امير معاويه ساز نظر صحابه
از احادیثی که گذشت ارتباط امیر معاویه سبا سرور دو عالم جو همچنین جایگاه وی از نظر آن حضرت جروشن شد.
اینک به بررسی دیدگاه صحابه نسبت به وی میپردازیم. یک بار شخصی امیر معاویه را نزد حضرت عمر سمورد سرزنش قرار داد ایشان فرمودند:
«دعونا من ذم فتي قريش من يضحك في الغضب ولا ينال ما عنده إلا على الرضا ولا يؤخذ ما فوق رأسه إلا من تحت قدميه» [۳۲]. «از مذمت این جوان قریش دست بردارید، جوانی که در هنگام خشم نیز لبخند میزند (خیلی حلیم و بردبار است) جوانمردی که هیچ چیز را از وی بدون جـلب رضایتش نمیتوان گرفت و برای گرفتن چیزی که بالای سر او قرار گرفته باید به قدمش افتاد».
نیز نقل شده است که حضرت عمر سفرمود:
«ای مـردم! بعد از مـن از تفرقـه و چنـد دستـگی بپرهیزیـد و بدانیـد معاویه در شام موجود است» [۳۳].
همچنین حضرت عمر سدربارۀ او میفرمود:
«قیصر و کسری و کاردانی و دانش آنها ورد زبان شما قرار گرفته، حال آنکه معاویه در میان خود شما موجود است» [۳۴].
بارزترین دلیـلـی کـه بیانـگر قـدر و منـزلتش نـزد حضرت عمر ساست ایـن کـه ایشان او را بعد از وفات برادرش یزید بن ابی سفیان سبه استانداری شام (سوریه) برگزید.
دنیا میداند که حضرت عمر سدر مورد انتخاب استانداران و کارگزاران تا چه حد احتیاط و دقت میکرد. و تا زمانی که نسبت به دیانت و امانت افراد، اطمینان کامل پیدا نمیکرد. هرگز آنان را به این سِمت و حتـی سمتهای پایینتر انتخـاب نمیکـرد. و بـاز شخص استاندار تحت نظارت کامل ایشان بود که هرگاه از معیار مطلوب، اندکی مغایرت احساس میکرد فوراً او را معزول و برکنار میکرد.
بنابراین، این که ایشان امیر معاویه سرا به استانداری برگزید و تا آخر عمر او را بر این مقام باقی گذاشت، دلیل صدقی است بر این مدعا که وی مورد اعتماد و اطمینان کامل ایشان بوده است.
بعد از فاروق اعظم سنوبت به حضرت عثمان غنی سرسید. ایشان نیز به وی اعتماد کامل داشت و در امور مهم با او مشورت میکرد. و رأی او را محترم میشمرد و مورد عمل قرار میداد. ایشان نه تنها او را به استانداری شام باقی گذاشت؛ بلکه شهرهای دیگری از توابع شام مانند حمص، اردن، فسرین و فلسطین را نیز به ولایت او افزود.
هنـگامـی کـه حضرت عثمان سمظلومانـه جـام شهادت نوشیـد و گروهـی از مسلمانـان بـه دست حضرت علی سبیعت کردنـد و او بـه خـلافت برگزیده شد. در میان حضرت علی سو حضرت معاویه سدر امـر قصاص از قاتـلان حضرت عثمان ساختلافی پیش آمـد کـه منجر بـه جنـگ و خونریزی شـد. و بـدیـن وسیله تفرقه و دو دستگی در صفوف مسلمین راه یافت. امـا همـان گونه که انسان عاقل و خردمند میدانـد، منشـأ اختـلاف هر دو فریق اقامه دین بود، نه اَغراضِ شخصی، به همین دلیل هر دو فریـق قایـل بـه مقـام دینـی و امتیازات شخصی یکدیگر بودند و آن را اظهار نیز میکردند.
حـافظ ابـن کثیر نقـل میکنـد: هنـگامـی کـه حضرت علی ساز جنگ صفیـن بـازگشت، فرمود:
«أيّها الناس! لا تكرهوا إمارة معاوية فإنكم لو فقدتموه رأيتم الرؤوس تندر عن كواهِلها كأنها الحنظل» [۳۵]. «ای مردم! امارت و ولایت معاویه را بد ندانید. زیرا اگر او را از دست دادید خواهید دید که سرهای قلم شده، مانند حنظل (که از بوتـه اش جدا میشود) بر زمین میافتد».
اینـک ببینیـم کـه حضـرت معـاویـه ساز دیـدگـاه بقیـۀ بـزرگـان صحابه ش(علاوه بر خلفای راشدین) چه قدر و منزلتی داشت؟
یـک بـار عدهای با حضرت معاویه سدر مورد یک مسئلهی فقهی اختـلاف نظر داشتند، وقتـی مسأله را بـرای ابـن عبـاس بـازگـو کردنـد فرمود:
«إنه فــقـيه» [۳۶]. «همانا معاویه فقیه است و این نظرش مبنی بر علم و فقه اوست».
در روایتی دیگر آمده که ابن عباس سفرمود:
«إنه صحب رسول الله ج». «معاویه فیض یافته محضر رسول اکرم جاست، و اعتراض شما موردی ندارد» [۳۷].
