آژیر خطری از عربستان (سقوط و خودکشی)

فهرست کتاب

بازی با نام‌ها

بازی با نام‌ها

با یکی از دوستان مصریم که از خانواده‌ای صوفی است - البته از صوفی‌های آزاد اندیشی که از بدعت‌ها و خرافات صوفیانه بدورند - مشغول تماشای فیلم مستندی از هندوستان بودیم. از جمله گزارش‌های فیلم تصاویر زنده از گروهی از بوذی‌های هندو بود که جادو و تردستی و کارهای خارق العاده می‌کردند، برخی از آن‌ها روی نوک میخ‌های تیز می‌خوابیدند، برخی روی اخگرهای داغ راه می‌رفتند، و برخی چاقوی تیز را داخل سرشان می‌کردند... و از این قبیل چیزهای عجیب و غریب!..

دوست صوفیم گفت: این‌ها دقیقا مثل همان تردستی‌ها و جادو جمبل‌هایی است که صوفیان ما در مصر انجام می‌دهند...

سپس پوزخندی زده با تمسخر گفت: ای کاش همه صوفی‌ها می‌آمدند و می‌دیدند کرامات اولیای نیکوسرشتشان چگونه توسط این بوذی‌های بت پرست هم انجام می‌گیرد!

کلمه «بت» مرا به فکر فرو برد. در یک لحظه به یاد آوردم چگونه بت و بت‌پرستی در شبه جزیره عربستان رواج پیدا کرد. تاریخ می‌گوید: بت «لات» مجسمه مردی پارسا و نیکو سرشت و سخاوتمند بود که از حاجیان خانه خدا استقبال می‌نمود، و خدمت و مهمانداری آن‌ها می‌کرد. چون چشم از جهان فروبست مردم برایش بسیار اشک ریختند و در فراقش افسرده و ناراحت و غمگین شدند. بعدها به یادبود او مجسمه‌ای درست کردند، و مدتی بعد همان مجسمه شد «بتی» که مردم را به خدا نزدیک می‌کرد، و کم کم بت پرستی رواج پیدا کرد و «لات» شد خدای کوچکی که مردم را به خدای بزرگ نزدیک می‌ساخت!.

در عالم خیال بتی را تصور کردم که مردم گردش جمع شده‌اند و در کمال تواضع و فروتنی و خشوع از او رزق و روزی و شفا و درمان دردها و حل مشکلاتشان را می‌خواهند. ناگهان شیطان سر رسید و بت را از وسط آن‌ها برداشته به جایش درختی قرار داد. و مردم همچنان دور و بر درخت جمع بودند و درخواست‌هایشان را مطرح می‌ساختند! سپس درخت گم شد و آتشی جایش را گرفت، و مردم همچنان به فریاد و زاریشان مشغول بودند، چندی بعد آتش رفت و قبری جایش را گرفت و مردم همچنان گردش فریاد و زاری می‌کردند و شفا و برکت می‌خواستند، و در کمال اخلاص و فروتنی و خشوع از او می‌خواستند تا آن‌ها را به خدای یکتا نزدیک کند!.

راستی چه فرقی است بین همه این چیزهایی که پیاپی آمد و رفت اگر آنچه دور و برشان صورت می‌گیرد همچنان به جای خود باقی بماند؟!.

چه فرقی می‌کند که در وسط میدان چه باشد؛ بتی یا درختی، و یا آتشی و یا قبری و یا هر چیز دیگری اگر حرکات مردم تغییر نکند... ؛ دعای غیر خدا و خواستن از غیر خدا؟!...

از مکر و حیله و نیرنگ شیطان وامانده‌ام!.. با چه زیرکی و مکری می‌تواند جای چیزها را عوض کند، و نام‌ها را در طول تاریخ با چه حیله و زرنگی تغییر دهد تا به هدفش برسد؛ گویا شیطان می‌خواهد کمر بشر را به زمین زده به خورد او دهد که؛ هر کس به گرد لات نگردد، دور و بر دیگری خواهد گشت.. اگر چه نام‌ها تفاوت داشته باشد؛ شرک یکی است!!..

تغییردادن نام شراب به نوشیدنی‌های گازدار، یا نوشیدنی‌های روح‌بخش، یا به نوشیدنی‌های شادی‌آور و یا هر آنچه به ذهن شما می‌رسد به هیچ وجه باعث حلال شدن شراب نمی‌شود. و حکم شرعی آن با تغییر یافتن نام شراب عوض نمی‌شود. و حتی اگر نوشیدنی‌های دیگر کشف شود که در تأثیر چون شرابند، حکم شراب را گرفته حرام خواهند بود!!.

شراب به دلیل اینکه نامش شراب است حرام نشده، به این خاطر حرام شده که عقل انسان را ضایع می‌کند. و هر آنچه عقل انسان را خمار کند حرام است، حالا نامش هرچه باشد!..

مخدرات، تریاک، حشیش، افیون، و حتی بو کشیدن دود تریاک و هرویین و سایر نشه‌آورها چون باعث ضایع شدن عقل می‌شوند مثل شراب حرامند..

بر همین اساس خواستن و فریاد و زاری کردن در مقابل «بت» شرک است، نه به این خاطر که طرف مقابل بت نام دارد. بلکه به دلیل اینکه فریاد و زاری در مقابل غیر خداست! پس هیچ فرقی بین خواستن از بت، و یا خورشید، و یا فرشتگان، و یا امام زاده‌ها و یا پیامبران و غیره نیست. در تمام این موارد بدون توجه به نام‌های آن‌ها دعا و عبادت و فریاد و زاری و خواری و بندگی در مقابل غیر خداست..

