مقدمه مترجم:
فضل خدای را، که تواند شمار کرد
یاکیست آنکه شکر یکی از هزار کرد
بَحر آفرید و بَرّ و درختان و آدمی۱
خورشید و ماه و اَنجم و لیل و نهار کرد
توحیدگوی او، نه بنیآدماند و بس
هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد
بخشندگی و سابقهی لطف و رحمتش
ما را به حُسن عاقبت امیدوار کرد
پرهیزگار باش که دادار آسمان
فردوس جای مردم پرهیزگار کرد
هر کاو عمل کرد وعنایت امید داشت
دانه نکشت ابله و دخل انتظار کرد
نا برده رنج، گنج میسر نمیشود
مز آن گرفت جان برادر که کار کرد ج
بعد از خدای هرچه پرستند هیچ نیست
بیدولت آنکه بر همه، هیچ اختیار کرد
[۱]
«سپاس و آفرین ایزد جهانآفرین راست، آن که اختران رخشان به پرتو روشنی و پاکی او تابندهاند و چرخ گردان به خواست و فرمان او پاینده، آفرینندهای که پرستیدنِ اوست سزاوار. دهندهای که خواستن جز از او نیست خوشگوار. هستکننده از نیستی، نیست کننده پس از هستی، ارجمند گردانندهی بندگان از خواری، در پای افکنندهی گردنکشان از سروری. پادشاهی او راست زیبنده. خدایی او راست درخورنده، بلندی و برتری از درگاه او جوی و بس. هر آن که از روی نادانی نه او را گزید، گزند او ناچار بدو رسید، هستی هرچه نام هستی دارد، بدوست
جهان را بلندی و پستی تویی
ندانم چهای، هرچه هستی تویی
و درود بر پَیمبر بازپسین، پیشرو پیمبران پیشین، گرهگشای هر بندی، آموزندهی هر پندی، گمراهان را راه نماینده. جهانیان را به نیک و بد آگاهاننده، به همه زبانی نام او ستوده و گوش پندنیوشان آواز او شنونده.
و همچنین درود بر یاران گزیده و خویشان پسندیده او باد. تا باد و آب وآتش و خاک در آفرینش بر کار است و گل بر شاخسار هم بستر خار» [۲].
اگر واقعبینانه و منطقی به مسائل بنگریم به این نتیجه خواهیم رسید که انسان، به تنهایی نمیتواند با عقل و تدبیر خویش برنامهای دقیق و کامل برای سعادت و تکامل خویش تنظیم کند. تا او را به منزلگاه اَمن و قُرب و رضوان پروردگار برساند.
او به تنهایی از نیازهای نفسانی و آخرتی خویش کاملاً آگاه نیست، از اسرار و رموز آفرینش خویش و جهان، اطلاع کافی ندارد. از چگونگی ارتباط جسم و روح و زندگی دنیوی و اخروی، چیزی سر درنمیآورد؛ نمیتواند تشخیص دهد که چه کارهایی سبب سقوط و هلاکت و انحطاط و عقب ماندکی او میشوند و چه کارهایی نفسش را تاریک و آلوده میسازند.
و هرگز انسان با عمر کوتاه و عقل و اندیشهی محدود و قاصر خود نمیتواند برنامهی سعادت و تکامل اُخروی و نفسانی خویش را تنظیم کند و راه سعادت و خوشبختی خویش را از بیراهه بشناسد و تنها خدای جهانآفرین است که انسان و جهان را آفریده و از اسرار آنها کاملاً آگاه است و عوامل سعادت و خوشبختی و شقاوت و بدبختی انسان را در هردو جهان به خوبی میشناسد و اوست که برنامهی تکامل و سعادت انسان را تنظیم میکند و به وسیلهی بهترین و برگزیدهترین بندگان خویش، یعنی پیامبران، برای این انسان میفرستد تا در نزد خدا عذری نداشته باشند.
در حقیقت خدای ﻷ با ارسال پیامبران و انزال کتابهای آسمانی، بزرگترین منّت و احسان را در حق بشریت نمود، و با ارسال پیامبران و در پرتو اوامر و فرامین و سخنان تعالیبخش و تابناک آنان، بشریت را از تاریکیهای مَخوف و وحشتناک کفر و زندقه، شرک و چندگانهپرستی، نفاق و دورنگی، جهل و نادانی و ضلالت و گمراهی رهایی بخشید و آنان را از چنگال خرافات و اوهام، اساطیر و بدعتها و بندگی و اسارت احجار و اشجار آزاد ساخت.
در واقع: دین، همان برنامهی زندگی مادی و معنوی ودنیوی و اخروی انسانهاست که خدا به وسیلهی پیامبران که راهنما و راه شناساند، برای انسانها فرستاد، پیامبران انسانهای برگزیده و ممتازی هستند که با پروردگار متعال در ارتباطاند و برنامههای حیاتبخش الهی را میشنوند و در اختیار انسانها قرار میدهند تا آنان را هدایت کنند.
