پنجاه دلیل در رد مسیحیت

فهرست کتاب

متهم نمودن موسی÷به قتل اطفال وزنان

متهم نمودن موسی÷به قتل اطفال وزنان

بایبل که دستخوش دشمنان موسی وعیسی و دشمنان سایر پیامبران و حتی دستخوش دشمنان خداوندأ گردیده است، پیامبران را به اموری نسبت داده است که در بسا حالات یک مسلمان خدا پرست از نوشتن این جملات خجالت می‌کشد. من برای این‌که برای جوانان کشور ما که فریب سخنان دروغین دعوت‌گران مسیحیت را که در کشور ما با استعمار یک‌جا داخل شده‌اند، نخورند، از کتابی که خودشان به زبان دری در انگلستان طبع نموده‌اند و برای جوانان ما توزیع نموده‌اند، نقل می‌کنم، تا بدانند که در این کتاب که آن را کتاب خدا می‌گویند، چه سخنانی ضد خداوندأ و پیامبرانش نیست که گفته نشده است، آنان، موسی÷را به قتل زنان و اطفال به شکل دسته جمعی متهم می‌سازند، که به گفتۀ خودشان کسی را که این کار را انجام می‌دهد، تروریست می‌دانند، پس چگونه چنین عمل را در کتاب مقدس خویش به یک پیامبر نسبت می‌دهند. خوب است که متن را بخوانیم: در نخست در مورد جنگ بنی اسرائیل با مدیان چنین می‌نویسد: «و با مدیان به طوری که خداوند موسی را امر کرده بود، جنگ کرده، همۀ ذکوران را کشتند... و بنی اسرائیل زنان مدیان و اطفال ایشان را به اسیری بردند و جمیع بهایم و جمیع مواشی ایشان و همۀ املاک ایشان را غارت کردند و تمامی شهرها و مساکن و قلعه‌های ایشان را به آتش سوزانیدند و جمیع غارات را از انسان و بهایم گرفتند و اسیران وغارت و غنیم را نزد موسی و العازار کاهن وجماعت بنی اسرائیل در لشکرگاه عربات موآب که نزد اردن درمقابل اریحاست آوردند.» [۵۹]بایبل که این لشکر را قاتل و غاصب می‌داند، از پیروان موسی÷می‌داند و به این نظر است که تمامی جنایت‌ها را این لشکر به امر موسی÷کرده‌اند و برای این‌که هنوز واضح‌تر ثابت نماید که موسی÷نعوذ بالله به تمامی این جنایت‌های آنان راضی نشده بلکه می‌خواست که آنان باید علاوه بر قتل، چور، کشتن مردان و سوزانیدن منازل‌شان باید اطفال و زنان را نیز می‌کشتند. بایبل می‌گوید: «و موسی و العازار کاهن و تمامی سروران جماعت بیرون از لشکر گاه به استقبال ایشان آمدند و موسی بر روسای لشکر یعنی سرداران هزاره‌ها و سرداران صدها که از خدمت جنگ باز آمده بودند، غضبناک شد و موسی به ایشان گفت: آیا همه‌ی زنان را زنده نگاه داشتید؟.... پس الان هر ذکوری اطفال را بکشید وهرزنی را که مرد را شناخته با او همبستر شده باشد، بکشید و زنان هر دختری را که مرد را نشناخته وبا او همبستر نشده برای خود زنده نگاه دارید.» [۶۰]

اکنون شما دوستان عزیز! خود قضاوت کنید جنایت‌هایی را که قرآن عظیم الشان به لشکر فرعون نسبت می‌دهد، فرعونی که دعوای خدایی نموده بود، بایبل همه را به یک پیامبری نسبت می‌دهد که موحد است و می‌خواست مردم را از شر فرعون نجات دهد، ولی بایبل افراط نموده، جنایت‌هایی را به موسی÷نسبت می‌دهد که لشکریان فرعون در مقابل مردم می‌کردند.

اکنون دوست خواننده هرکسی که هستی شاید مسلمان باشی و هم کدام شخص مسیحی، با خواندن این همه قصه‌ها باز هم فکر می‌کنی که بایبل که امروز آن را (کتاب مقدس) می‌گویند، حقیقتا همان تورات و انجیلی باشد که به عنوان وحی الهی به مردم فرستاده شده است و آیا ممکن است که چنین جنایت‌ها را پیامبران معصوم انجام دهند و یا این‌که دشمنان پیامبران به هر نامی که بوده‌اند، در این کتاب دست زده و چیزهایی را که دشمنان خدا می‌نمودند به دوستان خدا نسبت می‌دهند.

برعکس این همه، تصورات قرآن عظیم الشان برای ما می‌فهماند که موسی÷یک پیامبر نیک ومعصوم بود، او اگر چه قبل از رسیدن وحی، لغزشی نمود که به مرگ یک شخص ظالم انجامید و آن هم بخاطر دفاع ازیک مظلوم بود، ولی او هیچ‌گاهی رضایت به قتل کسی نداشت و از لغزش خود که قبل از پیامبر شدنش بود، خیلی‌ متأثر بود؛ زیرا او نمی‌خواست که آن شخص با یک سیلی کشته شود که شد... قرآن عظیم الشان، موسی÷را من‌حیث یک انسان نیک و راستین و عفیف معرفی می‌کند که تمامی زندگی‌اش را برای دفاع از مظلومان سپری نمود. او همیشه علیه فرعون و فرعونیان که جنایت‌کار بودند، مبارزه می‌نمود و بالآخره لشکر فرعون را خدای عزوجل در رود نیل غرق نمود. اما قرآن کریم هیچ‌گاه نمی‌پذیرد که این پیامبر بزرگوار اسلام به کشتن خانم و یا طفلی امر نموده باشد.

[۵۹] سفر اعداد، فصل: ۳۱، شماره: ۷ و ۹ الی ۱۱. [۶۰] سفر اعداد، فصل: ۳۱، شماره: ۷ و ۹ الی ۱۱.