید، در هلال ماه و سرخی شفق و تاریکی شب و در تخیلات بیداری و رؤیاهایی که در خواب میبینی، در همه و همه، صورتهای محرک جنسی، خود را آشکار میکنند، به قول معروف:
أرید لأنسی ذكرها فكأنمأ
تمثل لی لیلی بكل سبیل
میخواهم فراموشش کنم اما مثل اینکه به هر چیز که نگاه میکنم «لیلی»(معشوق شاعری) خود را در آن نشان میدهد.
و عاقبت تو میدانی چیست؟ اگر به چنین راهی گام بگذاری جنون و عدم تعادل عصبی و روانی است!
۲- اما راه دوم آن است که به استمنا تکیه کنی، اگر از حد خویش فراتر رود موجب ضعف جسمی و اضطراب و نگرانی دائمی میشود، فردی که استمنا میکند دچار فروپاشی شخصیت و نوعی انزوا و گوشهنشینی میشود، فردی خجول است، از برخورد و ملاقات با دیگران وحشت دارد، از مشکلات زندگی میترسد و از مسؤولیت فرار میکند، در واقع چنین فردی مرده است هرچند به ظاهر رمقی در او باقی مانده است.
۳- راه سومی که جامعه و فرهنگ رایج پیش پای جوان ما میگذارد آن است که از گنداب لذت حرام جنسی کفی برگیرد و به راه انحراف و گمراهی برود، به سوی منزل فحشا روی آورد و جوانی و آینده و سلامتی و دین خود را برای کسب لذتی زودگذر فدا کند و وقتی که چشم میگشاید میبیند که به مدرکی که دنبالش بوده است دست نیافته و کاری را که میخواسته انجام دهد، علمی را که طالب آموختن آن بوده، به هیچ جایی نرسیده است و دیگر توان و نیرویی هم برایش نمانده است که به کار آزاد بپردازد و به طریقی زندگی خود را تأمین کند.
تصور نکن وقتی که سیر شدی(منظور انجام عمل جنسی) و به وصال رسیدی دیگر جسم تقاضای جنسی ندارد! خیر!
هرگاه به وصال یکی رسیدی در دست یافتن به دیگری نیز حریصتر خواهی شد، مانند کسی که آب شور مینوشد هرچه مینوشد عطش او را شدیدتر میکند. و اگر یکی از آنان(معشوقههای هرزه) با تو انس گیرد و خواست تو را جواب دهد اما دیگری از تو رویگردان باشد، نسبت به آنکه به تو جواب نداده است علاقه و رغبت پیدا میکنی، مثل پسری که با اولین دختر در زندگی خود برخورد کرده است. فرض کنیم هر دختر یا زنی را که خواستی به چنگ آوری و مال و ثروت تو هم برای خوشگذرانی و شهوترانی تو کفاف دهد، جسمت را چه میکنی که توانایی تحمل آن همه شهوت و عمل جنسی و ضعف و سستی را ندارد؟ نیرویی که قدرت قدرتمندان بزرگ را درهم شکسته است. چه مردان نیرومند و خارقالعادهای بودند که قهرمان رشتههایی مانند کشتی، دو و میدانی، تیراندازی، سوارکاری و غیره به شمار میرفتند، هنگامی که ندای شهوت سیری ناپذیر خود را جواب گفتند و مطیع و فرمانبردار غرایز خود شدند به موجوداتی ضعیف و سست تبدیل شدند.
از عجایب حکمت الهی آن است که با اخلاق و رفتار و اعمال دینی، نتیجه اجر و ثواب آن را که سلامتی و نشاط است قرار داده و با رذیلت و گناه، نیز نتیجه اجر آن را که انحطاط و مرض میباشد قرین نموده است. و چه بسیارند مردانی که هنوز سیساله نشدهاند ولی به علت ظلمی که به جسم خود کردهاند ۶۰ ساله به نظر میرسند و بسیارند مردان ۶۰ سالهای که به علت عفت در جوانی و درست زندگی کردن ۳۰ ساله به نظر میآیند. به قول اروپاییها «کسی که جوانی خود را حفظ کند پیریش محفوظ است».
فرزند عزیزم! حالا میتوانم تو را رو به روی خود تصور کنم و انگار میشنوم که میگویی: قبول! آنچه گفتی درست است، اما تا اینجا هر چه گفتهاید همه درد بوده است؟ پس دارو چه میشود؟ و راه درمان چیست؟
داروی درد، بازگشت به سنت الهی و طبیعی است که بر اساس آن همه چیز را خلق نموده است، خدای تعالی هر چه را حرام کرده، حلالی به جای آن گذاشته است. ربا را حرام و تجارت را حلال، زنا را حرام و ازدواج را حلال کرده است، پس داروی مورد بحث ما «ازدواج» است.