پیامبران الهی، بالاخص حضرت محمد ج با اوامر، فرامین، تعالیم و آموزههای تابناک خویش، فطرت خداجو و خدا دوست انسانها را بیدار میسازند، راه درست زندگی را به آنها نشان میدهند و آنها را در پیمودن این راه یاری میکنند، و خرد و اندیشهی آنان را بر میانگیزند و فطرت توحیدی و انسانیشان را شعلهور میسازند و آنان رابه زندگی پاک و پاکیزهای راه مینمایند که خودشناسی و بخشندگی و حقشناسی و حقگرائی و رعایت حقوق و حرمت بشر، ابداع و ابتکار، قانونمداری، توبهپذیری، گذشت، امانت، راستی، پاکمنشی، بخشندگی، بردباری، بزرگواری، رازپوشی، خیرخواهی، انسان دوستی و دیگر وصفها و ویژگیها و جلوههای جمال و کمال و جلال، بر گسترهی زندگی آنان حاکم باشد.
پیامبران در پرتو تعالیم روحبخش خود، به انسانها کمک میکنند تا خدای خویش را بهتر بشناسند و با او بیشتر آشنا شوند. آنان در شناخت اخلاق زشت و زیبا به مردم یاری میدهند، در تزکیهی نفوس، اجرای قوانین حیاتبخش دین و سرپرستی جامعه تلاش و کوشش میکنند، تا مردم را به عزت و عظمت و افتخار و بالندگی و سعادت و کامیابی برسانند.
پس خوشا به حال انسانهایی که در پی اوامر و فرامین و سخنان و آموزههای روحبخش پیامبران حرکت میکنند و دنیای خویش را با تعالیم و احادیث گهربار آنان آباد میسازند و در آخرت نیز به کمال سعادت و خشنودی و بهرهمندی از نعمتهای پروردگار میرسند و در جوار عزت و عظمت پیامبران مسکن میگزینند.
اثر حاضر، ترجمه و نگارش و شرح و تخریج احادیث کتاب ارزشمند «مشكاة الـمصابیح» میباشد.
مدتها بود که آرزو داشتم خداوند ﻷ مرا توفیق دهد تا این کتاب گرانبها و ارزشمند حدیث را به فارسی ترجمه و شرح نمایم و در اختیار شیفتگان علم و دانش، تشنگان سخنان گهربار نبوی قرار دهم، ولی به عللی، ترجمهی آن به تعویق افتاد، تا اینکه روزی از روزها با تصمیمی راسخ و اتکا به خدای ﻷ و با اقدامی متهوّرانه و جسورانه، شرح و ترجمه و تخریج احادیث کتاب «مشكاة المصابیح» را شروع نمودم.
و اینک به فضل و یاری خداوند بزرگ، ترجمه و شرح جلد اول «مشكاة المصابیح» را به اتمام رساندم و به صورتی که مینگرید، ساماندهی و آمادهی تقدیم به دوستداران پیامبر ج گردیده است.
البته در ترجمه و نگارش این اثر، با احساس مسئولیت خطیر دینی و اخلاقی و علمی و با استفاده از کتابهای معتبر حدیثی، به ویژه از شرحهای بیشمار «مشكاة المصابیح» مانند: «مرقاة المفاتیح» و «الكاشف عن حقائق السنن» و غیره.. بهترین معنی و ترجمه را انتخاب و گزینش نمودهام.
و مترجم با ارج نهادن به انتقاد و پیشنهاد پژوهشگران و صاحبنظران در جهت هرچه زیباتر و پربارترشدن این اثر گرانسنگ، تقاضا دارد، دیدگاه، پیشنهاد و انتقاد خود را به مترجم گوشزد کنند تا در چاپهای آینده ـ ان شاء الله ـ از آنها بهرهور گردیم، چرا که مترجم تلاش خود را پیراسته از اشکال نمیشمرد و آغوش خود را برای هر نقد خیرخواهانه و هر راهنمایی دلسوزانه و هر پیشنهاد سازنده و هر دیدگاه مفید و ارزنده، میگشاید.
و در پایان، مترجم توجه خوانندگان عزیز را به چند نکته مهم و اساسی جلب میکند:
(۱) چون اصل«كتاب مشكاة» به «كتاب مصابیح» اثر: علامه امام ابومحمد حسین بن مسعود بغوی بر میگردد، و در واقع «مشكاة» تصحیح کننده و واضح مبهمات «مصابیح» و تفصیلی برای مجملات آن و تفسیری بر مشکلات آن و آشکارکنندهی مخفیات آن است، لازم است خوانندگان عزیز، اطلاعاتی از بیوگرافی و شرح حال زندگی نویسندهی «مشكاة» و نویسندهی «مصابیح» در دست داشته باشند.
