اولين روز اقامت
صبح اولین روز اقامت و پس از اقامۀ نماز صبح و درس تفسیر در مسجد، توانستیم با مولانا سلام علیک مختصر داشته باشیم. و توضیحا اینکه درس تفسیر مولانا سوره مبارکه نور که مولانا در مورد براءت أم المؤمنین حضرت عایشه صدیقهلسخنانی ایراد فرمودند و با لحنی که بعضی از بیچارهها به حضرت عایشهلتوهین میکنند زیاد گلهمند بود. بعدا به اتفاق ایشان جهت صرف صبحانه به مهمانخانه آمدیم.
هنگامی که در مهمانخانه نشسته بودیم، مولانا لبخند و تبسم بسیار محرمانهای بر لب داشت، با متانت و صداقت خاص گفت حتما دیشب به شما بد گذشته است؟ ضمن عذرخواهی فرمود به جهت محدودیتهایی که داریم نمیتوانیم از میهمانان درست پذیرایی کنیم.
در خلال صرف صبحانه و گفت و شنود محدود که حدودا ۴۵ دقیقه به طول انجامید، مولانا به بهانه اینکه میرود آماده رفتن به کلاس شود از مهمانخانه خارج شد. ملاقات ۴۵ دقیقهای با ایشان، این حقیقت را برای ما روشن کرد که آن شخصیتی که تصویر وی را در قم برای ما ترسیم نموده بودند، نیست و تقریبا متقاعد شدیم که جایگاه علمی مولانا در حدی است که ضریب موفقیت گروه را در بحث و مناظره و مباحثه کاهش خواهد داد و یا به عبارتی فهمیدیم که توان علمی گروه در سطح خیلی پایینتر از ایشان قرار دارد.
به هرحال تا صبح روز بعد ملاقات دیگری پیشبینی نمیشد. ناگزیر به انتظار ملاقات روز بعد ماندیم. لذا تصمیم گرفتیم مجددا به کتابخانه حوزه علمیه (مدرسه دینی) برویم و از آنجا بازدیدی به عمل آوریم. و شاید هم در صدد بودیم با حضور در کتابخانه و شناسایی موقعیت و یا حداقل آنچه را که میخواستیم و طبق برنامه سفر، در پی آن بودیم یعنی دستیابی به کتب، مقاله و مجموعه و مشخصا مدارکی که به اصطلاح مضر باشند، دست یابیم.
لذا پس از حضور در کتابخانه با یکی از مدرسین حوزه ملاقات کردیم و پس از سلام علیک مختصر، متوجه شدیم که ایشان یکی از ارشدترین مدرسین حوزه میباشند، یک قطعه نقشه جغرافیایی سیاسی که فتوحات خلفای راشدین را در صدر اسلام نشان میداد و به صورت پوستر تنظیم و به دیوار الصاق شده بود، توجه ما را به خود جلب کرد که پس از بحث پیرامون نقشه، ایشان به سؤالات ما به صورت شفاف پاسخ میداد که واقعا حیرت زده شده بودیم و نیز تعجب میکردیم از اینکه در منطقهای محروم و محدود شخصیتهای علمی با آگاهیهای علمی تا این حد وجود دارد و مهمتر اینکه بدون توجه به این مسئله که ما هیأت روحانی شاید به منظور انجام ماموریت آنجا سفر نمودهایم، اما وی از هر گونه ابراز عقیده و نظر صریح واهمه نداشت. به هر حال پس از گذشت زمانی شاید حدودا یک ساعت و بدون اینکه به مدارک و یا مجموعهای به اصطلاح مضر دست یابیم، به مهمانخانه مراجعت نمودیم.
در مهمانخانه مشاوره اعضای گروه با یکدیگر صورت گرفت. مباحثه چهل و پنج دقیقهای با «مولانا» و همچنین مذاکرهای حدود یک ساعته با مدرس در کتابخانه و واقعیتها و صراحتهایی که با آن مواجه شده بودیم، اعضای گروه همگی به این نتیجه رسیده بودند که ضمن جمعبندی و فهرست کردن سؤالات جهت طرح در برنامه ملاقات روز بعد با مولانا ضمن طرح حداقل یک یا دو سؤال در هر روز از طرح سوالات احساس برانگیز و اختلافی پرهیز شود.
