زندگانی امیر معاویه رضی الله عنه

فرمانروايی و خدمات

فرمانروايی و خدمات

در زمان حضرت معاویه سنیرو و قدرت رزمی مسلمین افزایش یافت و سلسله فتوحاتی که از زمان حضرت عثمان سبه علت جنگ و ناآرامی‌ها متوقف مانده بود، در عصر وی با سرعت تمام ادامه یافت.

حضرت معاویه ساز همان زمان حضـرت عثمان س، بـه تشکیـل نیروی دریایی مبادرت ورزید و عبدالله ابن قیس حارثی را به فرماندهی برگزیده بود، و در زمان فرمانروایی خویش این نیرو را تقویت و گسترش داد. در شهرهای ساحلی مصر و شام کارگاه‌های کشتی سازی دایرکرد. و همواره یکهزار و هفتصد کشتی جنگی برای مقابله با رومیان آماده باش بود و فرماندهی نیروی دریایی را جناده بن امیه در این زمان به عهده داشت، حضرت معاویه سبا این نیروی دریایی عظیم جزیره‌های بزرگ یونان، مانند قبرس، رودس، سیسیل و مالت را فتح کرد، و از همین نیرو در لشکرکشی به قسطنطنیه استفاده نمود. اداره پْست را که در زمان خلافت عمر فاروق ستاسیس شده بود، گسترش و رونق بیشتری افزود و در تمام نقاط کشور مستقر ساخت. وی نهادی، به نام دیوان خاتم تأسیس کرد، و نیز خدمتگزاران زیادی جهت خدمت خانه کعبه گماشت، و بیت الله را با بهترین غلاف ابریشمین پوشانید. حـافظ ابـن کثیـر ضمـن تحلیـل دورۀ فرمانروایـی امیـر معـاویـه سمی‌نویسد:

«والجهاد في بلاد العدو قائم وكلمة الله عالية، والغنائم ترد عليه من أطراف الأرض والمسلمون معه في راحةٍ وعدلٍ وصفح وعفو».«در دورۀ حکومت وی جهاد با دشمنان اسلام تداوم داشت و برتری از آن اسلام بود و غنایم همچنان از اطراف مملکت اسلامی به بیت المال سرازیر بود، و مسلمین در راحت و آرامش زیر پرچم عـدل و انصـاف بـه زندگی خویش ادامه می‌دادند» [۷۶].

ایشان به تألیف قلوب، عدل و انصاف و ادای حقوق مردم اهتمام می‌ورزید [۷۷]به همین سبب حضرت سعد ابن ابی وقاص سکه از عشره مبشره (مژده یافتگان به بهشت) است در حق وی چنین فرموده است:

«ما رأيت بعد عثمان سأقضى بالحق من صاحب هذا الباب» [۷۸].

«کسی را بعد از عثمان سنیافتم که در داوری به حق و انصاف از معاویه سبقت کند».

حضرت ابو اسحاق سبیعی /می‌گفت:

«اگر شما حضرت معاویه سرا می‌دیدید یا زمان فرمانروایی او را در می‌یافتید همانا (به سبب عدل و انصاف او) می‌پنداشتید که او مهدی است» [۷۹].

و از حضرت مجاهد /منقول است که او نیز می‌گفت:

«اگر دوران خلافت معاویه سرا در می‌یافتید می‌پنداشتید که او مهدی است» [۸۰].

همچنین یک بار در مجلس اعمش /نام عمر بن عبد العزیز /به میان آمد، آنگاه وی فرمود:

«اگر عهد معاویه سرا در می‌یافتید آنگاه می‌دانستید، مردم پرسیدند: حلم و بردباری او را؟ فرمود: خیر! بلکه عدل و انصاف وی را» [۸۱].

بنابر همین شایستگی‌ها بود که امام اعمش /او را به نام (مصحف) یاد می‌کرد [۸۲].

دورۀ حکومت حضرت معاویه سدورة فتح و پیروزی اسلام بود، مسلمین در زمان ایشان در آسایش و امنیت بسر می‌بردند، ایشان جهت رفاه و آسودگی ملت و برقراری نظام عدل، اقدامات متعددی به کار برد که از جملة آن‌ها این بود که از هر قریه و قبیله، نمایندگانی برگزیده بود تا احوال و مشکلات مردم خود را بازگو کنند و آمار عموم رعیت را ثبت نمایند و هرگاه نوزادی متولد می‌شد یا برای کسی مهمانی می‌آمد مخارج او را از بیت المال تأمین می‌کرد [۸۳].

امیر معاویه سدر جهت نظم و حفظ امنیت، بسیار کوشا بود، و برای رفاه مردم و آبادانی شهرها به حفرکانال و جریان نهرها مبادرت می‌ورزید و به ساخت مسجد و مدرسه اهتمام می‌نمود.

ابن تیمیه /می‌نویسد:

«كانت سيرة معاوية مع رعيته من خيار أمير الولاة وكان رعيته يحبونه، وقد ثبت في الصيحيحن عن النبي جأنه قال: خيار أئمتكم الذين تحبونهم ويحبونكم وتصلون عليهم ويصلون عليكم» [۸۴]. «سیره و روش حضرت معاویه سبا رعیتش بهترین و عالی‌ترین روش یک فرمانروا بود، و ملت، او را از جان و دل دوست داشتند، و در صحیـحیـن (بخاری، مسلـم) ایـن حدیث به ثبوت رسیده است که رسول اکرم جفرمود: بهترین فرمانروایان شما کسانی هستند که شما آنان را دوست دارید و آن‌ها شما را دوست داشته باشند، و شما برای آنها دعا می‌کنید و آنان برای شما دعا می‌کنند».

