زندگانی امیر معاویه رضی الله عنه

فتوحات

فتوحات

همچنان که قبلاً گفته شد حضرت معاویه سپنج سال قبل از بعثت نبوی به دنیا آمد و در روز فتح مکه اسلام خویش را آشکار ساخت. و بعد از رحلت رسول الله جدر شهرهای سوریه و غیره به جهاد با کفار مشغول شد. و در همین دوران در جنگ یمامه شرکت کرد. بعضی از مؤرخان معتقدند که مدعی دروغین نبوت یعنی مسیلمه کذّاب را ایـشـان بـه قـتـل رسـانیـده است. امـا صـحیـح آن است کـه حـضـرت وحشی ساو را مورد ضربه نیزه قرار داد و حضرت معاویه ساو را در قتل مسیلمه یاری کرد [۴۶].

حضرت عمر سدر دوران خلافت خود در سال ۱۹هجری به برادر حضرت معاویه ، یزید ابن ابی سفیان که در آن زمان استاندار سوریه بود، فرمان داد که برای فتح «قیساریه» به جهاد بپردازد (قیساریه یکی از شهرهای معروف و پایگاه مهم سپاه روم بود.) یزید ابن ابی سفیان به دستور حضرت عمر سشهر را محاصره کرد، این محاصره به طول انجامید، یزید ابن ابی سفیان حضرت معاویه را جانشین خویش قرار داد و رهسپار دمشق شد. او نیز محاصره را ادامه داد تا آن که در شوال سال ۱۹هجری «قیساریه» را فتح کرد. هنوز یک ماه بیش از فتح نگذشته بود که در ذی قعده سال ۱۹هجری یزید ابن ابی سفیان بر اثر «طاعون» دارفانی را وداع گفت.

حضرت عمر ساز فوت او سخت اندوهگین شد و بعد از مدتی به جای او برادرش حضرت معاویه سرا به استانداری شام (که امروزه کشورهای لبنان، سوریه، فلسطین و اردن را در بر می‌گیرد) انتخاب کرد. و حقوق یک ماه او را یکهزار دِرهم مقرر فرمود و مدت چهار سال در دوران خلافت حضرت عمر ساستانداری شام را به عهده داشت [۴۷]. و در این مدت جهاد را در مرزهای روم ادامه داد و شهرهای متعددی را فتح نمود [۴۸]. پس از شهادت عمر فاروق سخلافت به حضرت عثمان غنیسرسید. ایشان نه تنها امیر معاویه را به مقام سابق باقی گذاشت بلکه با توجه به حـسن انتظام، تدبیر و سیاست او شهرهـای حمص، قنسریـن وفلسطین را نیز به استان او افزود [۴۹].

او طی ۱۲ سال خلافت حضرت عثمان غنی س، سمت استانداری را به عهده داشت. و در این دوران نیز برای سربلندی کلمه الله و بر افراشتن پرچم عدل الهی جهاد را ادامه داد. در سال ۲۵ هجری به سوی روم به قصد جهاد حرکت کرد و تا عموریه پیش رفت و در بین راه، پایگاه‌های زیادی تأسیس کرد.

قبرس، جـزیـره‌ای است بسیار زیبا و سرسبز، در دریاچۀ روم در نزدیکی شـام کـه دژ اروپا و پناهگاه نصرانیت شرق بود، این محل از نظر استراتژی اهمیت فوق العاده‌ای داشت، زیرا حفاظت پرچم اسلام که آن زمان در مصر و سوریه بر افراشته شده بود، بدون فتح قبرس که آبراه دریایی بود ممکن نبود. به همین دلیل، امیر معاویه ساز قبل به منظور نابودی کانون مسیحیت به این جزیره چشم دوخته بود و در دوران خلافت حضرت عمر سخواست که به سوی قبرس لشکر کشی کند، اما حضرت عمر سبه دلیل مشکلات دریایی و موانع دیگر اجازه نداد.

تا آن که در دوران خلافت حضرت عثمان غنی سبا اصرار فراوان از او خواست تا به این امر موافقت کند. ایشان خواستۀ وی را پذیرفت. آنگاه وی برای اولین بار در تاریخ اسلام ناو جنگی آماده ساخت وبه همراهی عده‌ای از صحابه در سال ۲۷ هجری به سوی قبرس حرکت کرد [۵۰].

این رویداد در تاریخ اسـلام اولیـن نبرد دریایی بـود. ابن خلدون می‌نویسد:

«حضرت معاویه سنخستین کسی است که ناو جنگی تهیه کرد، و مسلمین را بدین وسیله اجازه جهاد داد» [۵۱].

تهیۀ ناو جنگی نه تنها یک ویژگی تاریخی است که حضرت معاویه سبه دست آورد بلکه از این نظر افتخار و سعادت بزرگی به شمار می‌آید که رسول اکرم جدر حق اولین کسانی که از راه دریا، جهاد را در پیش می‌گیرند به بهشت بشارت و مژده داده است.