لذا قرار شد که در ملاقات روز بعد فقط در حوزه و محدوده بررسی آثار و نتایج جلسات و گردهماییهای تقریب مذاهب (وحدت شیعه و سنی) با مولانا بحث و گفتوگو داشته باشیم.
ایشان بعد از نماز صبح دومین روز با متانت خاص اعلام آمادگی نمود تا چنانچه سؤالی باشد، به آن پاسخ بگوید. لذا طبق برنامه، موضوع گردهمایی و جلسات تقریب مذاهب (وحدت شیعه و سنی) را مطرح و نظر مولانا را در این باب خواستاریم.
مولانا با تعبیرات متفاوت پیرامون نتایج جلسات مزبور، ارزیابی خود را به این صورت اعلام داشت و گفت: گرچه شکل جلسات مزبور هر چند قدمی به جلو است، اما ارزیابی و اعتقادی در خصوص آثار و نتایج جلسات به نحوی است که امید چندانی به تحقق وحدت شیعه و سنی، و به عبارتی نتیجه مطلوب در این زمینه ندارد. و اضافه کرد: وحدت شیعه و سنی در صورتی محقق خواهد شد که روحانیون شیعی چه اشارتا چه صراحتا به مقدسات اهل سنت توهین نکنند، با توجه به اینکه در جلسه تعدادی از مدرسین و طلاب حوزهی علمیه نیز حضور داشتند، مدرسین و طلاب حاضر در جلسه بعضا با قطع صحبتهای مولانا ابراز عقیده و نظر میکردند و عنوان داشتند زمانی که ادعا بر این است که نظام و سیستم حکومتی اسلامی است با کدام فتوای فقهی «مسجد شیخ فیض محمد» در شهر مشهد تخریب و به فضای سبز مبدل میشود. در جواب آقای فاطمی به این سوال مدرس حوزه جواب داد که زمین مسجد شیخ فیض محمد وقف بارگاه ملکوتی امام رضا بوده است. مولانا با حالت خشمگینانهای جواب داد: اینکه مسجد باشد و یک مسلمان به مسجد برود و در مسجد نماز و قرآن بخواند ثوابش به امام رضا بیشتر میرسد، یا اینکه به فضای سبز مبدل شود و در روی آن فساد اخلاقی انجام پذیرد؟
در حالی که رسانههای گروهی مطبوعات به طور افسارگسیخته و غیر قابل کنترل، به معتقدات دینی و اسلامی سنیها اهانت مینمایند در زمانی که سنیهای ایران در پایتخت کشور به نام اسلام اجازه ندارند مسجد داشته باشند، چگونه وحدت شیعه و سنی محقق و برقرار خواهد شد. بعضا و شاید تماما بحث وحدت شیعه و سنی یک بازی سیاسی است که فقط مصرف تبلیغاتی دارد. در این جلسه که حدودا یک ساعت به طول انجامید، و مولانا باز جهت تدریس به کلاس درس رفتند، ناگزیر به انتظار ملاقات روز بعد ماندیم. بعد از ظهر همان روز، حادثه نه چندان مهم اما جالبی اتفاق افتاد به این ترتیب آقای فاطمی سرپرست گروه که ملبس به لباس روحانی بود از مهمانخانه خارج شد. پیر مردی که لباس بلند عربی به تن داشت آفتابه آب را به ایشان دادند و خطاب به آقای فاطمی گفت: بگیر! ای جلی مشرک (توضیحا اینکه جل به زبان بلوچی به عبا و جلی به آخوندهای شیعه میگویند).
آقای فاطمی و سایر اعضای تیم از اطلاع این جمله شدیدا احساس ناراحتی کردند به نحوی که شب را نتوانستیم به درستی بخوابیم.