این گفتۀ حضرت ابن عباس ببیانگر این مطلب است که شرف مصاحبت پیامبر جبه تنهایی فضیلتی است که هیچ فضیلت به پای او نخواهد رسید. نیز باری دیگر غلام آزاد کردۀ حضرت ابن عباسببا لحنی اعتراض آمیز، نظر امیر معاویه را در مورد یک مسئلۀ فقهی نقل کرد. حضرت ابن عباسبدر پاسخ گفت:
«أصاب أي بُنَيَّ ليس أحد منا أعلم من معاوية» [۳۸]. «فرزندم! نظر معاویه درست و صحیح است، هیچ یک از ما دانشمندتر از او نیست».
از این جا معلوم میشود که حضرت ابن عباس باز علم، فقه و تقوای امیر معاویه تا چه حد متأثر بود.
آنچه بیان شد در مورد مقام دینی و علمی امیر معاویه سبود. اما در امور دنیوی نیز گفتۀ ابن عباسسمشهور است:
«ما رأيت أخلق للملك من معاوية». «کسی را ندیدهام که برای فرمانروایی از معاویه شایستهتر باشد» [۳۹].
گفتۀ حضرت عمیر بن سعد سدر کتاب معروف حدیث «صحیـح ترمذی» نقل شده است که هنگامی که حضرت عمر فاروق ساو را از استانداری حمص بر کنار کرد و به جایش حضرت معاویه سرا انتخاب فرمود. عدهای از این بابت ابراز ناخشنودی کـردنـد. حضـرت عمیر سآنها را به شدت مورد سرزنش قرار داد و گفت:
«لا تـذكـروا معاوية إلا بخير فإني سمعت رسـول الله جيقول: اللهم اهد به». «معاویه سرا جز به نیکی یاد نکنید. زیرا از رسول الله جشنیدهام که میفرمود: خدایا! مردم را به وسیلۀ معاویه هدایت فرما» [۴۰].
حضرت ابن عمر بمیفرمود:
«امروز کسی را نمییابم که مانند معاویه شایستگی سروری داشته باشد» [۴۱].
سیدنا سعد ابن ابی وقاص سکه یکی از ده نفری است که رسول اکـرم جآنان را بـه بهشت مـژده داده است. و در نبردهـایی کـه بیـن حضرت علی سو معاویه سرخ داد بـیطرفی و کنارهگیری اختیار نمود، میفرمود:
«ما رأيت أحداً بعد عثمان أقضى من صاحب هذا الباب يعني معاوية».
«بعد از حضرت عثمان سکسی را ندیدم که در داوری و حل و فصل خصومات بیش از معاویه سمهارت داشته باشد» [۴۲].
حضرت قبیصه بن جابر سمیگوید:
«ما رأيت أحداً أعظم حلماً ولا أكثر سودداً ولا أبعد أناةً ولا ألين مخرجاً ولا أرحب باعاً بالـمعروف من معاوية» [۴۳]. «امروز کسی را سراغ ندارم که در حلم و بردباری، شایستگی سروری، متانت و دور اندیشی و مهربانی شفقت و بخشش در راههای خیر از معاویه پیشی بگیرد».
از این چند روایت جایگاه و مرتبت امیر معاویه سدر میان اصحاب به خوبی آشکار شد.
حال به بررسی دیدگاه تابعین میپردازیم.
[۳۲] ابن عبدالبر: الاستیعاب تحت الإصابة ج۳ص۳۷۷ چاپ مصر. [۳۳] ابن حجر: الإصابة ج۳ص۴۱۴ چاپ مصر. [۳۴] حضرت عمر سوقتی وارد شام شد در حق امیر معاویه گفت: «این کسرای عرب است» اسد الغابة ج ۵ ص۲۲۲، دار إحیاء التراث العربی چاپ اول ۱۴۱۶ـ مترجم. [۳۵] حافظ ابن کثیر: البدایة والنهایة ج ۸ص۱۳۱ مصر. [۳۶] حافظ ابن کثیر: البدایة والنهایة ج ۸ص۱۳۱ مصر. [۳۷] ابن حجر: الإصابة ج۳ص۴۱۲ و صحیح بخاری ج۱ص۵۳۱ دهلی ۱۳۵۷هجری. [۳۸] بیهقی: سنن کبری ج۳ ص۲۶ چاپ حیدرآباد دکن ۱۳۵۶هجری. [۳۹] ابن کثیر: البدایة والنهایة ج۸ص۱۳۵ چاپ مصر ـ ابن اثیر: تاریخ کامل ج۴ص۵ ـ ابن حجر: الإصابة ج۳ص۴۱۳ چاپ مصر. [۴۰] جامع ترمذی ج ۲ص۲۴۷ چاپ کراچی. [۴۱] ابن کثیر: البدایة والنهایة ج۸ص۱۳۵ چاپ مصر. [۴۲] ابن کثیر: البدایة والنهایة ج۸ص چاپ مصر. [۴۳] حافظ ابن کثیر: البدایة والنهایة ج۸ص۱۳۵ـ جلال الدین سیوطی: تاریخ خلفا ص۴۹چاپ پاکستان.