امام بخاری /در کتاب خویش این مژدۀ رسول اکرم جرا این گونه نقل کرده است:

«أوّلُ جيش من أمتي يغزون البحر قد أوجبوا». «اولین سپاه از امت من که به نبرد دریایی علیه کفر می‌پردازند (بهشت را بر خود) واجب نمودند» [۵۲].

در سال ۲۷هجری ایشان به سوی قبرس حرکت کرد و کشتی‌های جنگی را در آب‌های عربستان به راه انداخت، نیروی دریایی اسلام، از آب‌های عربستان گـذشت، و وارد جزیره قبـرس شـد و سپـاهیـان اسلام را در ساحل آن پیاده کرد. و رومیان را از آن جا بیرون راندند. و در سال ۲۸هجری آن را فتح کردند [۵۳].

در سال ۳۳ هجری افرنطیه و مالطیه (مالت) و چند قلعه از قلعه‌های روم را فتح کرد [۵۴].

در سال ۳۵ هجری غزوۀ ذی خشب به وقوع پیوست که ایشان به عنوان فرمانده لشکر در آن شرکت کرد [۵۵].

در سال ۳۵ هجری حضرت عثمان سبه شهادت رسید و به دنبال آن جنگ‌های معروف جمـل و صفیـن پیش آمد که در این خصوص موضـع امیر معاویه ساین بود که حضرت عثمان سمظلومانه به شهادت رسیده است، بنابراین دربارۀ قصاص قاتلان وی نباید کوچک‌ترین تسامحی روا داشت و نباید قاتلان در پست‌های مهم و امور خلافت سهمی داشته باشند. نظریه او از واقعه‌ای که در «البدایة والنهایة» ذکر شده است، به خوبی روشن می‌گردد و پرده از این تهمت بی‌اساس برداشته می‌شود که وی برای کسب جاه و مقام و منافع شخصی چنین کاری را پیش گرفت.

علامه ابن کثیر می‌نویسد:

«وَقَدْ وَرَدَ مِنْ غَيْرِ وَجْهٍ أنَّ أَبَا مُسْلِمٍ الْخَوْلَانِيَّ وَجَمَاعَةً مَعَهُ دَخَلُوا عَلَى مُعَاوِيَةَ فَقَالُوا لَهُ: أَنْتَ تُنَازِعُ عَلِيًّا أَمْ أَنْتَ مِثْلُهُ؟ فَقَالَ: وَاللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ أَنَّهُ خَيْرٌ مِنِّي وَأَفْضَلُ، وَأَحَقُّ بِالْأَمْرِ مِنِّي، وَلَكِنْ أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنَّ عُثْمَانَ قُتِلَ مَظْلُومًا، وَأَنَا ابْنُ عَمِّهِ، وَأَنَا أَطْلُبُ بِدَمِهِ وَأَمْرُهُ إليَّ؟ فَقُولُوا لَهُ: فَلْيُسَلِّمْ إليَّ قَتَلَةَ عُثْمَانَ وَأَنَا أُسَلِّمُ لَهُ أَمْرَهُ. فَأَتَوْا عَلِيًّا فَكَلَّمُوهُ فِي ذَلِكَ فَلَمْ يَدْفَعْ إِلَيْهِمْ أَحَدًا، فَعِنْدَ ذَلِكَ صَمَّمَ أَهْلُ الشَّام عَلَى الْقِتَالِ مَعَ مُعَاوِيَةَ» [۵۶]. «به طرق مختلف به ما رسیده که در دوران اختلاف حضرت علی و معاویه ب، حضرت ابومسلم خولانی /با گروهی از مردم خدمت حضرت معاویه سرسیدند به قصد این که او را به بیعت با حضرت علی سآماده کنند، آنان گفتند که: شما با حضرت علی مخالفت می‌ورزی؟ آیا خود را در علم و فضل با او مساوی می‌دانی؟ امیر معاویه در جواب گفت: بخدا قسم، من هرگز چنین ادعایی ندارم و در این شکی نیست که علی از من بهتر و افضل است و بیش از من برای خلافت سزاوار است. ولی همان طور که می‌دانید حضرت عثمان سمظلومانه به شهادت رسیده است و من پسر عمویش هستم و حق خون خواهی از قاتلان را دارم. شما به او بگویید: که قاتلان را به من بسپارد و من نیز خلافت او را از جان و دل خواهم پذیرفت. آنان نزد حضرت علی سبازگشتند و در این باره با او گفتگو کردند، اما ایشان (بنابر دلایل و عذرهایی که داشت) از تحویل قاتلان عذر آورد [۵۷]. لذا اهل شام پیمان بستند که حضرت معاویه سرا یاری کنند و در رکاب او بجنگند».

آیا با بیان ایـن واقعه، هنوز موردی بـرای ایـن تهمت و افتـرا باقـی می‌ماند که امیر معاویه سبرای حصول پُست و مقام و شُهرت و آوازه به چنین کاری دست زد؟ هرگز!!

