زندگانی امیر معاویه رضی الله عنه

امير معاويه سو حضرت حسن بن علی س

امير معاويه سو حضرت حسن بن علی س

بعد از شهادت حضرت علی سفرزند بزرگترش سیدنا حسن سبه خلافت رسید، وی از همان ابتدا مردی صلح جو و از جنگ بین مسلمین خیلی متنفر بود، عده‌ای آشوب طلب ایشان را به جنگ بر انگیختند، اما وی تحت تأثیر آنان قرار نگرفت، و سرانجام در سال ۴۱ هجری با امیر معاویه سصلح کرد و خلافت را به وی سپرد و حضـرت معاویه سبرایش سالانه یـکصد هـزار درهـم مستمـری در نظـر گرفت [۶۲].

حسن بصری /ضمن بیان واقعۀ صلح می‌گوید:

«استقبل والله الحسنُ بن على معاويةَ بكتائب مثل الجبال فقال عمرو بن العاص: إني لأرى كتائب لا تولي حتى تقتل أقرانها فقال له معاوية: وكان والله خير الرجلين أي عمرو! أرأيت إن قتل هؤلاء، هؤلاء وهؤلاء، هؤلاء من لي بأمور المسلمين؟ من لي بنسائهم؟ من لي بضيعتهم؟».«حضرت حسن سلشکری عظیم برای مقابله با معاویه سآماده ساخت، عَمْرو بْن عاص به امیر معاویه گفت: این لشکرها که من می‌بینم بدون کشتاری بزرگ بر نخواهند گشت، امیر معاویه در پاسخ گفت: ای عمرو! اگر آنان یکدیگر را نابود کنند چه کسی امور مسلمین را بر عهده می‌گیرد؟ چه کسی کفالت زنان و باز ماندگانشان را به دوش می‌گیرد؟ چه کسی اموال آن‌ها را نگهداری می‌کند» [۶۳].

نیز روایت شده است که وقتی حضرت حسن سفهمید که هیچ یک از طرفین به پیروزی نخواهد رسید مگر آنکه بیشترین نیروی طرف مقابل را نابود کند، نامه‌ای به امیر معاویه سنوشت و طی شرایطی پیشنهاد صلح کرد، امیر معاویه سنیز پیشنهاد او را پذیرفت و کاغذی سفید برایش فرستاد تا شرایط را بنویسد [۶۴]. سر انجام در سال ۴۱ هجری این صلح بزرگ بر قرار شد.

از اینجا معلوم می‌شود که طرفین چقدر از جنـگ و خـونـریـزی و اختلاف بین مسلمین نفرت داشتند. به هر حال پس از امضای صلحنامه، حضرت حسن سخطبه‌ای ایراد نمود و از مردم خواست تا با امیر معاویه سبیعت کنند [۶۵].

آنگاه همه مسلمانان به طور اتفاق و دسته جمعی به عنوان خلیفۀ وقت به دست وی بیعت کردند، این سال را در تاریخ عرب به نام «عام الجماعه» یاد می‌کنند زیرا امت پراکندۀ اسلام، بار دیگر در این سال اتحاد از دست رفتۀ خود را باز یافت و مسلمین سرتاسر جهان به دست یک خلیفه بیعت کردند. وقتی حضرت حسن سبا امیر معاویه سمصالحه کرد، آشوبگران فتنه جو که منافع خود را در مشتعل شدن آتش جنگ بین مسلمین می‌دیدند ابراز نارضایتی کردند و حضرت حسن سرا به شدت مورد نکوهش و بی‌احترامی قرار دادند.

علامه ابن کثیر می‌نویسد:

«هنگامی که سیدنا حسن سبا حضرت معاویه سمصالحه کرد و به مدینه تشریف آورد. شخصی او را بر انجام صلح سرزنش کرد ایشان در جواب فرمود:

«لا تقل ذلك فإني سمعت عليا يقول: سمعت رسول الله جيقول: لا تذهب الأيام والليالي حتى يملك معاوية.

فعلمت أن أمر الله واقع فكرهت أن تهراق بيني وبينه دماء الـمسلمين» [۶۶].

«مرا به خاطر مصالحه ملامت مکن زیرا از حضرت علی سشنیده‌ام که می‌گفت: از رسول الله جشنیده‌ام که می‌فرمود:

«گردش شب و روز به پایان نخواهد رسید تا زمانی که معاویه س به امارت برسد». و من می‌دانستم که امر خدا واقع خواهد شد لذا نخواستم خون مسلمین ریخته شود».

برخی از یاران حضرت حسن سبه او می‌گفتند:

«يا عار الـمؤمنين». «ای ننگ مومنان».

ایشان در پاسخ می‌فرمود:

«العار خير من النار». «عار، از آتش بهتر است».

یعنی از اینکه فردا در آتش جهنم به خاطر ریختن خون مسلمین بسوزم همین ملامت و سرزنش بهتراست. حضرت حسن سپس از مصالحه به مدینه تشریف برد مردی به او گفت: مردم می‌گویند: خواهان خلافت هستی، حسن سفرمود: سرها و جمجمه‌های عرب در دست من بود با هر که صلح می‌کردم آن‌ها نیز صلح می‌کردند و با هر که می‌جنگیدم آن‌ها نیز می‌جنگیدند ولی من خلافت را به خاطر رضای خدا ترک گفتم آیا اینک بار دیگر در اطراف حجاز این مسأله را دامن می‌زنم [۶۷].

