آژیر خطری از عربستان (سقوط و خودکشی)

فهرست کتاب

بهترین امتی که هرگز ایمان نیاورد!..

بهترین امتی که هرگز ایمان نیاورد!..

خداوند متعال می‌فرمایند: ﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ[آل‌عمران: ۱۱۰].

«شما بهترین امتی هستید که [برای اصلاح جوامع انسانی] پدیدار شده‌اید، به کار شایسته و پسندیده فرمان می‌دهید و از کار ناپسند و زشت بازمی‌دارید، و [از روی تحقیق، معرفت، صدق و اخلاص] به خدا ایمان می‌آورید».

حالا می‌شود کسی بگوید این خیریت و برتری و اوصافی که خداوند درباره این امت فرموده‌اند، کی تحقق یافت؟

روضه‌خوان‌ها و آخوندهای ما ادعا می‌کنند یاران و شاگردان و اصحاب پیامبر ج در زمان آن حضرت مشتی منافق بودند، و چون آن حضرت از دنیا رحلت کردند همه مردم مرتد شده از اسلام برگشتند، و صحابه پیامبر خلافت را از امیر مؤمنان÷به زور گرفتند، سپس زمان امیر مؤمنان هم همه جنگ بود و توطئه، و حتی کسانیکه ادعای شیعه بودن و یاری او را می‌کردند نیز به او خیانت کردند تا جاییکه آن حضرت آرزو می‌کرد هرگز با آن‌ها برخورد نمی‌کرد: «ای کاش من شما را نمی‌دیدم و نمی‌شناختم.. سوگند به خدا آشنایی با شما جز پشیمانی و بلاها برایم نداشت» [۶۳]. سپس امام حسین÷بعد از اینکه شیعیان کوفه بدو خیانت کردند شهید شد.

از آن روز تا به امروز همه‌اش مصیبت بود و بدبختی‌ها... حال می‌شود؛ پرسید پس کی ما «خیر امت» بوده‌ایم؟!.

اگر در زمان پیامبر ج و یارانش نبوده‌ایم، پس کی؟! شاید می‌گویید در زمان جورج بوش و اوباما؟! از سروران عاقل واندیشمند جوابی می‌طلبم اگر لطف فرمایند!..

اگر همه پس از رحلت پیامبر اکرم ج مرتد شده از دین برگشتند، و رهبریشان را - به ادعای ایشان - مردی کافر به دست گرفت، پس چرا برنگشتند به بت پرستی و دین پدران و نیاکانشان؟ پس از رحلت پیامبر و به دست گرفتن قدرت چه چیزی مانع آن‌ها می‌شد؟

می‌گویید: امام علی÷جلویشان را می‌گرفت!.

کدام امام علی؟! همانی که به ادعای علماء و سروران ما آنقدر بزدل و ترسو بود که زنش را جلوی چشمانش زدند و سینه‌اش را شکستند و بچه نوزادش را کشتند، و او چون زن‌های ترسو به گوشه‌ای خزیده زار زار می‌گریست و به سر و صورتش می‌زد!!..

شما را به خدا؛ کسی که کوچکترین احترامی برای امام علی÷قائل است چنین ادعاها و تهمت‌های زشت و ناروایی را در حقش روا می‌دارد؟!.

یکی از شرق شناسان غربی وقتی می‌خواست ثابت کند قرآن کلام پروردگار و وحی الهی نیست، بلکه خود محمد نویسنده آن است، گفت: قرآن اصحاب محمد را مدح و ثنا گفته و از آن‌ها تعریف کرده، در حالیکه آن‌ها بعد از موت محمد از دین او برگشتند، و مرتد شدند. او برای اثبات ادعای پوچ و توخالی خود از کتاب‌های شیعه در تکفیر صحابه و مرتد شدن آن‌ها دلیل و مدرک تراشیده. می‌گوید: اگر واقعا قرآن کلام پروردگار می‌بود، هرگز کسانی که فردا مرتد می‌شوند را مدح و ثنا نمی‌گفت. ولی این قرآن نوشته محمد است که برای کسب تأیید یارانش نزد آن‌ها چاپلوسی می‌کرد، و مدح و ثنا و تعریف آن‌ها را در کتابش می‌نوشت!!.

