۱- تشویق فرزند برای انتخاب شریفترین مشاغل
یکی از مهمترین مسئولیتهای مربیان در قبال فرزندان تشویق ایشان بر مشاغل سودمند و با ارزش و مفید اجتماعی است، و تفاوتی ندارد که ظاهر شغل چه باشد؛ صنعت، زراعت یا تجارت.
همانطور که میدانیم پیامبران†به چنین مشاغلی پرداختهاند و بعضاً نیز در بعضی شغلها تخصیص داشتهاند. این بزرگان برای تمامی نسلها و جوامع بشری الگوهای نیکوی کسب حلال و شغل شریف بودند.
حضرت نوح که درود خدای بر او باد با صنعت کشتیسازی آشنایی داشت و خدای تعالی به او امر مینماید که کشتی بسازد آنجا که میفرماید:
﴿وَٱصۡنَعِ ٱلۡفُلۡكَ بِأَعۡيُنِنَا وَوَحۡيِنَا وَلَا تُخَٰطِبۡنِي فِي ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ إِنَّهُم مُّغۡرَقُونَ ٣٧ وَيَصۡنَعُ ٱلۡفُلۡكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيۡهِ مَلَأٞ مِّن قَوۡمِهِۦ سَخِرُواْ مِنۡهُۚ قَالَ إِن تَسۡخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسۡخَرُ مِنكُمۡ كَمَا تَسۡخَرُونَ ٣٨﴾[هود: ۳۷-۳۸].
(و به نوح÷وحی شد) و کشتی را تحت نظارت ما و برابر تعلیم وحی ما بساز و در ارتباط با آنان که ظلم کردند با من سخن مگو که غرق خواهند شد.و نوح÷ کشتی را میساخت و هرگاه قومش بر او میگذشتند، تمسخر مینمودند و(نوح) میگفت اگر ما را تمسخر میکنید، ما هم همانگونه شما را مسخره میکنیم)
بالاخره حضرت نوح÷و همه کسانی که با او بودند، وارد کشتی شدند و نجات یافتند.
و حضرت داوود÷که به شغل آهنگری مسلط بود به لباسهای جنگی فلزی میساخت. خدای تعالی میفرماید:
﴿وَعَلَّمۡنَٰهُ صَنۡعَةَ لَبُوسٖ لَّكُمۡ لِتُحۡصِنَكُم مِّنۢ بَأۡسِكُمۡۖ فَهَلۡ أَنتُمۡ شَٰكِرُونَ ٨٠﴾[الأنبیاء: ۸۰].
«و به [داوود] فن زره [سازى] آموختیم، تا شما را از [خطرات] جنگتان حفظ کند. پس آیا شما سپاسگزارید؟».
و همچنین میفرماید:
﴿وَأَلَنَّا لَهُ ٱلۡحَدِيدَ ١٠ أَنِ ٱعۡمَلۡ سَٰبِغَٰتٖ وَقَدِّرۡ فِي ٱلسَّرۡدِۖ وَٱعۡمَلُواْ صَٰلِحًاۖ إِنِّي بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٞ ١١﴾[سبأ: ۱۰-۱۱].
«و همچنین آهن را برای او نرم کردیم(و به داود دستور دادیم) که زرههای کامل و فراخ بساز و بافتههای آن را(حلقههای آن را) به اندازه و متناسب کن و کار شایستهایی انجام دهید، که من بر شما ناظر هستم».
و حضرت موسی÷به مدت هشت سال برای حضرت شعیب÷در مقابل ازدواج بایکی از دخترانش چوبانی کرد.
خدای تعالی در این مورد میفرماید:
﴿قَالَ إِنِّيٓ أُرِيدُ أَنۡ أُنكِحَكَ إِحۡدَى ٱبۡنَتَيَّ هَٰتَيۡنِ عَلَىٰٓ أَن تَأۡجُرَنِي ثَمَٰنِيَ حِجَجٖۖ فَإِنۡ أَتۡمَمۡتَ عَشۡرٗا فَمِنۡ عِندِكَۖ وَمَآ أُرِيدُ أَنۡ أَشُقَّ عَلَيۡكَۚ سَتَجِدُنِيٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ ٢٧﴾[القصص: ۲۷].
«(شعیب پدر آن دو دختر به موسی) گفت: من میخواهم یکی از ایندو دختر خود را به ازدواج تو در آورم. به این شرط که هشت سال برای من کار کنی، سپس اگر هشت سال را به ده سال رساندی محبتی کردهایی(دو سال اضافه بر تو واجب نیست) من نمیخواهم بر تو سختگیری کنم، اگر خدا بخواهد مرا از زمره نیکان خواهی یافت».
