از راهپیمایی عزاداران تا زالوهای خون آشام!..
روزی با یک مسیحی در انترنت چت «گفتگو» میکردم. به من گفت: از مسیح چه میدانی؟
گفتم: بنده خدا و پیامبری از پیامبران اولو العزم است.
گفت: این چیزی است که شما گمان میکنید.
گفتم: خوب! در نظر شما چه چیزی میتواند درست باشد؟
گفت: فرزند خداست، و برای قربانی دادن اشتباهات بشر آمده بود. (خداوند از آنچه اینها میگویند پاک و مبراست).
گفتم: خوب، چرا برای گناهان دیگران او شکنجه شود؟
گفت: فرض کن شما متهم هستید، و باید به زندان بروی. آیا پدرت از روی دوستی و محبتی که به شما دارد آماده نمیشود تا این تنبیه و عقاب را تحمل کند؟
گفتم: خوب، فرض کنیم او آماده شود... مهم اینجاست که آیا این عین عدالت است یا نه؟! آیا اگر قاضی فردی عادل و دادگر باشد حاضر است دستور دهد چون من مجرمم پدرم را به زندان اندازند؟!.
حالا که به قول شما حضرت مسیح بار گناهان ما را بر دوش گرفته، پس چرا من و تو و دیگران فسق و فجور و قتل و غارت و دزدی و آدمکشی نکنیم؟! دیگر عقاب و بازخواستی نیست. هرچه بوده حضرت مسیح به گردن گرفته.
گفت: آیا اگر پدرت به خاطر گناهی که از شما سر زده بود به زندان افتاد، شما باز هم مرتکب گناههای دیگری میشوید؟
گفتم: آیا او بار عقاب و جرم مرا متحمل نشده است، او همه چیز را بدوش گرفته و ماجرا پایان یافته، حالا فساد و گناه و جرم من هیچ چیزی بر عقاب او اضافه نمیکند، همانطور که خوبی و پاکی و نیکوکاری من هیچ از عقابش کم نخواهد کرد! و من هم در برابر آنچه از من سر میزند هیچ مسئولیتی ندارم، و هیچ عقاب و بازخواستی مرا تهدید نمیکند، او همه چیز را بدوش گرفته و محاسبه شده است!.
دوست عزیز دنبال بهانههای بیهوده و حرفهای بیمعنا نگرد، هرچه تلاش کنی این حرف شما قابل تأویل و تفسیر نیست، هر شخصی باید مسئولیت کارهایش را خودش به عهده گیرد، و هیچ کسی بارگناه دیگری را بدوش نمیکشد.
وقتی همه راهها برویش بسته شد، نام مرا از لیست کسانیکه میتواند با آنها چت کند حذف کرد. مدتی بعد یک ایمیل - نامه الکترونی - برایم فرستاده بود که در آن عکسهای بسیار وحشتناکی از مراسم عزاداری جمع آوری کرده بود؛ مردمی که با زنجیر و خنجر و قمه به سر و صورت و کمر خود زده بودند و خون بر بدنشان جاری بود. در بین عکسها، تصاویر نوزادانی چند ماهه نیز بود که مادرهایشان با چاقو سرهایشان را زخمی کرده بودند تا خونشان به خاطر امام حسین÷بریزد، در زیر عکسها نوشته بود؛ عقب ماندگی و وحشیگری اسلام را تماشا کن، این شما مسلمانان هستید، و این هم دینتان!!..
مات و مبهوت به عکسها خیره شده بودم و نمیدانستم در جوابش چه بنویسم!.
بعد از کمی تأمل برایش نوشتم: اگر رانندهای دیوانه وار از چراغ قرمز عبور کند، و ماشینش را به صورتی وحشتناک براند، هیچ عیبی در ماشین، و یا قوانین راهنما رانندگی نیست، چرا که قوانین رانندگی چنین اجازهای به او نداده، و کسی که چنین حرکتی از او سر میزند باید طبق قوانین مورد بازخواست قرار گیرد.