از عجایب شاخدار تاریخ تشیع همین تناقض گوییشان در تصویر آنچه پس از رحلت پیامبر خدا ج صورت گرفت است!!.

احیانا می‌گویند: عاقلانه نیست بگوییم همه صحابه یکدفعه و با هم مرتد شدند، آنچه روی داد این بود که صحابه از ترس با ابوبکر بیعت کردند!.

سبحان الله!...

چه قصه و حکایت وافسانه‌ای است، همه صحابه از یک مردی که شاید چند تن دیگر هم با او باشند، می‌ترسند! مگر همین صحابه نبودند که مرد مردانه ایمان آوردند، و چون شیر بدترین شکنجه‌های مشرکان مکه را با جان و دل خریدند، و با فرعونیان قریش مبارزه کردند، و در راه رضایت خداوند از هیچ نترسیدند.. همین‌ها نبودند که جان‌هایشان طمعه آتش و آهن شد تا لحظه‌ای از دین خود برگردند، و چون کوه استوار استقامت کردند، و همه نیرو و توان دنیا نتوانست عزم و اراده آن‌ها را کمی نرم کند.. مگر همین‌ها نبودند که مردانه تا آخرین نفس دین خدا را یاری دادند؟!.

چه شده است امروز این پهلوانان نامدار، و این سوارکاران قهرمانی که پوزه ابوجهل‌ها و ابولهب‌ها را در جزیره عربستان به خاک مالیدند، و وحشت در جان و دل رومیان کاشتند، از یک مردی ضعیف که در پشت سرش شاید قبیله‌ای بسیار ناتوانتر از خود او باشد، می‌ترسند!.

واقعا... اگر به کسی چیزی پوچ و بی‌معنا گفتی و قبول کرد بدان که او را عقلی در سر نیست!.

و احیانا می‌گویند: همه مردم زندگی دنیا و مصلحت‌های شخصی را بر ایمانشان ترجیح دادند، و از دین برگشته با ابوبکر بیعت کردند!.

قبل از رحلت پیامبر خدا ج مردم فوج فوج و گروه گروه، و دسته دسته ایمان آوردند... هزاران انسان از داخل جزیره عربستان و خارج آن با پیامبر بیعت کردند. همه آن‌ها در یک چشم بهم زدن از دین برگشتند؟!.

کسانیکه جاه و مقام و ثروت و املاکشان را رها کرده تنها در پی رسیدن به رضایت پروردگارشان هجرت نموده، به مدینه منوره آمدند، الآن دوباره عاشق دینا شده‌اند، و در یک چشم بهم زدن از دین برمی‌گردند!! عجب افسانه‌ای است؟! پس چرا آن همه درد و رنج و مشقات و بدبختی‌ها و سختی‌ها را تحمل کردند، و آن همه شکنجه کافران قریش را به جان و دل پذیرفتند؟!.

با این وجود تنها بهشت الهی با آن همه عظمت و بزرگی برای چندتا از امامان ما، و ده‌ها تن از پیروان صادق آن‌هاست!.

ای خدای من!...

این چه عقل و اندیشه‌ای است که در سرهای ما تخم گذاشته؛ انگار بهشت الهی مال پدر ماست، هر کس را بخواهیم داخل می‌کنیم، و هر کس را بخواهیم کافر دانسته با اردنگی به جهنم می‌فرستیم، سپس گردنمان را بالا گرفته با پررویی تمام می‌گوییم: ما تکفیری نیستیم! ما جامعه نمونه پیامبر بزرگوار، و شاگردان مکت او را کافر و مرتد دانسته در جهنم غرقشان کرده‌ایم! نمی‌دانم چه جوابی برای خدایمان در روز قیامت می‌توانیم داشته باشیم. وقتی خداوند عالم از ما بپرسد: چه کسی به خودش جرأت داده، در کار من گردن درازی کند؟ چه کسی است که به خودش جرأت داده مردم را دسته بندی کند، برخی را به بهشت بفرستد و برخی دیگر را به جهنم؟!.

