شبهه سوم: اهتمام ابوهریرهس به سیرشدن شکمش
بعضی ابوهریرهس را متهم کردهاند که او به شکمش اهتمام میورزید و برای آن که شکم خود را سیر کند با پیامبر ج همراه بود و میگویند: خود ابوهریره گفته است: «برای آن که شکم خود را سیر کنم با پیامبر ج همراه بودم».
این اتهام از چند جهت باطل است:
کسی که این شبهه را مطرح میکند مقصود ابوهریرهس از سخنش نفهمیده است و نفهمیده که چرا ابوهریره چنین سخنی را گفته است، مقصود ابوهریره از این سخن آن است که او کاملاً از همه چیز دست کشیده و همواره با پیامبر ج همراه بوده و هیچ چیزی او را از همراهی پیامبر ج بازنمیداشته حتی لقمه نان که دیگران را به خود مشغول میکرد او این لقمه نان را نزد پیامبر ج مییافته است، و ابوهریرهس این حرف را بیهوده یا از روی سادگی چنانکه بعضیها گمان بردهاند نگفته است، و بلکه میخواسته سخن کسانی را رد کند که میگفتند ابوهریره از پیامبر ج زیاد حدیث روایت میکند، چنانکه میگوید: (شما میگوئید: ابوهریره از پیامبر زیاد حدیث روایت کرده، خداوند میعادگاه همه است، من فردی فقیر بودم که همواره با پیامبر همراه بودم و شکم خود را نزد او سیر میکردم، اما مهاجران به داد و ستد در بازارها مشغول بودند و انصار با اموال خود مشغول بودند...) [۱۰۳].
چنانکه در پاسخ به اعتراض ابن عمربگفت: (ما را کاشتن نهال و داد و ستد در بازارها از پیامبر بازنداشت من از پیامبر ج کلمهای یاد میگرفتم و یا لقمهای میگرفتم و شکم خود را سیر مینمودم).
اگر هدف ابوهریرهس سیرکردن شکم بود، نزد امیر و حاکمی از حکام یمن میرفت و نزد رئیس قبیلهای میرفت و پیش او کار میکرد، و خانه و کاشانه و سرزمین خود را رها نمیکرد و نزد کسی نمیآمد که پادشاه نبود و ثروت نداشت، و هنوز از دشمنانش مشرکین مکه و منافقین مدینه و اطراف آن، و یهود مجاور رهایی نیافته بود و این دشمنان در کمین او بودند، و احتمالات پیروزی و شکست همه از لحاظ سنجش انسانی میرفت و این احتمال از ذهن جوان هوشیار یمنی وقتی به سوی مدینه در حرکت بود و به سوی نوری که از مدینه نور افشانی میکرد دور نبود، اما او به دعوت ایمان لبیک گفت و بعد از دومین یا سومین روز رسیدن به مدینه در جنگ خیبر با پیامبر ج شرکت داشت [۱۰۴].
و در صحنهها و جنگهای بعد از آن نیز حضور داشت و تا دم وفات با پیامبر ج همراه بود و احادیثی از پیامبر ج حفظ کرد که دیگر کسانی که افتخار صحبت و همراهی پیامبر را دارا بودند حفظ نکردند.
گر هدفش سیرکردن شکمش بود پیامبر ج را رها میکرد و به دنبال کسی از ثروتمندان صحابه و یا کسی دیگر از اهل مدینه میرفت و کار میکرد، چون در اغلب روزهای همراهی پیامبر ج شکم ابوهریرهس سیر نمیشد، زیرا در بعضی روزها بیشتر از یک دانه یا دو دانه خرما یا لیوانی شیر به او نمیرسید، چنانکه در صفحات گذشته از او روایت کردیم که پیامبر ج یک لیوان شیر را به او و به تمام اصحاب صفه داد و این روایت در ضمن آن که بر امور مهمی مانند زیادشدن شیر به برکت پیامبر ج و توجه ایشان به فقرا او مقدمکردن آنان برخود و شادشدن ایشان از سیرشدن فقرا، دلالت میکند، در ضمن گرسنگی و نیازمندی سختی که آنان در آن به سر میبردند را بیان میدارد. و یکی از این نیازمندان و گرسنهها ابوهریرهس بود، و خود پیامبر ج سه روز پی در پی سیر نمیشد، از عائشهلروایت است که گفت: خانواده محمد ج از وقتی که از مدینه آمدند تا وقتی که ایشان وفات یافت سه روز پی در پی سیر نشدند، و از عائشهلروایت است که گفت: یک ماه بر ما میگذشت و در خانه ما آتش برای پخت و پز روشن نمیشد، و خوراک ما فقط آب و خرما بود [۱۰۵].
