آژیر خطری از عربستان (سقوط و خودکشی)

فهرست کتاب

چرا آخوندهای ما دروغ می‌گویند؟!

چرا آخوندهای ما دروغ می‌گویند؟!

در مناظره‌ای علمی در یکی از اتاق‌های انترنتی یکی از آن‌ها به من گفت: برخی از دانشمندان روسی قطعه‌ای از کشتی نوح را یافته‌اند که روی آن نوشته بود: یا حسین... یا علی .... یا زهراء [۴۵]. و این بدین معناست که پیامبر خدا نوح÷به ایمه متوسل می‌شد. و این تکه چوب در موزه آثار قدیم در مسکو نگهداری می‌شود!.

یکی از مشارکین گفت: ببخشید چیزی از این توسل نمایی‌ها روی کشتی تیتانگ نیافته‌اند؟!.

دوست دو آتشه ما داغ کرده، داد زد: آیا مرا مسخره می‌کنید؟! این موضوع خیلی جدی و حساس است و من بر روی همه سایت‌های انترنتی آن را پخش خواهم کرد، ما باید به این اکتشافات افتخار کنیم!.

دوست ما که خیلی آدم منطقی و اهل مطالعه و بحث و بررسی است به آرامی گفت: برادر عزیز من به وزارت جهانگردی و مدیریت کل موزه‌های کشور شوروی تماس گرفته در مورد این قطعه و این موزه از آن‌ها پرسیدم. آن‌ها جواب دادند که: در تمام کشور شوروی موزه‌ای با این نام وجود ندارد. و ما از چنین قطعه‌ای هیچ اطلاعی نداریم، و قبل از این چنین چیزی را نشنیده‌ایم!.

و هر کس می‌خواهد از حقیقت ماجرا بیشتر تحقیق کند می‌تواند به سایت وزارت جهانگردی یا سایت مدیریت آثار روسیه در انترنت مراجعه کند، و یا به آن‌ها ایمیل بفرستد!.

بعد از آن خبری از آن دوست کشتی ران ما نشد، و چون دید حرف‌های افسانه‌اش خریدار ندارد فرار را برقرار ترجیح داد!.

اما آیا براستی آن جوان بیچاره وقتی از کشتی نوح اطلاعات بسیار دقیقی را ارائه می‌کرد دروغ می‌گفت؟!.

بله؛ در اینکه خبر کاملا دروغ بود هیچ شک و شبهه‌ای نیست، ولی آن بنده خدا نمی‌خواست دروغ بگوید؛ او با اطمینان کامل چشم و گوش بسته هر آنچه آخوندها و مراجع می‌گویند را بدون هیچ برو برگردی آویزه گوش خود کرده، با دل و جان قبول می‌کند و هرگز به خود اجازه نمی‌دهد در صحت آن‌ها کوچکترین تردیدی به دل راه دهد.

ولی تا کی ما با این سادگی، هر آنچه گفته می‌شود را بدون بحث و بررسی و بدون کوچکترین تفکیری قبول می‌کنیم؟! تا کی از ملت گول خوارگان خواهیم بود، ملتی که زیر پوستش خرافات و دروغ خود را دفن کرده‌اند، و جرأت دیدن آفتاب حقیقت را ندارد؟!.

[۴۵] نگا: این قصه در کتاب «فاطمة الزهراء من قبل المیلاد إلی بعد الإستشهاد» - فاطمه زهراء از پیش از ولادت تا پس از شهادت - نوشته عبدالله بن عبدالعزیز الهاشمی، ص/۱۴۲ آمده است.