احادیث در باب آداب نگاه کردن به زن بیگانه
- طبرانی و حاکم با اسناد صحیح از عبدالله بن مسعودسروایت میکنند که گفت: پیامبر خدا جدر روایتی از پروردگارشﻷمیفرماید: نگاه به نامحرم تیری از تیرهای شیطان است. کسی که آن نگاه را از ترس من ترک کند به جای آن ایمانی جایگزین خواهم کرد که حلاوت آن را در قلب خود احساس خواهد کرد.
- و همچنین فرمود: مردی که چشمش به محاسن زنی بیافتد و چشمش را ببندد، خدای تعالی آن را به عنوان عبادتی به شمار میآورد که حلاوت آن را در قلبش احساس میکند.(روایت احمد و طبرانی)
- و آن حضرت فرمودند: شش امر را در رابطه با نفس خویش برای من تضمین نمایید، من نیز بهشت را برای شما تضمین میکنم. هرگاه سخن گویید راست بگوئید، و هنگامی که قول دادید به آن عمل کنید، و امانتی را که به شما سپردهاند ادا نمائید، عورت خود را حفظ کنید و چشمهایتان را ببندید [در هنگام دیدن نامحرم] و دست نگه دارید [از فعل حرام].(روایت احمد و ابن حبان و حاکم).
- بخاری و مسلم از ابوهریره روایت میکنند که گفت: رسول خدا جفرمودند: از فرزندان آدم به ناچار دچار زنا خواهند شد این نصیبی است که بر آنان نوشته است. «زنای چشمها نگاهکردن، زنای گوشها شنیدن، زنای زبان سخن گفتن، زنای دستها دست درازی کردن و زنای پاها گام برداشتن است. قلب آدمی به هوس میافتد و آرزو میکند و فرج(آلت تناسلی) او آن را تأیید میکند یا رد مینماید» [۲].
- جریر میگوید: از رسول خدا درباره نگاهی که بیاختیار بر زن نامحرم میافتد پرسیدم. فرمود: «روی برگردان».(روایت مسلم و ترمذی)
- ام سلمهلمیگوید: من و میمونه نزد رسول اکرم جبودیم که ابن ام مکتوم وارد شد ـ این حادثه بعد از نزول آیه حجاب بود ـ نبی اکرم جفرمود: «خود را مستور سازید» گفتیم: ای پیامبر خدا، مگر ابن ام مکتوم کور نیست؟ نه ما را میبیند و نه میشناسد؟ فرمود: مگر شما دو نفر کورید؟ آیا او را نمیبینید؟(روایت ابوداود و ترمذی)
نصوصی که بیان شد بدون اینکه احتیاجی به جدال و بحث بیشتر داشته باشد، ثابت میکند که نگاهکردن زن و مرد نامحرم به یکدیگر حرام است، خصوصاً زمانی که در مکانی واحد بوده و احتمال بروز فتنه پس از نگاهکردن وجود دارد.
بدون تردید هدفی که اسلام از ممانعت دنبال میکند ـ آنچنان که سید قطب مؤلف فی ظلال میگوید ـ بنا نمودن نظام اجتماعی پاک و نظیفی است که هر لحظه مورد تهاجم شهوت قرار نمیگیرد و غرائز در آن دائماً برانگیخته نمیشود.
این انگیزش و تحریک دائمی شهوانی، آدمی را به مرحلهای میرساند که آتش هوس و تمایل شدید جنسی برای همیشه در او برافروخته میماند و فروکش نمیکند، نگاههای خائنانه، حرکات محرک، خودآرائی و عریان بودن و غیره در جهت افزایش و شعلهور ساختن و ابقای این آتش مخربند. دین اسلام با دوراندیشی و درک عمیق این ابزارها، بر آنست که با حذف عوامل، ریشه تحریکهای مداوم و شدید را بخشکاند و تمایل طبیعی بین دو جنس را در حد متعارف و صحیح آن محدود نماید.
به نظر بعضیها ـ خصوصاً تعدادی از غربیها ـ چشم چرانی، اختلاط آزاد دختران و پسران، و سخنان کذائی با یکدیگر، شوخیهای بیپرده و دیدن بخشهای پوشیده بدن که موضع فتنهاند، نوعی تسکین است که باعث نشاط میگردد و تمایلات سرکوب شده را رها میسازد و نوعی پیشگیری از ایجاد عقدههای روانی است، و مقداری از فشار غریزه جنسی را میکاهد و از شدت سایر عواملی که دوری از آنها اجتنابناپذیر است کم میکند.
کسانی که به چنین نظریات و افکار باطلی استناد میکنند، فراموش کردهاند که تمایل زن به مرد به جانب یکدیگر احساسی عمیق و فطری است که در وجود انسان به ودیعه گذاشته شده است تا زندگی و حیات انسانی بر روی زمین امتداد یافته و ادامه پیدا کند، و خلاف انسان در آن تحقق یابد. پس احساس جنسی نوعی تمایل است که گاهی شعله میکشد و زمانی فروکش میکند، و برانگیختن آن در هر لحظه سبب افزایش شدت آن میگردد و نهایتاً آدمی را مجبور میسازد که این آتش برافروخته را از وجود خود بیرون بفرستد و اصطلاحاً خود را تخلیه کند، اگر این تخلیه با رابطه جنسی برآورده نشود، رنجش عصبی حاصل میگردد و فردی که تحریک شده است در معرض شکنجه دائمی قرار میگیرد.
نگاه، حرکت، خنده شوخی و حتی کلامی کوتاه درباره میل جنسی باعث برانگیخته شدن آن میگردد. طریقه مطمئن برای تقلیل این تحریکها آن است که میل جنسی را در حدود طبیعی آن محدود سازیم، سپس سعی کنیم با شیوهای مشروع ـ یعنی ازدواج ـ این نیاز طبیعی را برآورده سازیم. و به راستی بهترین راه همین راه است، طریقی که اسلام برای جنس بشر مطرح میکند و آرامش نفسانی خود را در این مسیر بدست میآورد، فکرش آرام و قرار میگیرد، اعصابش میآساید و با سایر انسانها رابطهای سالم و صحیح خواهد داشت.
و شاعر چه زیبا گفته است:
كل الحوادث مبدأها من النظر
ومعظم النار من مستصغر الشرر
كم نظرة فعلت في قلب صاحبها
فعل السهام بلا قوس ولا وتر
والمرء مادام ذا عین یقلبها
فی أعین الغید موقوف علی خطر
یسر مقلته ماضر مهجته
لا مرحباً بسرور عاد بالضرر
آغاز تمامی حوادث از یک نگاه است مانند آتش عظیم که ابتدایش شعلهای کوچک است.
چه بسیار است نگاهی که مانند تیری در قلب صاحبش اثر میکند بدون آنکه زهر و کمانی در کار باشد.
و مادامی که چشم آدمی بین چشمان دختران جوان میچرخد در معرض خطر خواهد بود.
نگاهش چشم او را مسرور میسازد اما به روحش ضرر خواهد زد، نفرین به سروری که سرانجامش تلخکامی است.
و چه زیبا گفته است، پیامبر محبوب ما جکه: «چشمان سه کس آتش را نخواهد دید: چشمی که در راه خدا پاسداری کرده است و چشمی که از خشیت خدای تعالی گریه کرده است و چشمی که از نگاه به محارم الهی بازداشته شده است».(روایت طبرانی)
[۲] مسلماً هر نگاهکردن یا شنیدن یا قدم برداشتن گناه نیست، آنچه حضرت رسول جدر اینجا فرمودهاند عملی است که خود گناه یا مقدمه گناه میشود.