آتش فتنه در خرمن کیست؟!
استاد حسن سلطان در مقالهای با عنوان «چه کسی جلوی فتنه افروزی به اصطلاح بیدارگران شیعه را میگیرد؟!» [۶۲]، میگوید: «برخی از این اشخاصی که خود را - با کمال تأسف - شیعه مینامند، ضررشان به مراتب برای خانه تشیع از فایدهای که برخی گمان میکنند در آنهاست، بیشتر است. به خصوص از طرف کسانی که راه و رسم دشنام و ناسزاگویی و لعنت و نفرین کردن را برای به اصطلاح خودشان انتقام گرفتن از روزهای سیاه اختیار کردهاند. حتی اگر اختلافی درباره جائز بودن و یا نبودن لعنت و نفرین و ناسزاگویی باشد شرط عقل و منطق سلیم است که اینچنین در روز روشن و بر سر منبرها و ماهوارهها و رسانههای عمومی دشنام و ناسزا نگویند، گویا این حقیقتی است انکار ناپذیر در تاریخ شیعه. گفتمان شیعه در طول قرنهای متمادی گذشته از دشنام و ناسزاگویی بر سر منابر عمومی استفاده نکرده است. و امروز این طرز عمل و خطاب فحش و ناسزاگویی بر سر منبرها را در گفتمان شیعههای تازه بدوران رسیده مشاهده میکنیم، و انگار کار بسیار زیبا و خوبی میکنند و از طرف برخی تشویق هم میشوند.
من از جامعه تشیع میخواهم جلوی این افرادی که احیانا نادانسته، یا ناخواسته چهره مذهب را زشت میکنند را بگیرند. اینها با این حرکتهایشان تصویر بسیار زنندهای از ما بروز میدهند، به خصوص که برخی تنها به لعنت و نفرین اکتفا نمیکنند، و از برخی دشنامها و ناسزاگوییها استفاده میکنند که از اخلاق مسلمان و انسانیت کاملا بدور است، حالا چه رسد که از دهان یک سخنران و پیشوا باشد. من مطمئنم اگر آنها بدینصورت ادامه دهند تصویری بسیار زشت و زننده از شیعه به جهانیان تقدیم میدارند. چرا که هرگز لعنت و نفرین و دشنام نتوانسته حقی را به دست آورد، و یا ظلمی را کنار زند».
خیلی وقتها که میخواهیم بیماری یا مشکلی را حل و فصل کنیم به ظاهر قضیه نگاه میکنیم، و از ریشه واسباب آن غافل میشویم؛ در حقیقت یافتن اسباب و دانستن اصل مشکلات در بسیاری موارد راهی است برای یافتن حلی برای مشکلات. استاد حسن در مقالهاش بسیار تلاش کرده بیماری یا مشکل را به تصویر کشد ولی از اسباب آن غافل مانده است. بدون شک انتقاد ایشان از این حالت بیمار و زشت جامعه خود شجاعتی و جرأتی است بیمانند. من شخصا از جملهای که در ابتدای مقالهاش آمده بود خیلی لذت بردم. ایشان در صدر مقالهشان نوشتهاند: «در اینجا خیلی بیشتر روشن و صریح خواهم بود، و برایم هیچ مهم نیست که اینجا یا آنجا چه خواهند گفت، مهم این است که من به آنچه میگویم ایمان دارم».
ریشه اصلی این بیماری در کتابها و میراث مذهبی ماست. دیگر اینکه دفاع لجوجانه و سر سخت علما و مراجع از افراد فتنهافروز و بد زبان! به طور مثال: حسن شحاته در قم زندگی میکند، و در محرم سال ۱۴۲۳ﻫ (۱۳۸۲ ش) در یک سخنرانی به صورتی بسیار زشت و زننده با کلماتی بینهایت شرمآور به صحابه و یاران پیامبر خدا ج تازید، و تا امروز نیز با همان دشنامها وناسزاگوییها و همان کلمات زشت و زننده در رسانههای گروهی، و برنامههای انترنتی گرد وخاک براه میاندازد.
و اگر در کتابها و میراث مذهبی خود نگاهی بیندازیم، خروارهایی از روایتهای غالیان مییابیم که راه را برای این فتنه افروزان و بد زبانهای امروزی هموار کرده است. آنها در حقیقت تخم شوم این درخت شیطانی را کاشتهاند. و امروز هندوانه ابوجهلیش را ما نشخوار میکنیم!.
حالا گناه چه کسی است؟!..
فتنه افروزان شیعه امروزی؟!..
یا روایتها و احادیث و دروغهای شاخ دار غالیان و علمای دیروزی؟!..
[۶۲] مقاله را براحتی میتوانی در سایتهای انترنتی بیابی. عنوان عربی آن (من یوقف شغب الـمستبصرین والـمبصرین الشیعة) http://www.walfajr.net/?act=artc&id=۸۴۳۹