پنجاه دلیل در رد مسیحیت

فهرست کتاب

نسبت جهل وبی خبری به خداوندأ

نسبت جهل وبی خبری به خداوندأ

بایبل در ادامه‌ی قصه‌ی خوردن درخت ممنوعه توسط آدم و حوا، می‌گوید: «خدا آدم را ندا داد، ای آدم، چرا خود را پنهان می‌کنی؟ آدم جواب داد: صدای تو را در باغ شنیدم و ترسیدم، زیرا برهنه بودم، پس خود را پنهان کردم. خدا فرمود: چی کسی به تو گفت که برهنه‌ای؟ آیا از میوۀ آن درختی خوردی که به توگفته بودم از آن نخوری؟ آدم جواب داد: این زن که یار من ساختنی از آن میوه به من داد و من هم خوردم.» [۳۱]شما لطفا این جملات را دوباره خوانده و به آن فکرکنید: در این عبارات چنین حکایت می‌کند که زمانی آدم و حوا از این میوه خوردند، تازمانی که خود آنان بـرای خدا قصه نکردند، خدا نمی‌دانست (العیاذ بالله)، بناء از او سوال می‌کند: چی کسی بتو گفت که برهنه‌ای؟ این سوال بدین معناست که خداأ تا هنوز (العیاذ بالله) خبرندارد. و بدتر از این، عبارت بعدی است که خدا ازآدم می‌پرسد که: چی کسی به تو گفت که برهنه‌ای؟

[۳۱] سفر پیدایش، فصل: ۳، شماره: ۹-۱۲، صفحه: ۳.