از نامۀ ایمان افروزی که حضرت معاویه سدر همان دوران اختلاف به قیصر روم نوشته بود؛ کاملاً می‌توان به حقیقت امر پی برد، آری! در عین حالی که دامنه اختلافات حضرت علی و معاویهببه اوج خود رسیده بود قیصر روم این اختلافات را برای توسعه طلبی خود فرصت خوبی دانسته، در صدد بهره جویی و سوء استفاده برآمد و تصمیم گرفت که امیر معاویه سرا به نحوی با خود نزدیک کند و در غیر این صورت بر مرزهای سوریه حمله کند چون امیر معاویه ساز ارادۀ وی اطلاع یافت. نامه‌ای برایش به این شرح نوشت:

«مطلع شدم که قصد تجاوز به مرزهای ما را داری، آگاه باش! اگر از این تصمیم خود باز نیایی هم اکنون با برادرم (حضرت علی) صلح خواهم کرد و شخصاً در سپاهی که او برای مقابله و جنگ با تو می‌فرستد به عنوان یک سرباز در خط مقدم جبهه شرکت کرده قسطنطنیه را به مشتی خاکستر تبدیل خواهم کرد» [۵۸].

پادشاه روم پس از دریافت نامه به وحشت افتاد و از اراده ننگین خود باز آمد. زیرا می‌دانست که این افراد در برابر بیگانه و مقابله با کفر هنوز هم مانند یک جسم و جان متحد هستند و اختلاف آن‌ها فراتر از اختلاف اعضای یک خانواده نیست.

به هر حال، این اختلاف و جنگ ناگوار به وقوع پیوست و نقش عمده در ایجاد این اختلافات از آشوبگرانی بود که میان طرفین سوء تفاهم ایجاد کرده آتش جنگ را شعله‌ور می‌کردند.

جنگ صفین در سال ۳۷ هجری روی داد [۵۹]. در این جنگ هفتاد هزار نفر امیر معاویه را همراهی می‌کردند [۶۰]. که مشتمل بر صحابی و تابعین بودند و این جنگ حدود چهار الی پنج سال طول کشید [۶۱]. در سال ۴۰ هجری حضرت علی سبه شهادت رسید و امیر معاویه سنیز به دست خوارج مورد سوء قصد قرار گرفت و مجروح شد.

[۴۶] ابن کثیر: البدایة والنهایة ج۸ ص ۱۳۹ چاپ مصر. [۴۷] ابن عبدالبر:الاستیعاب تحت الإصابة ج۳ص۳۷۵ و۳۷۶ و دیگر کتب تاریخ. [۴۸] علامه ابن خلدون: تاریخ ابن خلدون ج۱ص۴۶۷، چاپ دارالکتاب اللبنانی بیروت ۱۹۵۶ میلادی. [۴۹] تاریخ ابن خلدون ج۲ ص۱۰۰۸ چاپ بیروت. [۵۰] حافظ ذهبی: العبرص ج۱ص۱۲۹ چاپ دولت کویت۱۹۶۰م همچنین تاریخ ابن خلدون ج۲ص۱۰۰۸ چاپ بیروت. [۵۱] مقدمه ابن خلدون: ص۴۵۳ چاپ بیروت. [۵۲] صحیح بخاری ج۱ص۴۱۰ چاپ دهلی. [۵۳] جمال الدین یوسف: النجوم الزاهره ج۱ص۸۵ مصر. [۵۴] حافظ ذهبی: العبر ج۱ص۳۴ چاپ کویت. [۵۵] جمال الدین یوسف: النجوم الزاهره ج۱ص۹۲. [۵۶] حافظ ابن کثیر: البدایة والنهایة ج۷ص۱۲۷مصر. [۵۷] حضرت علی معتقد بود که اهل شام اول از ولی امر اطاعت و با او بیعت کنند، سپس که اوضاع به حالت عادی برگشت به دستگیری قاتلان اقدام خواهد نمود و به آنان که خواستار مجازات فوری قاتلان بودند گفت: برادران! آنچه شما می‌دانید من نیز می‌دانم ولی با گروهی که فعلاً بر ما تسلط دارند چه می‌توانم بکنم، اما گروه مخالف می‌گفت: ابتدا قاتلان رامجازات کنید یا به ما تحویل دهید، تا زمانی که آن‌ها را نزد خود پناه داده اید با شما بیعت نخواهیم کرد. «الإصابة في تمییز الصحابة ج ۲، مترجم». [۵۸] تاج العروس ج۷ص ۲۰۸ـ چاپ دارلیبی- بنغازی. [۵۹] حافظ ذهبی: العبر ج۱ص۳۸ چاپ کویت. [۶۰] حافظ ذهبی: العبر ج۱ص۴۰ چاپ کویت. [۶۱] ابن عبدالبر: الاستیعاب تحت الإصابة ج۳ص۳۷۶ چاپ مصر.