و اگر ازدواج میسر نباشد بهترین راه، عفت ورزی و پرهیزگاری است، در اینجا نمیخواهم با به کار بردن اصطلاحات روانشناسی موضوع را قدری روشنتر برایت توضیح دهم.
قوری چایی را تصور کن که بر روی آتش قرار دارد و آب درون آن در حال غلیان و جوشش است اگر تمامی منافذ عبور بخار را ببندی و محکم کنی، بخار محبوس داخل آن، آن را منفجر میکند و اگر آن را سوراخ کنی آبش بیرون میریزد و قوری خالی بر روی آتش میسوزد اما اگر بر منفذ آن صفحهای متصل به میلهای مانند میله ماشینبخار وصل کنی، مولد نیروی مفیدی خواهد بود همین بخار که مخرب است در صنایع، در حرکت قطار، کشتی و صدها مورد دیگر بسیار مفید است و اثرات شگفتانگیزی دارد.
حالت اول که مسدود کردن قوری بود حالت کسی است که نیروی شهوانی را در درون خود محبوس میکند همواره به آن فکر میکند و اسیر اوهام و تخیلات خویش شده است.
حالت دوم که سوراخ کردن قوری است مانند کسی است که نیروی شهوانی خود را در کسب لذت حرام صرف میکند، میسوزد و رمقی برایش باقی نمیماند.
و حالت سوم که بهرهگیری درست از نیرو بود حالت جوانی است که عفت میورزد و پرهیزگاری پیش میگیرد.
منظور ما از عفتورزی آن است که نفس خود را با تلاشی روحی، عقلی، قلبی یا بدنی آرامسازی و از نیروهای بالقوهای که داری بهرهگیری و نیروی محبوس جنسی را با پناه بردن به خدا و غرق شدن در عبادت، مشغول شدن به کار، و سرگرم شدن به تحقیق و مطالعه یا پرداختن به هنری که به گونهای صورت غریزی درون خود را تجسم بخشی ـ با الفاظ شاعرانه یا رنگهایی که در نقاشی بر صفحه کاغذ بروز میکند ـ و با فعالیتی جسمی و ورزشی و پرداختن به فعالیت دینی، از درون خود خارج سازی.
فرزندم! بدان که انسان خود را دوست دارد و کسی را بر خود ترجیح نمیدهد، وقتی که در مقابل آینه میایستد استواری شانهها و برجستگی سینه و بازوان خود را میبیند، جسم ورزشکارانه موزون و زیبای خود را به جسم هر دختری ترجیح میدهد و نمیخواهد آن را فدا کند و قدرت و قوت را از آن سلب نماید، عضلاتش را به تحلیل برد و در آخر فقط چند تکه گوشت بر استخوان بر جای بماند، به خاطر چه چیزی، دو چشم سیاه یا آبی دخترکی هرزه، هرگز!
پس دارو این است: ازدواج درمان کامل درد مورد بحث ماست، اگر میسر نبود، مسکن موقت، عفتورزی، و پرهیزگاری است. هرچند مسکن است و موقت! اما بسیار قوی و سودمند است و ضرری هم به دنبال نخواهد داشت. اما در مورد آنچه که بعضی بیخبران و فاسدان میگویند: که راه تعدیل این احساس و جلوگیری از فساد، اختلاط دو جنس است، تا با عادی شدن ارتباط دو جنس، شدت شهوت، و فشار احساس غریزی کاهش یابد برای همین منظور هم اماکنی عمومی دایر کردند که به فحشای پنهانی خاتمه دهند و جوانان را آزاد بگذارند که باهم سخن بگویند و... اما میدانیم که ممالک غیرمسلمان اختلاط زن و مرد را تجربه کردند و نتیجهای جز فساد و نابسامانی به بار نیامد.
اگر طبق نظر آقایان عمل کنیم [۲۵]، در آن صورت دهها هزار فاحشه هم لازم خواهد شد زیرا حداقل صد هزار جوان در «قاهره» داریم!