آیا پیامبر اکرم ج از سوی خداوند متعال مأموریت یافتند تا به ما بگویند رزق و روزی و شفایمان را از امامان بخواهیم، یا اینکه آمدند تا جهت پیکان بندگی را تنها به سوی خداوند یکتا قرار دهند.

خوب بنگر در سخن گهربار پیامبر و فرستاده خداوند؛ حضرت ابراهیم که قرآن آن را به ما یادآور شده است: ﴿وَإِذَا مَرِضۡتُ فَهُوَ يَشۡفِينِ ٨٠[الشعراء: ۸۰].

«و هنگامی که بیمار می‌شوم، او شفایم می‌دهد».

و خداوند متعال می‌فرمایند: ﴿وَٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَخۡلُقُونَ شَيۡ‍ٔٗا وَهُمۡ يُخۡلَقُونَ ٢٠ أَمۡوَٰتٌ غَيۡرُ أَحۡيَآءٖۖ وَمَا يَشۡعُرُونَ أَيَّانَ يُبۡعَثُونَ ٢١[النحل: ۲۰- ۲۱].

«و معبودهایی را که به جای خدا می‌پرستند [نه اینکه] چیزی را نمی‌آفرینند، بلکه خودشان آفریده می‌شوند. مُردگانند نه زندگان، و نمی‌دانند چه زمانی برانگیخته می‌شوند».

مردگانند زنده نیستند... اگر این آیه از خواندن مرده‌ها و دعا کردن در مقابل آنها، و ترک حاجتمندی در مقابل پروردگار یکتا سخن نمی‌گوید، پس چه می‌گوید؟!.

شاید کسی بخواهد شهوت مجادله انگیزی را سیراب کرده بگوید: امامان شهیدند، و شهیدان نزد پروردگارشان زنده، مگر نه این که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢا[آل‌عمران: ۱۶۹]. «و هرگز گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدند مرده‌اند!».

می‌گوییم: برادر این زندگی برزخی است و در آن حتی کافرها نیز زنده‌اند. زندگی برزخی، ولی چون زندگیشان در عذاب و سختی است از اینرو خداوند آن را زندگی نام ننهاده؛ چون شایستگی این نام را ندارد. اما شهیدان در کمال سعادت و رفاهند از اینرو به حق آن‌ها در زندگی پر باری بسر می‌برند...

سپس چرا تنها آیه را تا وسط می‌خوانید و روی کلمه «و هرگز گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدند مرده‌اند» می‌ایستید؟! اگر کمی در آیه بنگری، آیه به صراحت روشن نموده که: ﴿بَلۡ أَحۡيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ يُرۡزَقُونَ[آل‌عمران: ۱۶۹]. «بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند».

خداوند متعال می‌فرمایند: به آن‌ها روزی داده می‌شود. نه اینکه آن‌ها به دیگران روزی می‌دهند!..

بار دیگر توجه کن: خداوند به آن‌ها روزی می‌دهد، آن‌ها به مردم دیگر روزی نمی‌دهند. اگر واقعا آن‌ها به این آیه با دقت توجه می‌کردند هرگز از این آیه برای جواز روزی خواستن از مردگان دلیل تراشی نمی‌کردند..

حضرت علی در ادامه حدیثی که قبلا بدان اشاره شد می‌فرمایند: «به خدا سوگند که ما جز بندگانی از پروردگاری که ما را خلق کرده نیستیم، توان هیچ نفع و ضرری به کسی را نداریم، اگر خدایمان بر ما رحم کرد از مهربانی خود اوست، و اگر ما را عذاب دهد بسبب گناهانمان است. به خدا قسم که ما هیچ حجتی بر خداوند نداریم. و هیچ ضمانت و براءتی از پروردگار نداریم، و ما خواهیم مرد. و در زیر خاک دفن خواهیم شد. و چون دیگران از قبرهایمان بیرون آمده برانگیخته می‌شویم و در برابر خداوند ما را قرار خواهند داد، و سؤال خواهند کرد. وای بر آن‌ها، آن‌ها را چه شده؟! نفرین خدا بر آن‌ها بادا! آن‌ها خداوند و پیامبرش را در قبر آزار و اذیت کرده‌اند» و همچنین؛ امیر مؤمنان، و فاطمه، و حسن و حسین، و علی بن حسن و محمد بن علی را در قبرهایشان آزرده‌اند [۳۰]!.

پیامبر ج هرگز بر قبر پسر عمویش جعفر و یا عمویش حمزه قبه و مزار و درباری درست نکرد. و هرگز امیرمؤمنان حضرت علی در زمان خلافتش بر قبر پیامبر اکرم ج قبه و ساختمان و بارگاه و روضه‌ای نساخت، امامان پس از او نیز هرگز چنین کاری نکردند. بلکه بیشتر از این؛ پیامبر کسی را که بر قبرها چنین دم و دستگاهی براه اندازد را لعنت و نفرین کرده است.

شیخ صدوق، و شیخ الحر العاملی از پیامبر اکرم جروایت کرده‌اند که ایشان فرمودند: «لا تتخذوا قبری قبلة ولا مسجدا، فإن الله عزوجل لعن الیهود حیث اتخذوا قبور أنبیائهم مساجد».

«قبر مرا قبله و یا مسجد قرار ندهید، چرا که خداوند یهودیان را که قبرهای پیامبرانشان را مسجد قرار دادند لعنت و نفرین کرده است» [۳۱].

[۳۰] نگا: رجال الکشی ۲/۴۹۱، و بحار الأنوار از مجلسی ۲۵/ ۲۸۹. [۳۱] نگا: علل الشرائع از صدوق ۲/۳۵۸، وسائل الشیعة از الحر العاملی ۳/۲۳۵.