«بیوگرافی نویسنده مصابیح»
مولف آن، محی السنة، ابو محمد حسین بن مسعود فراء بغوی است. بنابر اقوال مشهور، وی در سال ۴۳۳ هـ.ق، در شهر «بَغ» [شهری از شهرهای خراسان قدیم است که میان مرو و هرات واقع میباشد] به دنیا آمد.
وی فردی فقیه، ادیب، مفسر، محدث، مجتهد، زاهد، عابد و از اکابر علمای عهد خویش به حساب میآمد، از استادان وی میتوان به این افراد اشاره نمود:
ابوبکر احمدبن ابی نصر کوفانی، ابوصالح احمدبن عبدالملک بن علی بن احمد نیشابوری[تولد۴۷۰هـ . ق]، ابوعلی حسین بن محمد بن احمد مروزی [تولد ۴۶۲ هـ . ق]، ابوعلی حسان بن سعید منیعی مروزی [تولد ۴۶۳ هـ . ق]، ابوالحسن عبدالرحمن بن محمدبن محمدبن مظفر داودی بوشنجی، ابوالحسن علی بن یوسف جوینی [تولد ۴۶۳ هـ . ق]، ابوطاهر عمربن عبدالعزیز بن احمدبن یوسف قاشانی مروزی،ابوبکر یعقوب بن احمد صیرفی نیشابوری وعدهی بیشمار دیگری که ذکر همه در این مختصر نمیگنجد.
و از شاگردان وی میتوان بدینها اشاره کرد.
«حسن بن مسعود نجمی» (برادر وی)، «عمربن حسن بن حسین رازی» پدر امام فخررازی، «ملکدار بن ابی عمرو قزوینی»، «محمدبن محمدبن همدانی»، «محمدبن حسین بن مروزی زاغولی» و...
از امام بغوی، تالیفات زیادی در علوم مختلف مانند علم حدیث، تاریخ و... بر جای مانده که مهمترین آنها همین کتاب «مصابیح» است. و از دیگر تألیفات وی میتوان این کتابها را بر شمرد:
«چهل حدیث»، «الانوار فی شمائل النبی المختار»، «ترجمة الاحكام فی الفروع»، «تهذیب فیالفقه»، «الجمع بین الصحیحین»، «شرح جامع الترمذی»، «شرحالسنة»، «فتاوای بغوی»، «فتاوای مروزی»، «الكفایة فی الفروع»، «الكفایة فی القراءة»، «المدخل الی مصابیح السنة»، «معالم التنزیل»، «معجم الشیوخ».
کتاب مصابیح، شرحها و مختصرات و تعلیقات و تخریجات بیشماری دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
«هدایة الرواة الی تخریج المصابیح والمشكاة» اثر: علامه ابن حجر عسقلانی،
«مختصر المصابیح» اثر: ابونجیب عبدالقاهر بن عبدالله سهروردی،
«التلویح فی شرح المصابیح» اثر: محمدبن محمد ابوالحسن خاورانی،
«تحفة الابرار» نوشته: قاضی ناصرالدین عبدالله بن عمربیضاوی»،
«المفاتیح فی شرح المصابیح» اثر: حسین بن محمود زیدانی،
«لباب الصدر» اثر: شیخ محمد مناوی،
«كشف المناهیج والتناقیح فی شرح احادیث المصابیح» اثر: صدرالدین ابوعبدالله محمد شرف الدین مناوی شافعی،
«ضیباء المصابیح»، اثر تقی الدین علی بن عبدالکافی سبکی و...
امام بغوی در شوال سال ۵۱۰ هـ.ق در شهر «مرو» وفات یافت ودر همانجا در کنار قبر استادش «قاضی حسن» در قبرستان «طالقان» مدفون شد [۳].
(۲) بیوگرافی نویسنده «مشکاة»:
مولف مشكاة، ولی الدین ابوعبدالله محمدبن عبدالله خطیب تبریزی است وشرححال کاملی از زندگانی او بر خلاف امام بغوی که شرح زندگی او به تفصیل در کتب مربوط آمده است در دست نیست. خطیب تبریزی نیز مانند بغوی، برای جمعآوری و تحقیق و بررسی احادیث نبوی، سفرهای زیادی کرد، و در این راه، فراوان کوشید و بدین طریق توانست این مجموعه حدیثی را جمعآوری، تحقیق و بررسی و مرتب و تنظیم نماید.
