سوم: رجوع به اصول و قواعدی که سلف برای فهم نصوص قرار دادهاند
سلف ـ رحمهم الله ـ مبانی و قواعدی داشتند که در فهم نصوص شرعی بر اساس آن حرکت میکردند، و نخستین کسیکه این قواعد را جمعآوری و تبیین نمود و به شرح آن همت نهاد، امام شافعی/در کتابش «الرساله» بود که بذر و اساس دیگر کتابهایی است که پس از آن در علم «اصول فقه» نگاشته شد.
این علم به جمعآوری قواعدی میپردازد که استنباط احکام شرعی را از کتاب و سنت نظاممند میکند و دلیل هجوم پی در پی اصحاب بدعت «بازنگری در قرائت نصوص» به امام شافعی و کتاب الرسالۀ وی نیز همین است. ارکون دربارۀ امام شافعی و کتاب الرساله میگوید: «وی در زندانی کردن عقل اسلامی درون دیوار یک روش مشخص، نقش داشت» [۲۰۳].
وی دربارۀ محدود ساختن منابع تشریع اسلامی در قرآن و سنت و اجماع و قیاس توسط امام شافعی میگوید: «این همان فریب بزرگ بود که زمینه را برای شیوع آن توهم بزرگ فراهم کرد، مبنی بر اینکه شریعت دارای اصلی الهی است» [۲۰۴].
شافعی نزد جابری «بزرگترین قانونگزار عقل عربی است» زیرا باعث گردید «نص، منبعِ اساسیِ قدرتمند عقل عربی و عملکرد آن شود» [۲۰۵].
اما شرفی به وضوح میگوید: «امروزه هرگز قابل قبول نیست که به روش اصولی شافعی پایبند بمانیم؛ زیرا فهم کتاب و سنت بر اساس روش فهم شافعی و تاویل وی تنها به افتادن در یک باتلاق منهجی منجر میشود که سلف با آن روبرو نبودهاند» [۲۰۶].
وی از اصحاب این مدرسه میخواهد قواعدی جدید برای اصول فقه وضع کنند.
جابری میگوید: «میخواهیم اندیشۀ مجتهدانی که واقعا قصد تجدید و نوآوری دارند و عملا احساس میکنند چنین کاری ضروری است را به خودِ قواعد اصول جلب کنیم، تا آن را به هدف رسیدن به روشی جدید که با پیشرفت موجود هماهنگ باشد، بازسازی کنیم» [۲۰۷].
وی در توجیه دعوتِ خود به تغییر علم اصول فقه میگوید: «چیزی مانع از آن نیست که قواعد منهجی دیگری را که میتواند حکمت از تشریع را در دورانی مشخص به روشی بهتر محقق سازد، [جایگزین قواعد پیشین] قرار دهیم» [۲۰۸].
محمد الشرفی میگوید: «قواعد فقهی که توسط فقهاء وضع شده در حقیقت دارای طبیعتی دینی نیستند، بلکه قواعدی ساختۀ بشرند، به همین سبب با عدالت و برابری و حقوق بشر در تضاد هستند» [۲۰۹].
هدف از چنین دعوتی، در رفتن از زیر قواعد و ضوابطی است که علما برای استنباط از نصوص شرعی وضع کردهاند، تا بدینوسیله راه برای به بازی گرفتن نصوص شرعی، چنان که میخواهند هموار گردد.
در اینجا به اختصار برخی از قواعدی را که علمای برای فهم نصوص شرعی قرار دادهاند، ذکر خواهیم کرد:
[۲۰۳] تاریخیه الفکر العربی الإسلامی (۷۴). [۲۰۴] پیشین (۲۹۷). [۲۰۵] الجابری، تکوین العقل العربی (۱۰۵) و بنیه العقل (۲۲). [۲۰۶] عبدالمجید الشرفی، لبنات (۱۴۳). [۲۰۷] وجهه نظر (۶۳). [۲۰۸] پیشین (۶۲). [۲۰۹] محمد الشرفی، الإسلام والتاریخ (۶۴).