نسبت دادن عاجزی وشکست به خداوندأ
بایبل، خداوندأ را مانند یک انسان ضعیف که درمقابل حریف خود در پهلوانی شکست میخورد، بیان داشته است، این سخن که شایستهی الله متعالأ نیست، در بایبل چنین ذکرشده است: «شبانگاه یعقوب برخواست و دو همسر و کنیزان و یازده فرزند و تمام اموال خود را برداشته به کنار رود اردن آمد و آنها در گذرگاهی یبوق فرستاد و خود در همانجا تنها ماند. سپس مردی به سراغ او آمده، تا سپیده صبح با او کشتی گرفت. وقتی آن مرد دید که نمیتواند بر یعقوب غالب شود، بر بالای ران او ضربه زد و پای یعقوب صدمه دید، سپس آن مرد گفت: بگذار بروم؛ چون سپیده دمیده است، اما یعقوب گفت: تا مرا برکت ندهی نمیگذارم که از اینجا بروی. آن مرد پرسید: نام تو چیست؟ جواب داد: یعقوب، به او گفت: پس از این نام تو دیگر یعقوب نخواهد بود، بلکه اسراییل؛ زیرا نزد خدا و مردم مقاوم بوده و پیروز شدهای. یعقوب از او پرسید: نام تو چیست؟ آن مرد گفت: چرا نام مرا میپرسی؟ آنگاه یعقوب را در آنجا برکت داد. یعقوب گفت: در اینجا من خدا را روبرو دیدهام و با این وجود هنوز زنده هستم، پس آن مکان را فنی ئیل (چهره خدا) نامید» [۳۳].
درین متن سخنانی است که دلالت بر نهایت بی ادبی به خداوند متعالأ است و هرگاه کسی به این سخنان باور کند، گناه بزرگی را انجام داده است؛ زیرا این عبارات به خدا چیزهایی را نسبت میدهد، که حتی شایستهی یک انسان با شخصیت نیست.
وقتی بایبل میگوید: «سپس مردی به سراغ او آمده، تا سپیدهی صبح با او کشتی گرفت.» این مرد کی بود، هدفش ذات خدا است، آیا شایسته است که کسی که خالق آسمانها و زمین و تمام بشریت است در مقابل یک انسان عادی ایستاده با وی کشی بگیرد. (تعالی شانه عمایصفون) الله متعالأ از آنچه بر وی تهمت میکنند، پاک و منزه است.
بایبل به این بی احترامی اکتفا نکرده، فریب کاری و غلطی درهنگام کشتی گیری را به الله متعالأ نسبت میدهد و میگوید: «وقتی آن مرد دید که نمیتواند بر یعقوب غالب شود، بر بالای ران او ضربه زد و پای یعقوب صدمه دید» این فریب کاری درهنگام کشتی توسط انسانهای ضعیف و بداخلاق صورت میگیرد که توصیف الله متعالأ به چنین صفات و یقین نمودن به چنین سخن، بی نهایت بد اخلاقی درمقابل خدا بوده و کفر گوینده را ثابت میکند.
و معلوم میشود که این عبارتها را انسانی در بایبل نوشته است که خودش به عظمت و کبریای الله متعالأ ایمان نداشته است.
بایبل، خدا را چنان کمزور و ضعیف بیان میدارد که نمیتواند بدون اجازۀ یعقوب حرکت کند، بایبل میگوید: «آن مرد گفت: بگذار بروم؛ چون سپیده دمیده است، اما یعقوب گفت: تا مرا برکت ندهی نمیگذارم که از اینجا بروی، آن مرد پرسید: نام تو چیست؟ جواب داد: یعقوب، به او گفت: پس ازین نام تو دیگر یعقوب نخواهد بود، بلکه اسراییل؛ زیرا نزد خدا و مردم مقاوم بوده و پیروزشدهای».
در اینجا هم بی ادبی یعقوب را درمقابل خدا نشان میدهد و هم ضعف و ناتوانی خدا را ثابت میسازد.
