پنجاه دلیل در رد مسیحیت

فهرست کتاب

دین حقیقی موسی÷اسلام بود

دین حقیقی موسی÷اسلام بود

بر اساس شهادت قرآن عظیم الشان موسی÷یک مسلمان بود و قومش را مسلمان خطاب می‌نمود که: ﴿وَقَالَ مُوسَىٰ يَٰقَوۡمِ إِن كُنتُمۡ ءَامَنتُم بِٱللَّهِ فَعَلَيۡهِ تَوَكَّلُوٓاْ إِن كُنتُم مُّسۡلِمِينَ٨٤[يونس: ۸۴]. «موسی برای قومش گفت: ای قوم! هرگاه به خدا ایمان آورده باشید پس بر وی توکل نمایید، اگرشما مسلمانان هستید».

در میان بنی اسرائیل اشخاص کمی بودند که حقیقتا از موسی÷پیروی می‌نمودند، آنان در زمان حیات موسی÷چندین مرتبه به بت پرستی و مخالفت با موسی÷مورد لعنت خدای عزوجل قرار گرفتند و بعد از وفات موسی÷هنوز هم به گمراهی‌های خود دوام دادند.

یهودیان قوم پرست ومتعصب، دین اسلام را که موسی÷به آن دعوت می‌نمود و کتاب تورات را که کتاب اسلام بود، دین قومی، کتاب قومی و پیامبر قومی معرفی نمودند. آنان آیات تورات را تحریف نموده و برای این اعتقادات دست ساخته‌ی خود که مطابق مزاج خود آن را ساخته بودند نام یهودیت را اختیار کردند و آن را مخصوص کسانی ساختند که ازمادر یهودی تولد شده باشد، درحالی که موسی÷حتی فرعون و هامان را نیز به یکتا پرستی دعوت می‌نمود و الله متعالأبه موسی وهارون فرمود که به نزد فرعون رفته و به او سخنان نرم بگویند شاید که ایمان را بپذیرد: ﴿ٱذۡهَبَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ إِنَّهُۥ طَغَىٰ٤٣ فَقُولَا لَهُۥ قَوۡلٗا لَّيِّنٗا لَّعَلَّهُۥ يَتَذَكَّرُ أَوۡ يَخۡشَىٰ٤٤[طه: ۴۳-۴۴]. «بروید بسوی فرعون، او سرکش شده است، برای وی سخنان نرم بگویید شاید به یاد آورده و یا هم پاک گردد».

یهود یک فرقه‌ی جدیدی شد که با نظریات متعصبانه‌ی خویش به ضد همه قرار گرفتند و با وجود این‌که آنان خود را پیروان موسی می‌دانند در حقیقت پیرو هیچ دین وکتاب الهی نیستند. آنان در زمان حاضر کتابی را بنام تلمود نوشته‌اند و با تمام تعصب و خود‌خواهی آن را پیروی می‌کنند و هدف‌شان دین‌داری و حقیقت‌جویی نیست بلکه همان تعصباتی است که آنان را سرسخت‌ترین دشمنان انسان‌های موحد جهان ساخته است.

مشکل این‌جاست که انسان‌های متعصب نمی‌توانند حق را قبول کنند، آنان فقط به خود فکر می‌کنند نه به وحدانیت وعقیده‌ی یکتاپرستی.

