متهم نمودن داوود÷به چندین گناه وجنایت
ما مسلمانان به این عقیده داریم که قرآن عظیم الشان انسانها را از زنا منع نموده وحتی از نزدیک شدن به وسایل زنا منع نموده است و پیامبران الهی برای پاکی و صفای جامعهی انسانی، همیشه دعوت به پاکی و دوری از زنا مینمودند. همچنان تجاوز به ناموس دیگران و بد دین بسوی ناموس همسایهها یکی از گناههای کبیره بوده، که مجازات آن دوزخ بوده و اشخاصی که به چنین اعمال دست مییازند، درجمله انسانهای فاسق و فاجر در جامعه بشمار میروند.
بایبل نه تنها حرمتی برای پیامبران نداشته و صفات نیک آنان را بیان نداشته بلکه آنان را به صفات فسق وفجور (زنا و تجاوز به ناموس دیگران) متهم نموده است. شما لطف نموده این عبارات بایبل را بخوانید: «یک روز هنگام عصر، داوود از خواب برخاست و برای هواخوری به پشت بام کاخ سلطنتی رفت؛ وقتی در آنجا قدم میزد، چشمش به زنی زیبا افتاد که مشغول حمام کردن بود، داود یک نفر را فرستاد تا بپرسد، آن زن کیست، معلوم شد اسمش (بتشبع)، دختر (الیعام) و زن (اوریای حیتی) است، پس داود چند نفر را فرستاد او را بیاورند. وقتی (بتشبع) نزد او آمد، داود با او همبستر شد. سپس (بتشبع) فهمید که حامله است، پیغام فرستاد و این موضوع را به داود خبر داد. پس داود برای (یواب) این پیغام را فرستاد: (اوریای حیتی) را نزد من بفرست، وقتی (اوریا) آمد، داود از او سلامتی (یواب) و سربازان و اوضاع جنگ را پرسید؟ سپس به او گفت: حال به خانه برو واستراحت کن. بعد از رفتن (اوریا) داود هدایایی نیز به خانهی او فرستاد، اما (اوریا) به خانهی خود نرفت و شب را کنار دروازهی کاخ، پیش محافظین پادشاه، بسر برد. وقتی داود این را شنید، او را احضار کرد و پرسید: چی شده است؟ چرا پس از این همه دوری ازخانه، دیشب به خانه نرفتی؟ اوریا گفت: صندوق عهد خدا و سپاه اسرائیل و یهودا و فرماندۀ من (یوآب) و افسرانش در صحرا اردو زده اند، آیا رواست که من به خانه بروم و با زنم به عیش و نوش بپردازم و با او بخوابم؟ به جان شما قسم که این کار را نخواهم کرد. داود گفت: بسیارخوب، پس امشب هم اینجا بمان و فردا به میدان جنگ برگرد، پس اوریا آن روز و روز بعد هم در اورشلیم ماند. داود او را برای صرف شام نگهداشت و او را مست کرد، با این حال (اوریا) آن شب نیز به خانهاش نرفت بلکه دوباره کنار دروازۀ کاخ خوابید. بالآخره صبح روز بعد داود نامهای برای (یواب) نوشت و آن را بوسیلۀ (اوریا) برایش فرستاد. در نامه به یواب دستور داده بود که وقتی جنگ شدت مییابد (اوریا) را درخط مقدم جبهه قرار بدهد و او را تنها بگذار تا کشته شود. پس وقتی (یواب) در حال محاصرۀ شهر دشمن بود، (اوریا) را به جایی فرستاد که میدانست سربازان قوی دشمن در آنجا میجنگند، مردان شهر با (یوآب) جنگیدند و در نتیجه (اوریا) و چند سرباز دیگر اسرائیلی کشته شدند.» [۳۷]برادر خداپرست و پیامبردوست، شما میدانید که در این متن، داود÷ را که یک پیامبر معصوم است، به چند جرم متهم نمودهاند: حساب کنید و بعدا قضاوت کنید که آیا ممکن است خدایﻷدرمورد پیامبری چنین اتهاماتی را وارد سازد؟ آیا این تهمتها، بیاحترامی در شأن پیامبر خدا داود÷ نیست و هرگاه به دقت توجه کنید، بخوبی درک خواهید نمود که این متن، کلام خدا نیست، نه تنها کلام عیسی نیست، حتی کلام یک انسان مسلمان نیست، بلکه کلام دشمن سرسخت خدا و پیامبران است و آن هم شاید کلام پولس یهودی و یا یکی از پیروانش که خواستند عقیدهی توحید را به شرک مبدل سازند و پیامبران خدا را بیعزت سازند، باشد. شما لطفا این اتهامات را به دقت بخوانید:
[۳۷] کتاب سموئیل دوم، فصل: ۱۱، شماره: ۲- ۱۷.