اگر ما به جوانان اجازه دهیم که این چنین خود را ارضا کنند، دیگر به جانب ازدواج نخواهند رفت. پس دختران را چه کنیم؟ مگر میشود برای آنها هم اماکن عمومی فحشا بسازیم؟ فرزندم به راستی که این نظریه سخن باطل و بیهودهای بیش نیست. سخن این افراد از روی اندیشه منطقی و راهگشا نیست در واقع ندای غریزه سرکش آنان است، اینان به دنبال اصلاح اخلاقی هستند و نه به دنبال پیشرفت و ترقی زنان و رشد فرهنگی و روحیه ورزشی و اجتماعی، آنچه میگویند فقط الفاظی است که با آن بازی میکنند و هر روز تعداد جدیدی از الفاظ هم اختراع میکنند. با این جملات فریبنده و عبارات اغواگر در میان مردم میگردند و تبلیغ میکنند. قصد و هدف واقعی آنها آن است که دختران و پسران ما، عریان شوند تا اینان نیز با دیدن اجزای آشکار و مخفی جسم جوانان پسر و دختر ما بهره گیرند، و با ارتکاب حرام به لذت خود دست یابند با آنان دوست شوند و در سفر و حضر به تنهایی همراه آنان باشند و آنها را در مجالس و محافل به رقص وادارند، چه بسیارند پدران و مادران بخت برگشتهای که گول اینچنین افرادی را میخورند و ناموس خود را فدا میکنند و زیر پا میگذارند، تا به آنها بگویند شما متمدن و مترقی هستید!!
پس فرزندم! به تو سفارش میکنم ازدواج کنی، هر چند هنوز هم دانشجو هست. اگر امکان ازدواج نبود به ریسمان خوف خدایی چنگ بزن! در درس و عبادت غرق شو! و یا به هنر و ورزش بپرداز! ورزش را از یاد نبر که بهترین درمان است!(پایان بحث استاد طنطاوی)
ای پسران و دختران جوان!
آنچه بیان کردیم تنها و بهترین راهحل مشکلات جنسی شماست، بر حذر باشید از گوش دادن به آنانکه ادعای پیشرفت و ترقی میکنند و اعمال منکر را در چشم شما زیبا جلوه میدهند و آنها را با توجیهات خود به عنوان راه حلی درست به مردم معرفی میکنند و بیان میدارند که راهحل، اختلاط دختر و پسر از دوران کودکی است [۲۶].
اینان جملاتی را نشخوار میکنند که خود نمیفهمند و مطالبی را بیان میکنند که به محتوای آن نمیاندیشند، این چنین کسانی دانسته یا ندانسته مجری برنامهها و نقشههای یهودیها، صلیبیها، فرماسونرها، کمونیستها و صهیونیسم هستند.
این خائنین میخواهند جوانان ما را به موجوداتی فاجر و فاسق و بیبند و بار و فاسد تبدیل کنند!
میدانید چرا؟
زیرا میخواهند جوان مسلمان، تلاش و مجاهده و مبارزه را به دست فراموشی بسپارد. زیرا میخواهد که جوانان ما سر خود را در مقابل اربابان ظالم و تجاوزگر آنها خم کنند.
زیرا میخواهند جوانان ما برای هر صدای شومی که از گلوی آنان درمیآید کف بزنند و حکم هر انسان بیدینی را قبول کنند.
زیرا میخواهند جوانان ما گله گوسفندی باشند که آنان را به هر کجا که خواستند با عصای دست خود، سوق دهند.
پس هوشیار باشید ای گروه جوان، مواظب این ادعاهای پوچ و آن سخنان فریبنده باشید، عفت خود را با صبر حفظ کنید، ارتباط خود را با خدایتان محکمتر نمایید و تاج سربلندی و افتخار را به سبب روی آوردن به اسلام بر سر گذارید و دعوت هر انسان بیدین و فاجر و فاسق را رد کنید و به افتخار و مباهات انسانهای خوشگذران و ملحد توجهی نکنید و با گوش جان سفارش خدای سبحان را بشنوید که میفرماید:
﴿وَلَا تَتَّبِعُوٓاْ أَهۡوَآءَ قَوۡمٖ قَدۡ ضَلُّواْ مِن قَبۡلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرٗا وَضَلُّواْ عَن سَوَآءِ ٱلسَّبِيلِ ٧٧﴾[المائدة: ۷۷].
«و پیروی نکنید از هواهای نفسانی قومی که از قبل گمراه شدهاند و بسیاری را نیز گمراه کرده و [خود] از راه راست انحراف پیدا کردهاند».
[۲۵] «طنطاوی» در اینجا در ارتباط با کشور مصر سخن میتگوید و خطاب او به کسان است که به روابط آزاد اعتقاد دارند(مترجم). [۲۶] خواننده گرامی به مقاله این جانب به نام «إلی كل أب غیور یؤمن بالله»(تقدیم به پدر مؤمن و باغیرت) مراجعه فرماید که در آن قاطعانه و بدون هیچ شک و شبههای این سخنان باطل رد شده است.