تولد و كودكی
امیر معاویه ساز خاندان قریش و از معروفترین و گرامیترین قبیلۀ عرب بود که به خاطر نجابت و شرافت، جود و سخاوت در میان عرب جایگاه ویژهای داشت، برای شرافت این قبیله این بس که سرور دو عالم از میان ایشان برگزیده شده است. باز در قبیلۀ قریش به تیرۀ بنی امیه تعلق دارند که بعد از بنی هاشم، گرامیترین تیرۀ قریش محسوب میشود. ابوسفیان پدر امیر معاویه ساز اشراف قریش و رئیس قبیلۀ خود بود، وی در فتح مکه مشرف به اسلام شد، رسول اکرم جاز مسلمان شدن ایشان بسیار خوشحال شدند، به طوری که اعلان فرمودند: «هرکس در خانۀ ابوسفیان داخل شود در امان است»
ابوسفیان بعد از مسلمان شدن در خدمت حضرت رسول جماند، و در غزوههای حنین و یرموک شرکت کرد و یک چشم خود را در این غزوه از دست داد [۱۳]سرانجام در سال ۳۱ یا ۳۲ هجری دارفانی را وداع گفت [۱۴].
امیر معاویه سکه فرزند ارشد ایشان بود، پنج سال قبـل از بعثت نبـوی دیـده به جهان گشود ۱۵). در همان زمان کودکی،آثار بزرگی و نبـوغ در چهره اش نمایان بود، یک بار در زمان کودکی، پـدرش ابـوسفیـان بـه سوی او نگریست و گفت: آثار نبـوغ در ایـن فرزنـدم نمایان است و لیاقت دارد که رهبری قوم خود را به عهده گیرد، مادرش هند. وقتـی این گفته را شنیده گفت:
«فقط رهبری قوم خود را؟ من باید گریه کنم اگر نتواند رهبری تمام عالم عرب را به عهده گیرد» [۱۶].
همچنین باری دیگر یک قیافه شناس عرب وی را در سن کودکی دید و گفت:
«به نظر من، این کودک پیشوای قوم خود خواهد شد» [۱۷].
والدینش در تربیت فکری و جسمی او سخت کوشیدند... و او را به علوم و فنون مختلف آراستند و در آن زمان که اغلب مردم بیسواد بودند، و قوم عرب در تاریکیهای جهل به سر میبرد، ایشان از زمرۀ چند نفر انگشت شماری بودند، که با زینت علوم و فنون، آراسته و از نعمت سواد برخوردار بودند، وی قبل از اسلام و در زمانۀ جاهلیت نیز از صفات والای انسانی و اخلاقی پسندیده برخوردار بود.
علامه ابن کثیر مینویسد:
«وكان رئيساً مطاعاً ذا مالٍ جزيل». «او از سران با نفوذ و ثروتمندان عرب بود» [۱۸].
[۱۳] ابو سفیان در غزوه یرموک رجز خوان لشکر اسلام بود و آنان را به جنگ تحریک میکرد، اسد الغابة ج۳ص۱۱. [۱۴] ابن حجر: الإصابة ج۳ص۴۱۳ مکتبة التجاریة الکبری ۱۹۳۹ اسد الغابة ج۱ص۳. [۱۵. [۱۶] ابن حجر: الإصابة ج۳ص۴۱۳ مکتبة التجاریة الکبری ۱۹۳۹ اسد الغابة ج۱. [۱۷] علامه ابن کثیر: البدایة والنهایة ج۸ص۱۱۸، مطبعه کردستان العلمیة، مصر، ۱۳۴۸. [۱۸] ابن کثیر: البدایة والنهایة ج۸ص۲۱، ۱۹۳۵م.