و رسول بزرگوار اسلام، پیامبر گرامی ما نیز قبل از بعثت مدتی چوپانی و زمانی تجارت مینمود، آن حضرت میفرماید:
«در مقابل کسری از دینار برای اهالی مکه چوپانی میکردم».(روایت بخاری)
نبی اکرم جدوبار به جهت تجارت به سوریه مسافرت نمود. بار اول همراه عمویش ابوطالب که دراین هنگام دوازده ساله بود و بار دوم توسط حضرت خدیجهلهمراه غلامش«مسیره» به سفری تجاری فرستاده شد؛ در حالیکه بیست و پنج سال داشت و به نیکوترین صورت وظیفه خود را به انجام رسانید.
بر اساس شواهد و مدارکی که ارائه گردید به خوبی در مییابیم که یادگیری مشاغل مختلف خصوصاً درزمینه صنایع و پرداختن به داد و ستد و تجارت و اعمالی اینچنین از جمله شریفترین مشاغل و گواراترین حلال خواهند بود، زیرا این موارد جزو مشغله انبیاء و کارهای فرستادگان خداوند بوده است «علیهم افضل الصلاة و اتم التسلیم».
و اسلام بر مبنای مبانی فراگیر و تشریع کامل و همه جانبه خود، کار و تلاش را میستاید، مقدس میداند و زندگی براساس دسترنج و حاصل کار را از بهترین راههای نزدیکی به خداوند محسوب میدارد.
و در اینجا تعدادی از آیات قرآن و احادیث پیامبر خدا جدر این رابطه تقدیم خوانندگان میشود.
﴿هُوَ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلۡأَرۡضَ ذَلُولٗا فَٱمۡشُواْ فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُواْ مِن رِّزۡقِهِۦۖ وَإِلَيۡهِ ٱلنُّشُورُ ١٥﴾[الملک: ۱۵].
«او کسی است که زمین را رام شما گردانیده است در اطراف و جوانب آن راه بروید و از روزی خدا بخورید، که حیات دوباره بدست اوست».
«آنگاه که نماز خوانده شد. در زمین پراکنده گردید و به دنبال رزق و روزی خدا بروید».
و در روایت«امام احمد» از پیامبر اکرم جآمده است که: برترین کسب و کار کاری است که آدمی با دستان خود انجام میدهد».
و در روایت «طبرانی و ابن عدی و ترمذی» از پیامبر خدا جآمده است که: «بدرستی که خداوند بنده شاغل خود را دوست میدارد».
و در روایت «بخاری» آمده است که آنحضرت فرمودند: هر کدام از شما که طنابش را بردارد برود هیزم جمع کند و بر دوش بگذارد بهتر از آن است که دست گدایی به جانب مردم دراز نماید که به او چیزی بدهند یا ندهند.
و در روایت«بخاری و احمد و ابن ماجه» نیز آمده است خدا جفرمودند:
نیکوترین طعامی که میخورید، طعامی است که از دسترنج خودتان بدست آمده است حضرت «داوود» پیامبر خدا، دسترنج کار یدی خود را میخورد.
و در روایت «طبرانی و بیهقی» نیز آمده است که پیامبر فرمود:
کسب حلال واجبی است بعد از واجب.
اما آنچه سلف صالح در ارتباط با بیکار و بیکاری گفتهاند به شرح ذیل است:
در روایت «ابن الجوزی» آمده است که «عمربن خطاب»سگروهی بیکار را مشاهده کرد، گفت: شما کی هستید؟ گفتند: توکل کنندگان بخدا!! گفت: دروغ میگوئید! توکل کننده کسی است که دانه در زمین میکارد و برای سبز شدن آن به خدا توکل میکند. هیچکدام از شما نباید بیکار بنشینید بعد بگوئید خدایا روزی مرا برسان در حالیکه میداند از آسمان طلا و نقره نمیبارد.
به همین دلیل «عمر بن خطابس» مکرراً فقرا را از تنبلی و بیکاری و چشم داشتن به صدقات مردم نهی میکرد و میگفت: ای گروه فقیران در تلاش و فعالیت از یکدیگر سبقت بگیرید و سر بار جامعه اسلامی نباشید همچنان «سعید بن منصور» از «ابن مسعودس» روایت کرده است که گفت: دوست نمیدارم که آدمی بیکار و بدون تلاش باشد چه برای امور دنیا چه آخرت.