وی بنابر اقوال مشهور از علمای قرن هشتم هجری قمری به شمار میآید، ولی تاریخ دقیقی از زمان تولد وی در دست نیست، ولی چیزی که در آن نمیتوان شک و تردید نمود،این است که علما و دانشمندان اسلامی، وی را به صلاح و تقوا و علم و عمل ستودهاند.
از او تالیفاتی نیز به یادگار مانده است که مهمترین آنها عبارتند از: «مشكاة المصابیح» و «الاكمـال فی اسمـاء الرجال».
بنابر قول علامه زرکلی، وی در سال ۷۴۱ هـ.ق چشم از جهان فرو بست.البته به یقین میتوان گفت که وفات وی پس از سال ۷۳۷ هـ.ق بوده است. چرا که وی کتابش «مشكاة» را در روز جمعه، اواخر ماه مبارک رمضان، سال ۷۳۷ هـ.ق به اتمام رساند، از این جهت میتوان گفت که وفات وی پس از سال ۷۳۷ هـ.ق بوده است.
ولی به هر حال شرح حال کاملی از زندگی، تولد و وفات او در دست نیست.
بر کتاب مشكاة، شروحات زیاد و فراوانی نگاشته شده که مهمترین آنها عبارتند از:
«الكاشف عن حقائق السنن» اثر: حسن بن محمد طیبی،
«شرح جرجانی» «منهاج المشكاة» اثر عبدالعزیز بن محمد بن عبدالعزیز ابهری
«فتح الاله فی شرح المشكاة» اثر: ابن حجر هیتمی،
«مرقاة المفاتیح شرح مشكاة المصابیح»، اثر: ملا علی قاری،
«نجوم المشكاة» اثر صدیق شریف
«حاشیة مشكاة المصابیح» نوشته جلال الدین کرلانی،
«تنقیح الرواة فی احادیث المشكاة» اثر مولوی سید احمد حسن
«تعلیق الصبیح علی مشكاة المصابیح» اثر: محمد ادریس کاندهلوی، و.... [۴].
(۳) امتیازها و فرقهایی که در میان «مصابیح بغوی» و «مشکاة خطیب تبریزی» است:
از مقدمهای که صاحب مشکاة، در صفحهی نخست کتاب به رشتهی تحریر درآورده است میتوان این امتیازها و فرقها را در میان دو کتاب «صابیح و مشکاة» مشاهده نمود که عبارتند از:
۱- نویسندهی مصابیح، سند حدیث را حذف نموده، ولی نویسندهی مشكاة به بیان سند آخرین راوی حدیث پرداخته است.
۲- در مصابیح، هر باب مشتمل بر دو فصل است، ولی در مشکاة هر باب مشتمل بر سه فصل جداگانه و مستقل میباشد.
۳- در مصابیح، مأخذ و تخریجکنندهی حدیث ذکر نشده، ولی نویسندهی مشکاة، به بیان مأخذ و تخریجکنندهی حدیث پرداخته است. به عنوان مثال پس از نقل روایت گفته است: «رواه البخاری» یا» «رواه الترمذی و...»
۴- در مصابیح فقط احادیث مرفوع [حدیثی که سلسله سندش به پیامبر ج وصل شود] آورده شده است. در حالی که در کتاب مشکاة، علاوه از احادیث مرفوع، روایات موقوف [حدیثی که سلسله سندش به صحابی س وصل شود مانند: قال عمربن الخطاب کذا] و مقطوع [حدیثی که سلسله سندش به تابعی وصل شود، مانند: قال نافع کذا] هم افزوده گردیده است.
۵- در مصابیح، برخی از روایات به طور مختصر بیان شده است، در حالی که در مشکاة، بنابر رعایت مصالح و اهدافی، به طور کامل نقل گردیده است و گاهی هم بالعکس عمل نموده است. یعنی احادیث کامل مصابیح را، صاحب مشکاة مختصر میکند.
۶- نویسندهِی مصابیح، در فصل نخست، به بیان روایات شیخین [بخاری و مسلم] میپردازد و در فصل دوم، روایات غیر شیخین را ذکر میکند، در حالیکه نویسندهی «مشکاة» گاهی از طرف خود تصرف کرده و در فصل نخست، روایاتی از غیر شیخین را نیز درج میکند و در فصل دوم نیز، احادیث و روایاتی را از شیخین میآورد.
۷- در مصابیح، بسیاری از احادیث تکراری است، ولی در مشکاة، حدیث تکراری در یک موضع ذکر شده و از بقیهی جاها حذف گردیده است. و نویسندهی مشکاة نیز، در وقت حذف احادیث تکراری حواله میدهد که این حدیث از فلان باب منتقل شده به باب دیگر.
(۴) اصطلاحات اولیه و مورد نیاز علوم حدیث و حدیثشناسی [۵].
