مقدمه فصل
زمانی که یک انسان میشنود که کتابی به خداوند عزوجل نسبت داده میشود، انسان با تمام آداب و احتیاط میخواهد این کتاب را بخواند، به ویژه زمانی حدیث پیامبراسلام را در این مورد انسان میخواند که شما کتاب های تورات وانجیل تحریف شده را نه تصدیق کنید ونه هم تکذیب کنید.
ولی وقتی انسان درشرایط فعلی که مسیحیان هجوم آورده و میخواهند این کتاب را منحیث کتاب خدا ثابت نموده به مردم برسانند، انسان مجبور میشود که این کتاب را بخوبی مطالعه نماید، تا برای سایر هموطنان ما که درین مورد مطالعه ندارد حقیقتها را برساند، ولی متاسفانه زمانی که انسان این کتاب را مطالعه میکند، میبیند که این کتاب، خدای عزوجل را توهین میکند و صفاتی را برای الله متعال بیان میدارد که شایستهی آن ذات نیست، نه تنها شایسته نیست بلکه مطلقا کفراست، خدا سخنی را میگوید و سپس آن سخن درست نمیشود، نسبت دادن دروغ، فریب، حسادت، جهل، بیخبری و سایر صفات غیر درست، به علاوه اینکه خدا را مانند یک انسان بسیار ضعیف و حتی فریبکار معرفی میکند که هیچگاهی انسان نمیتواند با خواندن این عبارات، احساس کند که این کتاب کلام خداست و حتی کلام یک پیامبر و یا هم کلام کدام انسان مومن و خدادوست.
درمورد پیامبران نیز این کتاب بینهایت بیحرمتی و بیاحترامی نموده و هر پیامبر معصوم و پاک را به زنا، شراب خواری، تجاوز به ناموس دیگران، دسیسهی قتل، بت پرستی و بتخانه سازی متهم نموده است، که خواندن این متنها انسان را بینهایت متاثر نموده، نه تنها به این باور میرسد که این عبارات کلام خدا نمیتواند باشد، بلکه یک انسان یکتاپرست و پیامبردوست این جرئـت را نمیکند که درشأن پیامبران چنین بیادبی کند و برای انسان ثابت میکند که این عبارات را کسانی نوشتهاند که نه به خدا ایمان داشتهاند و نه هم به پیامبرانش حرمتی قایل بودهاند؛ آنها خواستهاند، تحت عنوان کتاب مقدس، امور بسیار زشتی را برای مردم پیشکش نمایند، تا پیامبران خدا را ذلیل ساخته و خدای عزوجل را مانند یک مخلوق بسیار ضعیف و بد اخلاق معرفی کنند.