و خدای تعالی «امام شافعی» را رحمت فرماید که فرمود:
لنقل الصخر من قلل الجبال
أحب إلی من منن الرجال
یقول الناس كسب فیه عار
فقلت العار في ذل السؤال
برای من جابجا کردن صخرههای سنگی قله کوهها از زیر بار منت مردم رفتن سادهتر است. مردم میگویند: کسب و کار و عار و ننگ است من میگویم عیب و عار در پستی گدایی کردن است.
بر اساس این نصوص به خوبی در مییابیم که از نظر اسلام اهتمام به تلاش و کار بویژه کار همراه به فعالیت جسمی، امری محوری است، و به دلیل بیکاری و تنبلی را نکوهش میکند و کار و کوشش را میستاید.
رسیدن به این نوع درک در فرزندان ما، در همان سنین پائین که برنامههای تربیتی جای میگیرد امکانپذیر است، زیرا پذیرش فکری و یادگیری بنا به اقتضای سنی در این دوران بیشتر و بهتر است و فرزند میتواند حرفههای مناسب را به خوبی و با مهارت اکتساب نماید. به همین دلیل بر مربیان واجب است که در همان سنین نوجوانی فرزندان خود را به یادگیری مشاغل فنی، صنعتی و مفید تشویق نمایند. البته شروع به یادگیری حرفه باید پس از اتمام دوران ابتدائی بعد از یادگیری زبان عربی، تلاوت قرآن و علوم شرعی و تاریخی خواهد بود. اگر فرزند یاد بگیرد از دست رنج خود بهره گیرد و حاصل عرق جبینش را بخورد سربار دیگران نخواهد بود.
در این مورد بهتر است به سخنان ابن سینا راجع به لزوم آموزش حرفه فنی یا مهارتهای صنعتی، گوش فرا دهیم، او میگوید:
بعد از آنکه کودک از فراگیری زبان عربی و تعلیم قرآن فارغ گشت به سوی حرفهایی که دوست دارد و توان انجام آن را دارا میباشد، فرستاده میشود. در صورتی که مایل به فراگیری نویسندگی باشد، علاوه بر درس زبان عربی، دروس نامهنگاری سخنران و بحث و گفتگو و اصطلاحات و محاورات متداول اجتماعی را میتواند فراگیرد. لازم است که کودک در ارتباط با درس حساب نیز در صورت دخول در مشاغل دیوانی اهتمام نماید، در این موارد تمرین خط نیز ضروری است. چنانچه کودک خود مایل به آموزش امور دیگری نیز باشد، ضروری خواهد بود که خواست او مورد توجه قرار گیرد.
با دقت در آنچه گفته شد در مییابیم که در تاریخ آموزش اسلام یادگیری زبان عربی و قرآن کریم از مواد اساسی دروس مسلمانان بوده است پس از اتمام دوره خاص متناسب با سن کودک در این مورد، شروع فعالیت حرفهایی برای کسب مهارت، به چشم میخورد.
از جمله داستانها و وقایع جالب در ارتباط با اهمیت تلاش فرد مسلمان برای کسب حلال است کوشش برای فراگیری شغل خطاطی است.
هنگامی که زمان وفات پدر امام غزالی رسید به او و برادرش احمد توصیه کرد که به یکی از دوستان خوب و دلسوزش مراجعه کرده به او بگویند: من بسیار متأسفم که در زمان حیایتم نتوانستم حرفه خطاطی را بیاموزم اما امیدوارم که دو فرزندم این نقیصه را جبران کنند، به هر قیمتی که شده ولو تمام ماترک مرا خرج کنی آن دو را آموزش بده! پس از فوت پدر، دوست او که صوفی بود به آموزش خط به دو فرزندش مبادرت نمود تا جایی که تمام ارثیه باقی مانده را در این رابطه خرج کرد تا حدی که از خرج خورد و خوراک آنها باز ماند و به امام غزالی و برادرش گفت: من هر چه داشتم خرج شما کردم، و میدانید که من فردی زاهد و فقیرم و مالی ندارم که با آن شما را پشتیبانی نمایم، بهترین راهی که برای گذراندن زندگی شما در نظر دارم آن است که به عنوان دانش جویان علوم به مدرسهایی وارد شوید و با توانی که حالا پیدا کردهاید، زندگی خود را اداره نمائید.
دو برادر نیز چنین کردند که موجب شد به درجات علمی و معنوی بسیار بالایی برسند امام غزالی میگوید: ما آموزش علمی را برای غیر خدا شروع کردیم، اما آن را ناخوشایند آمد مگر آنکه فقط برای خدا باشد.
البته لازم است بین دو گروه از فرزندان در ارتباط با یادگیری هنر یا مهارت فنی تمییز قائل شویم.