۱- خبر: گزارشی است که از کسی نقل میگردد. خواه پیامبر ج باشد یا غیر. بعضی خبر و حدیث را مترادف و بعضی حدیث را مخصوص پیامبر ج استعمال نمودهاند.
۲- حدیث: عبارت است از اقوال، افعال، تأییدات و صفاتی که به پیامبر ج نسبت داده میشود و سنت هم به همین معناست.
۳- اثر: مطلبی است که از پیامبر ج یا اصحاب ش یا تابعین ـ رحمة الله علیهم ـ روایت شود. بعضی حدیث را بر فرمایش پیامبر ج و اثر را بر گفتههای صحابی و تابعین تخصیص دادهاند.
۴- سند: عبارت است از زنجیرهی راویان که با نظم و ترتیب خاصی به متن منتهی میشود.
۵- متن: عبارت است از مطلبی که زنجیرهی راویان به آن منتهی میگردد. به عبارت دیگر متن مطالبی است که به پیامبر ج یا صحابه و یا تابعی نسبت داده میشود.
۶- اسناد: تلاش و جهد محدث در جهت بیان زنجیرهی منظم راویان حدیث.
۷- حدیث مسند: حدیثی است که به وسیلهی یک زنجیرهی منظم و متصل، راویان به پیامبر ج میرسند.
۸- کتاب مسند: کتابی است مشتمل بر مجموعههایی از احادیث که هر مجموعه را یکی از اصحاب پیامبر ج روایت کرده است.
۹- مُسنِد: کسی است که احادیث را با سندهایش روایت کند.
۱۰- مُحدِّث: به کسی گفته میشود که در علم الحدیث درایتی، دارای چنان مهارت و تخصصی باشد که به خوبی بتواند احادیث صحیح و روایات ضعیف را تشخیص و احادیث صحیح را روایت کند و بر اسناد و علل و اسامی رجال عالی و نازل و... تسلط داشته باشد.
۱۱- حافظ: به کسی گفته میشود که آشنا به سنت رسول خدا ج و آگاه به طرق سنن باشد و سند این طرق را خوب تمییز دهد و حافظ آن مقدار از احادیثی که اهل حدیث صحت آن را تایید کردهاند، باشد و آگاه به موارد اختلاف و اصطلاحات محدثین باشد.
۱۲- حُجِّت: به کسی گفته میشود که احادیث صحیح را از حیث متن، سند و احوال راویان بررسی کرده و احادیث صحیح را روایت کند.
۱۳- حاکم: به کسی گفته میشود که بر جمیع احادیث از حیث متن و سند و احوال راویان و جرح و تعدیل آنها و تاریخ آنها اطلاع کافی و کامل داشته باشد.
توجه: مُحدِّث برتر از مُسنِِد و حافظ برتر از مُحدِّث و حجت برتر از حافظ و حاکم برتر از حجت میباشد.
۱۴- جامع: هر کتابی حدیثی که مشتمل بر ابواب هشتگانه: عقاید، احکام، رقاق، آداب، تفسیر، تاریخ، سیر، فتن، مناقب، و مثالب باشد، مانند جامع بخاری.
۱۵- مُستدرَک: کتابی است که به عنوان متمم کتاب دیگر و با همان شروط، احادیثی را که از کتاب سلف متروک مانده است گردآوری نموده باشد.
۱۶- مُستَخرَج: کتابی است که مؤلف احادیث کتاب، حدیثی را به غیر اسناد صاحب کتاب(بلکه خود از شیوخ خویش برای آن حدیث آورده است) روایت کند.
۱۷- جزء: مجموعهای است از احادیث که یک نفر به تنهایی آن را روایت کرده باشد خواه صحابی و خواه غیر صحابی.
۱۸- علم الحدیث درایتی: رشته قواعدی است که از احوال روایت کننده(راوی) و از خصوصیات روایت شده(مروی) و همچنین کیفیت و کمیت زنجیرهی روایتها(سند) از حیث رد و قبول سند، بحث میکند و موضوع آن راوی و مروی است.
۱۹- علم الحدیث روایتی: علمی است مبتنی بر نقل آزاد و دقیق هر آنچه که به رسول خدا ج نسبت داده شده است. [قول، فعل و تقریر] و یا به صحابه و تابعین او نسبت دادهاند بنابر رأی صحیح.
۲۰- علم جرح و تعدیل: علمی است پیرامون راویان حدیث، درباره آنچه برای آنها عیب به حساب میآید یا آنها را با تقوا به حساب میآورد با الفاظ مخصوص.
۲۱- علم رجال: علمی است که راویان حدیث را از جهت اینکه راوی حدیثاند معرفی میکند.
۲۲- ۲۲ـ علم علل الحدیث: علمی است که از علتهای پنهان و پوشیده، از جهت تأثیر منفی در صحیحبودن حدیث بحث میکند مانند: «وصل منقطع» یا «رفع موقوف» و...