خوب فکر کنید، کدام انسان عاقل میتواند یقین کند که این سخنان، کلام خدا باشد؟ و یا حداقل سخنان یک پیغمبر معصوم؟ هرگز. خدا پاک ومقدس است، الله متعالأ ذات قوی و بی نیاز است و یعقوب÷ نیز از چنین قصهها و حکایات پاک و منزه است.
۵- دلیل ششـم: نسبت دادن پشیمانی و جهل به خدا: بایبل با نهایت بیاحترامی به خدا نسبت پشیمانی، حزن و تاسف را به خدا میدهد و میگوید: «هنگامی که الله دید مردم غرق در گناهند و دایما بسوی زشتی ها و پلیدیها میروند، از آفرینش انسان متاسف و محزون شد.» [۳۴]بایبل میخواهد بگوید که خدایی که خالق جهان است، نمیدانست که اولاده آدم، گناه میکنند، بناء آنان را خلق نمود و زمانی که دید که آنها گناه میکنند، از آفرینش آنها پشیمان شده، متاسف و غمگین گشت. آیا یک انسان عاقل که خدای عزوجل را خالق همۀ جهان میداند، او را عالم به تمامی امور قبلی و بعدی جهان میداند؟ این گفته های بایبل را بجز خرافات و تهمت و بی احترامی به ذات اللهأ چیزی دیگری خواهد خواند؟ هرگز.
نه تنها بایبل ذات خدا را در پیدایش زمین متهم نموده، حتی در بعضی از موارد آنی نیز متهم به پشیمانی ساخته است، در مورد قوم داود و نزول عذاب بر آنان چنین میخوانیم: «بنابراین خدا ، آن صبح مرض مهلکی بر اسرائیل فرستاد که تا سه روز ادامه داشت و هفتاد هزار نفر در آن کشور مردند، ولی وقتی فرشتۀ مرگ به پایتخت نزدیک میشد، خدا متاسف شد و به فرشته فرمود: کافی است، دست نگهدار» [۳۵].
درین عبارات، بایبل میخواهد خداأ را چنان معرفی کند که او از عاقبت کارهای خود بیخبر بوده و نتیجهی هیچکاری را نمیداند، بناء با انجام بعضی از کارها، مانند سایر انسانها پشیمان میشود.
خلاصه اینکه با مطالعهی بایبل، هرانسان خداپرست و خدا دوست احساس میکند که این کتاب، برای خداشناسی و خداپرستی نه بلکه توهینی برای خدا و راهی برای بی خدایی است؛ زیرا این کتاب ذات خداأ را به چنان صفات زشتی بیان میدارد، که حتی برای یک انسان عادی، این عیبها شایسته نیست. این سخنان زشت درمورد اللهأ نه تنها کلام خدای پاک نیست، بلکه حتی کلام عیسی÷ نیز نمیباشد؛ زیرا پیامبران، مقام مقدس الهی را بی نهایت احترام نموده، او را ذات قادر، قوی، عالم و خالق جهان میدانند؛ اللهأ عالم است و از نتایج تمامی امور قبل از وقوع و تجربه با خبر است، بناء پشیمانی و تاسف برای ذات مقدس وی شایسته نیست، همچنان صفات جهل، بی خبری، کشتی گیری، فریب کاری در کشتی، صفات انسانهای ضعیف میباشد، که این صفات به ذات اللهأ شایسته نبوده و نسبت دادن این صفات به اللهأ بی نهایت بی احترامی به ذات مقدس وی میباشد.
از اللهأ میخواهیم که عقل و فکر ما را باز نموده، تا حقیقتها را بدرستی بدانیم و ذات پروردگار متعال را بخوبی بشناسیم.
[۳۳] سفر پیدایش، فصل: ۳۲، شماره: ۲۴-۳۰، صفحه: ۳۲. [۳۴] سفر پیدایش، فصل: ۶، شماره: ۵-۶، صفحه: ۵ [۳۵] کتاب دوم سموئیل، فصل: ۲۴، شماره: ۱۵-۱۶، صفحه: ۳۲۷.