و از سعد بن ابی وقاصس روایت است که گفت: من هفتمین نفر با پیامبر ج بودم که غذای ما جز برگ درخت چیزی نبود، تا آن بر اثر خوردن برگ درختان لبها و دهان ما زخمی شد [۱۰۶].
وقتی پیامبر ج و خانوادهاش در چنین وضعیتی قرار داشتند، ابوهریرهس و امثالش چگونه بودند؟ و آیا این چنین شخصی را میتوان متهم کرد که به دنبال سیرشدن شکمش بوده است؟؟
۵- اگر به سیرشدن شکمش اهتمام میورزید یا هدفش رسیدن به دیگر کالایی دنیوی بود، مانند دیگران تعداد از گوسفندان که پیامبر ج به آنها میداد برمیداشت، سعد بن ابیهند از ابوهریره روایت میکند که رسول خدا فرمود: آیا از این غنیمتها که دوستانت از من میخواهند از من نمیخواهی؟ گفتم: من از تو میخواهم که به من علمی که خدا به شما آموخته بیاموزی؟ آنگاه پیامبر ج چادری را که بر پشتم بود کشید و بین من و خودش پهن کرد، گویا مورچهها را میبینم که روی آن میخزیدند، آنگاه پیامبر برایم حدیث بیان کرد تا آن که حدیث او را کاملاً فرا گرفتم، گفت: چادر را جمع کن» از آن وقت هیچ کلمه از آنچه از او شنیدهام را فراموش نمیکنم [۱۰٧].
پس آیا هدف ابوهریرهس سیرکردن شکم بود یا مقصودش علم و تحصیل؟ خداوند هواپرستی را نابود کند که چگونه چشم و بصیرت هواپرست را از دیدن حقایق کور مینماید.
۶- شایسته بود فقر و گرسنگی ابوهریرهس که خود از آن سخن گفته است تقدیر میشد، نه این که یک تفسیر مادی بیارزشی از آن ارائه شود، چون واقعگرایی ابوهریرهس و انکارنکردن گذشته او را به تواضع و فروتنی و احساس نعمتهای خداوند و سپاسگذاردن خداوند بر نعمتهایش، وداشته بود. و او همواره میگفت: «ستایش خداوندی را که دین را مایه زندگی و ابوهریره را پیشوا قرار داد بعد از آن که کارگر و مزدور بود...» [۱۰۸].
و میگفت: «ستایش خداوندی را سزاست که به ابوهریره قرآن آموخت، ستایش خداوندی راست که با محمد بر ابوهریره منت گذاشت...» [۱۰٩].
و اینگونه بطلان این شبهه روشن گردید و مشخص شد که ابوهریرهس برای سیرکردن شکم خود با پیامبر ج همراه نبوده است بلکه از آن جا که به ایشان ایمان داشت و ایشان را دوست داشت و به فراگیری علم و هدایت و نور از ایشان علاقهمند بود، همواره با ایشان ج همراه بود.
[۱۰۳] بخاری: ۴ / ۲۴٧ و مسلم: ۱۶ / ۵۲ – ۵۳. [۱۰۴] بخاری: ۵ / ٧۴. [۱۰۵] بخاری: ٧ / ۱۸۱. [۱۰۶] ابونعیم: ۱ / ٩۳. [۱۰٧] الحلیة ابونعیم: ۱ / ۳۸۱ و سیر أعلام النبلاء: ۲ / ۵٩۴. [۱۰۸] البدایة والنهایة: ۸ / ۱۱۳. [۱۰٩] الحلیة: ۱ / ۳۸۳.