۲۳- علم مختلف الحدیث: علمی است که پیرامون احادیثی که ظاهر آن احادیث، تناقض دارد سخن میگوید.
۲۴- علم ناسخ و منسوخ حدیث: علمی است که دربارهی احادیثی که باهم مخالفاند بحث میکند و همچنین احادیثی که توافقی بین آنها ممکن نیست.
۲۵- شرط راوی: عقل، ضبط، عدالت و اسلام که اگر راوی یکی از این شرایط را دارا نباشد روایتش پذیرفته نیست و حدیث او ترک میشود.
اقسام حدیث به اعتبار تعدد راوی:
۱ـ متواتر: روایت گروهی که تبانی آنها بر دروغسازی عقلاً و عادتاً ممکن نیست و آن بر دو قسم است:
الف) متواتر لفظی: آن است که در اول، وسط و آخر سند، آن را با یک شکل و صورت نقل کرده باشند چنین حدیثی کمیاب است.
ب) متواتر معنوی: هماهنگ بودن مفهوم و معنی از طرف راویانی که تبانی آنها بر دروغسازی عقلاً و عادتاً محال باشد. اینگونه احادیث زیاد است.
۲- آحاد: تعداد راویان آن محصوراند.
۱- مشهور: تعداد راویان در تمام مقاطع از سه نفر کمتر نباشد.
۲- عزیز: تعداد راویان در تمام مقاطع از دو نفر کمتر نباشند.
۳- غریب: راوی حدیث در بعضی مقاطع یک نفر باشد.
اقسام حدیث به اعتبار اینکه در نهایت زنجیره خبر با چه کسی و به چه کسی وصل میشود؟
۱- مقطوع: خبر فقط به تابعی وصل گردد: مانند قال نافع کذا
۲- موقوف: خبر به صحابی وصل گردد. مانند: قال عمربن الخطاب کذا
۳- مرفوع: خبر به پیامبر ج وصل شود و آن نیز بر دو قسم است.
الف) مرسل: خبری که به وسیله غیرصحابی به پیامبر ج برسد.
ب) مسند: خبری که به وسیله صحابی به پیامبر ج برسد.
راویان چه رابطهای باهم دارند؟
۱- اقران: دو راوی که تقریباً با یکدیگر هم سن و هم استاد باشند.
۲- مُدَبَّج: دو راوی که هردو از یکدیگر حدیث روایت کنند.
۳- متفق و مفترق: راویان یک حدیث در عین اینکه شخصاً جدا میباشند، نام آنها و نام پدر آنها یکی باشد. مانند: قال خلیل بن احمد عن خلیل بن احمد.
۴- مؤتلف و مختلف: راویان یک حدیث که نام آنها در نوشتن و خط متفق اما از یکدیگر جدا باشند مانند: سلام و سلام.
۵- متشابه: راویان یک حدیث که اسم آنها در خط و تلفظ یکی میشود اما اسم پدرشان متفاوت یا برعکس.
۶- مسلسل: راویان یک حدیث در تمام مقاطع یک عبارت (سمعتُ یا حدثنی و.).. به کار برند.
۷- مهمل: راوی یک حدیث با شخص دیگر در نام و نشان متفق باشد و معلوم نباشد مقصود کدام یک از آنها است.
اقساط حدیث:
الف) صحیح: حدیث مسندی است که اسناد آن به نقل عادل ضابط از عادل ضابط باشد، تا اینکه به حضرت رسول ج یا یکی از اصحاب یا تابعین برسد و تحت عنوان شاذ و معلل قرار نگیرد و بر دو قسم است:
۱- صحیح لذاته: مشتمل بر صفات قبول به طور کامل باشد.
۲- صحیح لغیره: حدیثی است که به واسطه علتی غیر از خودش صحیح باشد.
ب) حسن: و آن حدیثی است که سندش متصل به نقل از راوی عادل کم ضبط بوده و از شذوذ و علت سالم مانده باشد و وجه اشتراک حدیث صحیح و حسن در این است که سند هردو متصل به نقل از راوی عادل و سالم از شذوذ و علت است و وجه افتراق آن دو در این است که راوی در حدیث حسن کم ضبط ولی در صحیح ضابط است.
ج) حدیث ضعیف: و آن حدیثی است که نه صفات صحیح را داشته باشد ونه صفات حسن را.
اقساط حدیث ضعیف:
۱- مُرسَل: هر حدیثی که راوی صحابی از آن حذف شده باشد. لذا هر حدیثی که در آن گفته نشود «قال رسول الله كذا یا فعل بحضرته كذا ومانند آن» ضعیف است.
۲- مُنقَطِع: حذفشدن یک راوی از سند حدیث یا ذکر شدن یک راوی مجهول در سند آن است علت ضعف حدیث منقطع، عدم اتصال آن است.
