برنامۀ روزانه امير معاويه س
مسعودی، مؤرخ معروف شیعه، برنامة کار روزانه او را با تفصیل ذکر کرده، مینویسد:
«در شبانه روز پنج وقت برای ملاقات عمومی و رسیدگی به شکایات، تعیین کرده بـود، بعد از نمـاز فجر، بـه رویدادها و گزارشات روزانه گوش فرا میداد، سپس به تلاوت قرآن میپرداخت. آنگاه وارد منزل میشد و دستورات لازم را میداد، بعد چهار رکعت نماز میخواند و به مجلس میآمد، آنگاه وزراء و مستشاران برای مذاکره و مشوره در مسایل مملکتی و کارهای روزانه با او سخن میگفتند، در این هنگام صبحانه آورده میشد که باقیماندة غذای شب بود سپس مدتی سخـن میگفت و بـه مقصـوره تکیـه میداد و بـه شکایـات مردم رسیدگی میکـرد، در ایـن هنگام افراد ناتوان و روستائیان، زنان و کودکان و کسانی کـه پشتیبانی نداشتند پیش او میآمدند، یکی یکی شکایات و نیازهای خود را مطرح میکردند، و او دستور میداد تا اقدام لازم به عمل آید، همین که کسی نمیماند داخل (دفتر کار خود) میشد و میگفت: مردم را به ترتیب مقاماتشان اجازه ورود بـدهیـد و هیـچ کـس مـرا از جـواب سـلام باز نـدارد و چون همه مینشستند میگفت:ای حاضران! شما که به این مجلس راه یافته اید حاجات کسانی را که به ما دست نمییابند به ما برسانید، آنها نیاز مـردم را میگفتند و او اقـدام میکـرد، سپس سفرة نهـار گستـرده میشد و منشی برای ثبت شکایـات حاضر میشـد، هـر یـکی از دادخواهان که به داخــل راه مییافت به او میگفت: «بر سفره بنشیـن» او نیز مینشست و منشی نامه را میخواند و معاویه سدرباره او دستور میداد، به همین ترتیب تا به همة اربـاب حاجات میرسید، آنـگاه بـه منزل میرفت و آن جـا نیـز چهـار رکعـت نماز ادا میکرد، آنگاه شورای وزراء و کارگزاران تشکیل میشد و تا عصر آن جا بود سپس برای نماز عصر بیرون میآمد و بعد از ادای نماز به منزل میرفت، نزدیک غـروب بیرون میآمد و مردم را به ترتیـب مقامشان میپذیرفت، چون اذان مغرب گفته میشد نماز را میخـواند و از پی آن چهار رکعـت (نفـل) میخواند که در ضمن هر رکعت۵۰ آیه با صدای بلند یا آهسته میخواند بعد از آن به منـزل میرفـت و تـا اذان عشـاء را میگفتنـد خـارج میشـد و نـمـاز میگذاشت، آنگاه خواص وزیران را میپذیرفت و تا ثلث شب به مذاکره میپرداختند سپس به درون میرفت و ثلث شـب را میخفت پس از آن بر میخواست و به مطالعة تاریخ گذشتگان میپرداخت، چون وقت نمـاز صبح فـرا میرسید بیرون میشد و نماز صبـح را میخواند هر روز را به همان ترتیب که گفتیم به سر میبرد» [۸۹].
[۸۹] ترجمه فارسی مروج الذهب مسعودی ج۲ص۳۳- ۳۵ چاپ چهارم ۱۳۷۰ (با اندک تصرف در عبارات).