هیولای جامعه
با یکی از خانمهای خانواده درباره جلسه عزاداری بحث میکردیم. ایشان گفتند: راستش من اصلا به عزاداری و اینگونه برنامههای مزخرف ایمان ندارم. با تعجب پرسیدم: پس چرا شرکت میکنی؟
آهی کشیده، با ناراحتی و اندوه گفت: اگر شرکت نکنم با زخم زبانهای مردم چه کنم، چه بدیها که با من نخواهند کرد، حداقل اینکه همه با من قطع رابطه میکنند، و باید در گوشهای تنها زندگی کنم.
در جامعههای ما برنامههای عزاداری به عنوان عادات و رسوم اجتماعی جا پیدا کرده.. عادات و رسومی که رنگ و بوی تقدس هم به خود گرفته، کسی که در این برنامهها شرکت نکند دیگران از او کناره گیری میکنند، و به او بد و بیراه میگویند، و نامش میشود نقل مجلسهای حتی اگر اهل مسجد و تهجد گذار هم باشد!.
و من دهها نفر از دور و اطرافیانم را میشناسم که نه نماز میخوانند، و نه روزه میگیرند، ولی تا برنامه عزاداری میشود، سیاه میپوشند و در مجلس عزاداری سر و کلهشان پیدا میشود! بدتر از این برخی از اهل فساد و فحشا هستند که از هیچ گناهی دریغ نمیکنند، اما همینکه روزهای عاشورا و دهه محرم رسید دست از هر گناه و پلیدی شسته، سیمای تقوا و پرهیزگاری به خود میگیرند، و تا عاشورا تمام شد برمیگردند ومیشوند؛ همان آش و همان کاسه، و در طول سال و حتی در روزهای مبارک رمضان دست شیطان را در فساد و فحشا از پشت میبندند! میترسند اگر در روزهای عاشورا کار خلافی کنند امام حسین آنها را بگیرد! و چنین و چنان کند!.
آری! میترسند اگر در عاشورا گناهی کنند امام حسین چنین و چنان بلاهایی بر سرشان بیارود!.
بله! از امام حسین و بازخواستش میترسند، اما اینکه آفریدگار و خالق امام حسین آنها را نیست و نابود کند، و یا شکل و قیافهیشان را مسخ کند نمیترسند!.
از عجایب خلقت و چیزهای بسیار مسخره در جامعه این است که چنین افراد بیوجدانی مورد احترام و تقدیر جامعه هستند، ولی کسانیکه سعی میکنند چون اهل بیت زندگی کنند و از بدعتها و خرافات و نوآوریها خود را بدور نگه دارند مورد ظلم و ستم و بیمهری جامعه قرار میگیرند!.
هنوز طلسم جاهلیت بر عقلهای جامعه ما چیره است، جامعه هنوز دیدی دیکتاتوری و یکهتاز دارد، گویا جادوگرانی چهارچنگولی بر عقل آن دست نهادهاند، حاضر نیست هیچ گونه تفکیر و اندیشهای که با مرامها و عادات و رسوم و باورهای آن کوچکترین تعارضی داشته باشد را تحمل کند، و به کسی اجازه فکر کردن و اندیشیدن هم نمیدهد!
البته من بسیار خوش بین شدهام، در جامعه ما روزنه امیدی در بین جوانان باسواد به چشم میخورد، خیلیها را دیدهام با چنین افکار و اندیشههایی که در مذهب اهل بیت وارد شده است بکلی مخالفند، و با جرأت میتوانم امیدوار باشم در آیندهای نزدیک این روحیه بیدارگرایانه در جامعه رشد کند و همه جامعه ما برگردد به سرچشمه اول هدایت، و این پوستین کلفت و زشت بدعت و خرافات را به یاری خداوند از تن خود بیرون اندازد. إن شاء الله.
شما دوست عزیزی که حرفهای مرا میخوانید، و به افکار و اندیشههای اهل بیت باور دارید، باید در رساندن این حق و خیر به همه فرزندان جامعه عزیزمان نقشی داشته باشی، مردم ما یا جاهل و غافلند، و یا افرادی سودجو آنها را گول زدهاند، و ما باید چهره واقعی و زیبایی حقیقت را به آنها برسانیم...