۳- مُعْضَل: حدیثی است که دو راوی یا بیشتر از سند آن حذف شده باشد، به شرط اینکه حذف شدگان پشتسرهم باشند.
۴- مُدَلَّس: و آن حدیثی است که راوی از معاصر خود که او را ملاقات کرده است ولی از او سماع نکرده است روایتی کند که موهم سماع باشد یا راوی از معاصر خود که او را ملاقات نکرده است طوری روایت کند که موهم سماع مستقیم باشد.
۵- مُعَلَّل: حدیثی است که در آن اسباب و عوامل پنهانی وجود داشته باشد که اگر آشکار شود مضر به صحت حدیث است.
۶- مقلوب: حدیثی است که راوی آن در اسم راویان یا در کلمات حدیث تأخیر و تقدیمی باشد.
۷- مُضطَرب: حدیثی است که راوی آن با یک سلسله، این حدیث را روایت کند که اشخاص دیگر با عین آن سند مخالف آن را روایت کرده باشد.
۸- شاذّ: حدیثی است که ثقهای آن را به شکلی روایت کند که با دیگر ثقات در نقل آن حدیث متفاوت باشد.
۹- مُنْکر: حدیثی است که راوی ضعیف بر خلاف روایت موثق آن را نقل کند. منکر خلاف شاذ است زیر راوی شاذ موثق است، ولی راوی منکر ضعیف است.
۱۰- متروک: حدیثی است که یک راوی متهم به کذب یا فسق یا غفلت یا کثیرالوهم، آن را نقل کرده باشد.
القاب حدیث صحیح، حسن و ضعیف:
۱- موقوف: خبر به صحابی وصل گردد.
۲- مقطوع: روایت حدیث به تابعی وصل شود.
۳- مرفوع: حدیثی است که به پیامبر ج نسبت داده شود، قولاً یا فعلاً و یا تقریراً، چه از طرف صحابی یا تابعی یا بعد از آنها، خواه متصل باشد یا خیر.
۴- مسند: حدیثی است که سند آن از راوی تا آخر متصل باشد و مرفوع به پیامبر ج باشد.
۵- متصل یا موصول: حدیثی است که سندش متصل باشد، خواه مرفوع به پیامبر ج یا موقوف بر صحابه یا کسی پائین تر از آن.
۶- مُعَنْعَن: حدیثی است که در سندش گفته شود (قال فلان عن فلان) خواه از طریق تحدیث یا سماع.
۷- مُؤَ نَّن: به حدیثی گفته میشود که در سندش عبارت (حدثنا فلان أن فلانا.).. باشد.
۸- معلّق: حدیثی است که از اول سند یک راوی یا بیشتر حذف شده باشد و به راویان ما فوق افراد محذوف، اسناد داده شده باشد.
۹- مدرج: حدیثی است که در سند یا متن آن زیادتی باشد که جزو آن نیست(یعنی مطلبی در مطلب دیگر درج شود)
۱۰- مسلسل: حدیثی است مسند و متصل خالی از تدلیس که راویان آن عبارات یا افعال مشابهی در وصف آن از راوی مافوق خود نقل کرده باشند تا به رسول خدا ج برسد.
توجه: احادیث فرد، غریب، عزیز، مشهور، مستفیص، عالی، نازل، تابع، مشاهد، مصحف، از القاب حدیث صحیح و حسن و ضعیف به شمار میآیند.
حدیث موضوع:
حدیثی است که دروغگویان آن را به وجود آوردهاند و آن را به دروغ به پیامبر ج نسبت دادهاند که هم از نظر الفاظ و هم از نظر سند ساخته دروغگویان است.
مراتب و طبقات کتابهای حدیث:
طبقه اول: صحیح بخاری، صحیح مسلم، مؤطا مالک، که در این طبقه اقسام حدیث متواتر، صحیح و حسن وجود دارد.
طبقه دوم: جامع ترمذی، سنن ابو داود، مسند امام احمد و نسائی که اینها یک مقدار تساهل و تسامح در کار دارند و خالی از احادیث ضعیف نیستند.
طبقه سوم: مسند ابن ابی شعبه، مسند طیالسی، بیهقی،طبرانی، طحاوی، عبدالرزاق که در آنها انواع احادیث ضعیف (شاذ، منکر، مقلوب) و بعضی احوال رجال در آنها نامعلوم است.
طبقه چهارم: کتابهای بیارزش و بیهودهای هستند که واعظان، مورخان غیرعادل، بدعتگزاران و پیروان هوای نفس به صورت داستان در دورههای اخیر جمعآوری کردهاند. مانند: تالیفات حدیثی ابن مردودیه، ابنشاهین، ابوشیخ و....