آیا می‌توانیم بگوییم: پروردگارا ما از بزرگان و روایات پیروی کرده‌ایم، و کلام پاک تو را دروغ پنداشته زیر پا نهاده‌ایم؟!.

پروردگار عالم می‌فرمایند: ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١٠٠[التوبة: ۱۰۰].

«پیشگامان نخستین از مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی و درستی از آنان پیروی کردند، خدا از ایشان خشنود است و آنان هم از خدا راضی هستند؛ برای ایشان بهشت‌هایی آماده کرده که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، در آنجا برای ابد جاودانه‌اند؛ این است کامیابی بزرگ».

می‌شود کمی به خود آییم و از خود بپرسیم: چرا ما این گناه بس بزرگ را به دوش می‌گیریم، آیا گناهی بزرگتر از این است که مسلمانی را کافر نامیده مستحق آتش سوزان جهنم قرار دهیم. آنهم مسلمانی که دست پرورده مکتب رسول خدا ج باشد، و قرآن کلام پاک پروردگار در وصف او آیات گفته باشد!!.

شیخ رائد الشیخ جواد در کتابش «فضح الجانی متهم التیجانی» ده تن از کسانیکه کافر نشده‌اند را نام برده (!) می‌گوید: «تنها به این ده نفر کفایت می‌کنیم، و اگر کسی بیش از این می‌خواهد می‌تواند به جلد اول کتاب الإصابه از ابن حجر، و مجلد سوم الإستیعاب، و کتاب أسد الغابة، و الجرح والتعدیل، و دیگر کتاب‌های الرجال مراجعه کند. تا دریابد شیعه از آنچه دشمنان سودجو به آن‌ها نسبت داده‌اند کاملا پاک و مبراست، و تا خواننده دریابد که همه این حرف‌های دشمنان چرندیات بیهوده‌ایست!» [۶۴].

خواننده عزیز!..

خوب بنگر... شیخ رائد نتوانسته ده نفر بیشتر را نام ببرد، و وقتی می‌گوید برای نام‌های بیشتر به کتاب‌های زیر مراجعه کنید، تنها به کتاب‌های اهل سنت اشاره می‌کند! آخر چرا؟ چرا به مصادر و مراجع شیعه ارجاع نمی‌دهد. چرا نباید به کتاب‌ها و مراجع شیعه مراجعه کنیم؟! نه این است که شیخ رائد از حقیقت تلخ فرار کرده، و ناخواسته ثابت کرده همه مصادر و مراجع ما بر مرتد و کافر بودن صحابه پیامبر اتفاق نظر دارند؟!.

آری!..

شیعیان راستین امام علی÷و پیروان او، چون امامانشان از مرتد و کافر دانستن حتی یک نفر از صحابه پیامبر بیزارند؛ و این شیعیان غالی و تکفیری هستند که به صحابه و یاران و شاگردان مکتب رسول خدا ج چنین بیرحمانه می‌تازند و آن‌ها را مورد شتم و ناسزا گویی ودشنام و بی‌حرمتی قرار می‌دهند!.

خداوند متعال می‌فرمایند: ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلسَّٰبِقُونَ١٠ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلۡمُقَرَّبُونَ١١ فِي جَنَّٰتِ ٱلنَّعِيمِ ١٢ ثُلَّةٞ مِّنَ ٱلۡأَوَّلِينَ١٣ وَقَلِيلٞ مِّنَ ٱلۡأٓخِرِينَ١٤[الواقعة: ۱۰- ۱۴].

«و پیشی گیرندگان که پیشی گیرندگان [به رحمت و آمرزش]اند، (١٠) اینان مقربان‌اند، (١١) در بهشت‌های پر نعمت‌اند. (١٢) گروهی بسیار از پیشینیان، (١٣) و اندکی از پسینیان (١٤)».

اگر ما ادعا کنیم که پیشینیان و ﴿ٱلسَّٰبِقُونَکافرند، پس آخرین‌ها «پسینیان» کجا خواهند رفت؟!.

[۶۳] نگا: نهج البلاغة ۱/۷۰، الکافی ۵/۶. [۶۴] نگا: فضح الجانی متهم التیجانی از الشیخ رائد شیخ جواد ص/۳۰.