این راننده یا واقعا قوانین راهنما رانندگی را نمیداند، و یا اینکه با وجود دانستن اسیر هوی و هوسش شده، قوانین را زیر پا میگذارد؛ در هردو صورت اشتباه از اوست نه از قانون!.
صدها روایت از امامان آمده که از چنین حرکات ناشایستی منع میکنند، از آن جمله است:
امام صادق÷فرمودهاند: «داد و فریاد کردن بر مردگان درست نیست، و شایسته نیست کسی چنین کند ولی مردم نمیدانند» [۵۱].
و پیامبر اکرم ج فرمودهاند: «کسی که به صورتش بزند و لباسش را پاره کند از ما نیست» [۵۲].
شیخ تیجانی نیز با صراحت این کار را حرام دانسته است و در کتابش آمده: حق را باید گفت: آنچه برخی از شیعیان از این قبیل کارها انجام میدهند هیچ ربطی به اسلام ندارد، هر چند برخی از مجتهدان چنین اجتهاداتی مطرح کرده باشند، و مفتیان چنین فتواهایی صادر کرده باشند، تا برای این کارها اجر و پاداش بزرگ بتراشند، اینها در حقیقت عادات و تقالید و رسم و رسومات و احساسات و عواطفی است که بر مردم چیره میشود، و آنها را از واقعیت دور میکند، و پس از آن جزیی از فرهنگ و فولکلور عامیانه میگردد، و فرزندان کورکورانه و بدون شعور آن را از پدرانشان به ارث میبرند. تا جاییکه برخی از مردم سادهلوح فکر میکنند ریختن خون باعث نزدیکی به خدا میشود، و برخی به این باور میرسند؛ که هر کسی چنین کارهایی را انجام ندهد در حقیقت امام حسین را دوست ندارد!.
ایشان در ادامه میگویند: «من در حقیقت هرگز این صحنههایی که حال انسان از دیدن آنها بهم میخورد، و هیچ آدم عاقلی نمیتواند قبول کند، کسی خودش را لخت کرده، با تکه آهنی دیوانهوار به خودش بزند و داد کشد: حسین... حسین! قبول ندارم، و عجیبتر از همه چیز آنچه انسان را به شک وامیدارد این است؛ این افرادی که مست شده و از حال رفتهاند، و شما گمان کردهاید شدت حزن و اندوه بر آنها غلبه پیدا کرده، پس از چند لحظه که عزاداری تمام میشود، گل میگویند و گل میخندند، و شیرینی میخورند، و چای و شربت مینوشند و جوک و نکته پرانی میکنند. با تمام شدن برنامه عزاداری همه چیز تمام میشود. و انگار نه انگار چیزی روی داده. و عجیبتر اینکه بیشتر آنها افراد دینداری هم نیستند، برای همین من بارها جرأت کردهام جلوی رویشان آنها را به باد انتقاد بگیرم، و به آنها گفتم: آنچه انجام میدهند فلکلور عامیانه و تقلید کورکورانه است».
سپس آورده که هیچ یک از امامان: حضرت علی، حسن و حسین و سجاد†چیزی از این نمونه کارها انجام ندادهاند. امام سجاد همان کسی است که صحنههای هولناکی را با چشمان خود دیده که دیگران ندیدهاند، تصاویر وحشتناک حادثه دلخراش کربلا را او با چشمان سرش دیده، حادثهای که در آن پدرش، عموهایش، همه برادرانش را سر بریدند، آنچه امام سجاد دیده کوهها را از غم و اندوه میجنباند، با این وجود هرگز تاریخ برای ما خبری ثبت نکرده که یکی از امامها چنین کارهایی انجام داده باشد، یا از پیروان و شیعیانش خواسته باشد چنین حرکاتی را انجام دهند [۵۳].
[۵۱] نگا: الکافی اثر کلینی ۲/۲۲۶، وسائل الشیعة از الحر العاملی ۳/۲۷۳. [۵۲] نگا: بحار الأنوار از مجلسی ۷۹/۹۳، مستدرک الوسائل از نوری طبرسی ۲/۴۵۲. [۵۳] نگا: کل الحلول عند آل الرسول ص/ ۱۴۸ -۱۵۱.