انواع تحمل حدیث:
۱- سماع: گرفتهشده از طریق مشافههی مستقیم (سمعتُ فلاناً ـ حدثنا ـ حدثنی ـ اخبرنا ـ اخبرنی..).
۲- قرائت: شاگرد از روی کتاب یا از احادیثی که حفظ کرده چندین حدیث برای استاد قرائت میکند (عرض) و استاد گوش میدهد و ایراد نمیگیرد.
۳- اجازه: شیخ، حدیث را رو در رو به کسی میگوید یا برای کسی مینویسد: تو را اجازه دادم که آنچه من شنیدهام و در کتابهایم نوشتهام روایت کن.
۴- مناوله: شیخ حدیث، کتابی یا جزوهای را یا چند حدیث را به شاگردی میدهد که آن را روایت کند.
۵- مکاتبه: شیخ حدیث، به خط خودش یا به خط نویسندهاش چند حدیثی را برای کسیکه حاضر است یا غائب است مینویسد و آن کس این احادیث را با قید کتابت از او روایت میکند.
۶- اعلام: این است که شیخ حدیث، فقط همین مطلب را به شاگرد اعلام نماید که این جزوه یا این چند حدیث از مسموعات من است و من از دیگران روایت کردهام.
۷- وصیت: شیخ حدیث، در حال قصد مسافرت یا در بستر مرگ برای شخص معینی وصیت میکند که کتاب یا جزوهی معین او را روایت کند.
۸- وجاده: دریافت علم از اوراق و برگها بدون شنیدن و اجازه و منادله به این صورت که شخصی حدیثی را به خط شیخی میبیند و روایت میکند.
(۵) روش و شیوهی کار یا برنامهی ترجمه و نگارشیام در ترجمه و شرح این کتاب، مبتنی بر شیوهی آتی است.
الف) در تخریج احادیث«مشكاة المصابیح» سعی شده تا از تحقیق و تلاش شیخ «جمال عیتانی» استفاده شود. و در بیشتر مواضع از تحقیق و تخریج احادیث این بزرگوار، اقتباس گردد.
ب) برگردان و نگارش این اثر، به زبان روز و به صورت گویا و دلنشین صورت گرفته است.
سعی شده است تا در ترجمه و شرح این کتاب از روش ترجمهی آزاد استفاده شود، بدین معنی که با رعایت کامل متن حدیث، مفاهیم در قالب الفاظی بسیار ساده و قابل فهم همگان بیان گردد.
ج) متن عربی حدیث با قید شماره آن در سمت راست صفحه قرار گرفته است.
د) معنی هر حدیث در زیر متن عربی با درج همان شماره حدیث، در سمت راست صفحه، حدالامکان به گونهای رسا و گویا نوشته شده است.
هـ) تفسیر، تشریح و تبیین مفاهیم و موضوعات بیشتر احادیث.
و) سعی شده تا در ترجمه و شرح مفردات و مفاد احادیث، نیز جانب پرهیز از اطنابمُمل و اختصارمُخل رعایت گردد.
در پایان، امید آن دارم که ترجمه و شرح این اثر، برای خوانندگان فارسی زبان سودمند افتد و افقهای تازهای دربارهی دینداری، عشق به سنت و محبت با اوامر و فرامین و تعالیم و آموزههای تابناک و روحبخش و تعالیآفرین پیامبراکرم ج فرارویشان بگشاید.
غرض نقشی است کز ما باز ماند
که هستی را نمیبینم بقائی
مگر صاحبدلی روزی به رحمت
کند در حق درویشان دعائی
فیض محمد بلوچ
۱۷/۱۱/۱۳۸۶ خورشیدی[۱]- قصیدهای از سعدی. [۲]- قطعهای زیبا از عطاملک جوینی (۶۲۳-۶۸۱هـ. ق). [۳]- برای آگاهی بیشتر میتوانید به «سیر اعلام النبلاء»، «تذکرة الحفاظ»، «الاعلام بوفیات الاعلام»، «مرقات المفاتیح»، «الاعلام زرکلی»، «کشف الظنون حاجی خلیفه» و «معجم المؤلفین عمر رضا کحاله» مراجعه فرمایید. [۴]- خوانندگان عزیز برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به «معجم المؤلفین ۱۰/۲۱۱» کشف الظنون ۲/۱۶۹۹»، «اعلام زرکلی ۶/۲۳۸» و «الرسالة المستطرفه ص۱۳۳، اثر محمد جعفر کتانی» مراجعه فرمایید. [۵]- این بخش، از کتاب دیدگاههای فقهی معاصر، ج ۱ صص ۱۷ – ۲۳ اقتباس شده است که در اصل آن هم گرفته شده از کتاب «کلید حدیث شناسی» عبدالله احمدیان میباشد.