پس از آنکه امیر معاویه سبه رهبری مسلمین منتخب شد، سلسلۀ جهاد که بعد از شهادت عثمان غنی سمتوقف شده بود از سر نو آغاز شد او با رومیان به نبرد پرداخت و علیه آنان در شانزده جبهه جنگید ایشان لشکر اسلام را به دو گروه تقسیم کرده بود، گروهی در موسم گرما مشغول جهاد بود و چون فصل سرما فرا می‌رسید گروه دوم که تازه نفس بود وارد میدان می‌شد و آخرین وصیتش نیز ایـن بـودکـه:

«شدّ خناق الروم». «روم باید خفه شود» [۶۸].

در سال ۴۸ یا ۴۹ هجری لشکر بزرگی را به فرماندهی سفیان بن عوف به سوی قسطنطنیه گسیل داد. که در آن لشکر تنی چند از اصحاب بلند پایه نیز شرکت داشتند [۶۹]. این همان غزوه‌ای بود که رسول اکرم جدر حیات خودش پیشگویی نموده و در حق شرکت کنندگان آن چنین فرموده بود:

«أول جيش يغرو القسطنطنة مغفور لهم».«اولین سپاه مسلمین که به قسطنطنیه می‌تازد مورد آمرزش خداوند قرار خواهد گرفت» [۷۰].

در دورۀ خلافت امیر معاویه سمسلمین بر جزیرۀ بزرگ (صقلیه) لشکر کشی کردند و غنایم زیادی به دست آوردند [۷۱]. نیز در عصر ایشان منطقۀ سیستان تا کابل فتح شد و همۀ کشور سودان در قلمرو حکومت اسلامی داخل گردید [۷۲].

نقشه غزواتی که در زمان امیر معاویه سصورت گرفت به طور اجمالی به خوانندگان گرامی تقدیم می‌شود، این نقشه فقط مشتمل بـر غزواتی است که بعد از جنگ صفین به وقوع پیوسته‌اند و غزواتی کـه ایشان در زمان استانداریش در دوره‌ی خلافت حضرت عمر و عثمان بعلیه نصرانیان روم انجام داد، در این جدول نیامده است: غزوه [۷۳] سال راه اندازی کشتی‌های جنگی، تشکیل اولین نیروی دریایی‌ در اسلام و حرکت به سوی قبرس. ۲۷ هـ ق جزیره مهم قبرس به دست مسلمین فتح شد. ۲۸ هـ ق در اطراف قسطنطنیه جهاد ادامه یافت. ۳۲ هـ ق افرانطیه، مالته (مالت) و تعدادی از قلعه‌ها فتح گردید. ۳۳ هـ ق به فرماندهی امیر معاویه غزوه ذی خشب انجام شد. ۳۵ هـ ق غزوه سیستان واقع شد و قسمتی از شهر سند به تصرّف مسلمین در آمد. ۴۲ هـ ق کشور سودان فتح شد و قسمت بیشتری از سیستان به قلمرو حکومت اسلام افزوده شد. ۴۳ هـ ق شهر کابل فتح گردید و مسلمین در هندوستان تا شهر قندابیل پیش روی کردند. ۴۴ هـ ق لشکرکشی به سوی افریقا و فتح منطقه وسیعی در آن سرزمین. ۴۵ هـ ق نخستین حمله به صقلیه (سیسیل) و به دست آوردن پیروزی‌هایی. ۴۶ هـ ق ادامۀ جهاد در توابع افریقا. ۴۷ هـ ق [۶۲] حافظ ذهبی: العبر ج۱ص۴۸ چاپ کویت. [۶۳] منبع الفوائد ص۸۴۳ چاپ مدینه منوره، صحیح بخاری ج۱ ص۳۷۳-۳۷۲ چاپ دهلی. [۶۴] مقدمه ابن خلدون ص۴۷۵ چاپ بیروت. [۶۵] مسعودی، ترجمه فارسی مروج الذهب ج۲ص۵ چاپ چهارم ۱۳۷۰. [۶۶] البدایة والنهایة ج۸ ص۱۲۱ چاپ مصر ـ در کتب شیعه نیز آمده که حضرت علی سفرمود: «سوگند به خدایی که جانم در دست اوست معاویه از دنیا نخواهد رفت تا آنکه این امت به (فرمانروایی) او اتفاق کنند» (والذی نفسی بیدی لن یهلك حتی تجتمع علیه هذه الأمة) بحارالأنوار ج۴۱ص۲۹۸و۳۰۴ مترجم به نقل از کتاب: سیمای کارگزاران علی. [۶۷] ابن کثیر: البدایة والنهایة ج۸ص۴۲. [۶۸] ابن کثیر: البدایة والنهایة ج ۸. [۶۹] النجوم الزهره ج۱ص۱۳۴ [۷۰] حافظ ابن کثیر: البدایة والنهایة ج ۸ص۱۲۷. [۷۱] مقدمه ابن خلدون: ۴۵۴چاپ بیروت. [۷۲] ابن حزم: جوامع السیره ص ۳۴۸ همچنین سیوطی: تاریخ الخلفاء۱۴۹چاپ پاکستان. ـ بخارا نیز در همین عصر به دست قتیبه بن مسلم فتح شد (ر.ک تاریخ بخارا- مترجم) [۷۳] این جدول با استفاده از کتاب «العبر في خبر من غیر» تالیف ذهبی ج۱چاپ کویت و کتب دیگر ترتیب داده شده است.