زمانی یهودی‌ها بر اساس پیام قبلی و ارشاداتی که در تورات وجود داشت، می‌دانستند که آخرین پیامبران در سرزمین حجاز ظهور خواهد نمود، بسیاری از آنان به استقبال آخرین پیامبران بر اساس همین پیشگویی‌های کتاب‌های‌شان، به یثرب مهاجرت کردند. این قبایل یهودی مثل بنی قریظه، بنی نضیر، بنی قنیقاع و خیبر در یثرت سکونت نمودند و منتظر این پیامبر بودند؛ زمانی که عرب‌های حجاز از آنان سوال می‌نمودند که چرا به این منطقه آمده‌اند، برای‌شان می‌گفتند که ما اهل کتاب هستیم و برای استقبال آخرین پیامبران که نامش در آسمان احمد و در زمین محمد است و بنام ستوده شده در کتاب‌های ما ذکر شده است، آمده‌ایم. ایشان این حقیقت را به عرب‌ها و سایر ساکنین یثرب بیان می‌داشتند و همیشه از آمدن آخرین پیامبران که خاتم النبیین و رحمة للعالمین می‌باشد، خبر می‌دادند، مردم یثرب که اکثریت‌شان به سخنان یهودان که دارای علم بودند، قناعت نمودند، آنان نیز منتظر چنین پیامبری بودند. ولی وقتی پیامبرجظهور نمود، آنان او را شناختند، ولی مشکل اساسی آنان این بود که آنان فکر می‌کردند که آخرین پیامبران از میان قبائل یهودی ظهور خواهد نمود، ولی پیامبر را دیدند که با همان صفاتی که در کتاب‌های‌شان ذکر شده است، می‌باشد اما از قوم عرب است، خواسته‌های شیطانی متعصبانه‌ی آن‌ها مانع پذیرفتن وی شد، مشکل اساسی آنان درتعصب و خودخواهی بود که مانع شد آنان حق را بپذیرند، هنگامی که آنان خبر شدند، آخرین پیامبری که آنان مردم را به ایمان به او دعوت می‌کنند و از تولدش دیگران را خبر می‌دهند از قوم آنان نیست، تعصب وخودخواهی آنان سبب شد که با وجود دانستن حق، حق را انکار کنند.

علم اگر در دل زند یاری شود
علم اگر در سر زند ماری شود

پیامبر اسلام از علمی که سبب هدایت انسان نشده، به نفع بشریت نباشد و در کنار داشتن علم، عمل نیز با وی موازی نباشد، به خدای عزوجل پناه جسته است؛ زیرا چنین علمی انسان را به یک شیطان مبدل می‌کند. [۲]

یهودی ها با وجود این‌که علم داشتند ولی همان‌گونه که (شیطان تعلیم داشت ولی تربیه نداشت) یهودان نیز بر اساس تعصب، قوم پرستی، خودخواهی و تکبر، این حقیقت را انکار نمودند و حتی برای بت‌پرستان می‌گفتند که دین شما از دین اسلام بهترست.

برعکس کسانی که در یثرب بودند و مانند آنان تعصب نداشتند، از این‌که بر اساس معلومات همان یهودیان منتظر آمدن آخرین پیامبر بودند، به مجرد رسیدن خبر پیامبر در بیعت عقبه ایمان خود را اعلان نمودند و زمانی که مشرکین قریش پیامبر را اذیت نمودند، مردم یثرب او را به گرمی استقبال نمودند و همان بود که یثرب بنام (مدینة الرسول) نامیده شد و پیامبر گرامی اسلام نخستین تهداب دولت اسلامی و مدنیت اسلامی را در آنجا گذاشت ونام یثرب به (مدینه‌ی منوره) تبدیل شد.

[۲] وعن زيد بن أرقم قال كان رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول اللهم إني أعوذ بك من العجز والكسل والجبن والبخل والهرم وعذاب القبر اللهم آت نفسي تقواها وزكها أنت خير من زكاها أنت وليها ومولاها اللهم إني أعوذ بك من علم لا ينفع ومن قلب لا يخشع ومن نفس لا تشبع ومن دعوة لا يستجاب لها. رواه مسلم. «از زید بن ارقم/روایت است که گفت: رسول الله جمی فرمود: اللهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ العَجْزِ وَالكَسَلِ... بار خدایا! من از ناتوانی و تنبلی و بخل و پیری و عذاب قبر بتو پناه می جویم، پروردگارا! به من تقوی نفسی عطا کن و پاکش کن که تو بهترین کسی هستی که پاکش نموده، تو متصرف و مولایش می باشی. پروردگارا! من از علمی که نفع نمی رساند، و دلی که (از تو) نمی ترسد و نفسی که سیر نمی شود، و دعائی که قبول نمی گردد، بتو پناه می جویم.»