به دلیل همین محبت متقابل بود، که عموم مردم و اهل شام جان خود را برای وی فدا می‌کردند و فرمان او را پذیرا بودند، یک بار حضرت علی سخطاب به لشکریان خود فرمود:

«ای گروهی که هر وقت فرمانی دادم اطاعت نکردید و هر زمان شما را فرا خواندم به من پاسخ مساعد ندادید، اگر به شما فرصتی داده شود به سخنان بیهوده سپری می‌کنید و اگر جنگی پیش آید سستی از خود نشان می‌دهید، به خدا سوگند! اگر مرگ من فرا رسد در حالی میان من و شما جدایی می‌افکند که از همراهی شما بیزارم و در میان شما تنهایم، آیا دینی نیست که شما را گرد هم آورد و غیرت و مردانگی نیست که شما را برانگیزد؟ آیا عجب نیست که معاویه بی‌سوادان تند خو را فرا می‌خواند و بی‌آنکه به آنان کمک و بخششی کند از او پیروی می‌کنند؟ و من شما را در حالی که بازمانده اهل اسلام و مردم هستید با کمک و بخشش و بذل هدایا فرا می‌خوانم ولی باز هم از اطرافم پراکنده می‌شوید و با من مخالفت می‌کنید و از فرمان من رضایتی ندارید تا از آن خشنود شوید، آنچه من دوست دارم با آن برخورد کنم مرگ است» [۸۵].

در خطبه‌ای دیگر می‌فرمایند:

«به خدا سوگند دوست دارم معاویه در خصوص شما با من معاملة صرافی کند، مانند معاوضة دینار با درهم، بدین ترتیب که ۱۰ نفر از شماها را از من بگیرد و یک نفر از اصحاب خود را به من بدهد» [۸۶].

یکی از عوامل محبوبیت امیر معاویه ساین بود که ایشان مصیبت و مشکل ادناترین فرد رعیت را مصیبت و مشکل خود می‌دانست و جهت بر طرف ساختن آن لحظه‌ای درنگ نمی‌کرد. این حقیقت از وقایع متعددی آشکار است، در ایـن جـا بـه ذکـر یـک واقعـه بسنـده می‌کنیم.

حضرت ثابت سبیان می‌کند که من در یکی از غزوه‌های روم با حضرت معاویه شرکت داشتم در اثنای جنگ یکی از سربازان، از سواری خود بر زمین افتاد و نتوانست از جای خود برخیزد، لذا مردم را برای فریاد رسی خواند، اولین کسی که از سواری خود پایین آمد و به یاری او شتافت خود امیر معاویه سبود [۸۷].

این صفات ستوده، و ویژگی‌های دوران خلافت او را علاوه بر دیگر مؤرخان، تاریخ نگاران شیعه نیز اعتراف دارند، نویسنده و مؤرخ معروف شیعه پرفسور سید (امیر علی) در کتاب تاریخ عرب و اسلام می‌نویسد:

«معاویه در تمام مدت حکومت خود به طور کلی پیروز و کامیاب بود، در داخل کشور امنیت و آرامش برقرار بود، و در خـارج نیـز همیشـه مظفریت (پیروزی) با او بوده است» [۸۸].

عامل اصلی این موفقیت این بود که امیر معاویه سبه امور مملکت اسلامی و رفاه عموم مسلمین اهمیت می‌داد و مشکلات آن‌ها را با دقت بررسی می‌کرد، و حتی الامکان جهت بر طرف ساختن آن‌ها کوشش می‌نمود.

[۷۶] حافظ ابن کثیر: البداية والنهاية ج ۸ ص ۱۱۹. [۷۷] ابن تیمیه: منهاج السنه ج۲ ص۲۱۹. [۷۸] حافظ ابن کثیر: البداية والنهاية ج۸ ص۱۴۵. [۷۹] حافظ ابن کثیر: البداية والنهاية ج۸ ص۱۴۵. [۸۰] العواصم من القواصم ص۲۰۵. [۸۱] همان منبع. [۸۲] ابوبکر ابن عربی: العواصم من القواصم ص۲۱۰. [۸۳] ابن تیمیه: منهاج السنة ج۳ص۱۸۵. [۸۴] ابن تیمیه: منهاج السنة ج۳ص۱۸۹. [۸۵] نهج البلاغة: صبحی صالح خطبه ۱۸۰ ترجمه محمد جواد شریعت. [۸۶] نهج البلاغة: صبحی صالح خطبه ۹۷ و ترجمه احتجاج طبرسی ج۲ص۲۱ (عنوان.احتجاج امیرالمؤمنین با اصحاب خود). [۸۷] مجمع الزوائد و منبع الفوائد ج۹ص۳۵۷. [۸۸] امیر علی تاریخ عرب و اسلام ترجمه فخر داعی ص۸۹ چاپ انتشارات گنجینه ۱۳۶۶.