ترجمه و شرح «مشکوة المصابیح»- جلد اول

فصل سوم

فصل سوم

۷۶ - [۱۴] عن أنس بن مالك، قال: قال رسول الله ج: "لن یبرح الناس یتساءلون، حتى یقولوا: هذا الله خلق كل شیء، فمن خلق الله ؟". رواه البخاری. ولمسلم: " قال: قال الله : إن أمتك لا یزالون یقولون: ما كذا؟ ما كذا؟ حتى یقولوا: هذا الله خلق الخلق، فمن خلق الله ؟" [۱۱۶].

۷۶- (۱۴) انس س گوید: «پیامبر ج فرمود‌: مردم به اندازه‌ای به سؤالات (بی‌مورد) خود ادامه می‌دهند تا جایی که می‌گویند: این خداست که همه چیز را آفریده است، پس چه کسی خدا را آفریده است؟ (در این صورت باید بگوید: به خدا و رسولش ایمان دارم و به خدا پناه ببرد و جلوتر نرود و پا را از گلیم خویش فراتر نگذارد)».

[این حدیث را بخاری روایت کرده است].

و امام مسلم (در صحیح خود) چنین روایت کرده است: «پیامبر ج فرمود: خداوند می‌فرماید: (ای محمد ج امت تو دست بردار نیستند و پیوسته به سؤالات (بی‌مورد) خود ادامه می‌دهند تا بدانجا که می‌گویند: چه کسی فلان چیز را به وجود آورده است و چه کسی فلان چیز دیگر را. تا اینکه می‌گویند: این خداوند است که آفریدگار همه چیز است، اما آفریدگار خداوند کیست؟»

۷۷ - [۱۵] عن عثمان بن أبی العاص، قال: قلت: یا رسول الله! إن الشیطان قد حال بینی وبین صلاتی وبین قراءتی یلبسها علی. فقال رسول الله ج: "ذاك شیطان یقال له خنـزب، فإذا أحسسته فتعوذ بالله منه، واتفل على یسارك ثلاثا". ففعلت ذلك فأذهبه الله عنی. رواه مسلم [۱۱۷].

۷۷- (۱۵) عثمان بن ابی العاص س می‌گوید: به پیامبر اکرم ج گفتم:‌ای رسول‌خداج! شیطان در میان نماز و قرائتم وسوسه می‌اندازد و مرا دچار شک و تردید می‌سازد. (حال شما بفرمایید تکلیف و وظیفه‌ی من در قبال این‌گونه وسوسه‌های شیطانی در نماز چیست)؟ پیامبر ج فرمود: آن شیطانی است که به آن «خِنزَب» گویند. پس هرگاه احساس وجود آن را کردی، (پیش از وارد شدن در نماز) از شرّ آن به خدا پناه ببر و «أعوذ بالله من الشیطان الرجیم» بگو و سه مرتبه از طرف چپ خود تف بینداز».

عثمان بن ابی العاص س گوید: فرمان رسول‌خدا ج را نصب‌العین و آویزه‌ی گوش خویش قرار دادم و مطابق دستورشان عمل کردم. پس از چند مدتی خداوند مرا از چنگال «خنزَب» و وسوسه‌هایش نجات داد و او را از من دور کرد.

[این حدیث را مسلم روایت کرده است].

شرح: هنگامی که انسان قصد انجام کار خیری می‌کند و یا به امر نیکی می‌خواهد نزدیک شود، شیطان سخت می‌کوشد که او را از آن کار باز دارد، وی به وسیله‌ی انواع وسوسه‌های خود شخص نمازگزار را مشغول می‌سازد، تا اینکه او را از خشوع و خضوع نماز و از تدبر و تفهم در معانی و مفاهیم آیات و اذکاری که در نماز می‌خوانند باز دارد و از شناخت و آگاهی به آنچه که خداوند از نماز و نیایش خواسته است دور نماید. از این‌رو شیطان با تمام سعی و کوشش خود تلاش می‌کند تا در میان قلب فرد نمازگزار و مقصود و هدف نماز مانعی ایجاد کند تا فایده‌ی لازم و بهره‌ی کامل را نبرد. چراکه هر وقت کاری برای شخص مسلمان سودمند باشد و مورد رضایت و پسند خدا قرار گیرد، حضور شیطان برای جلوگیری از آن بیشتر می‌شود. لذا شیطان پیوسته در سر راه انسان برای جلوگیری از هر کار خیری کمین گرفته است، مخصوصاً هنگام نماز خواندن و قرائت قرآن.

از این‌رو پیامبر ج به فرد مسلمان نمازگزار دستور می‌دهد، با دشمنی که در کمین او نشسته تا راه امر خیر را بر او ببندد، بجنگد و در آغاز کار از شر شیطان به خدا پناه ببرد و سپس کارش را شروع کند. چراکه پناه بردن به خدا، بهترین و مؤثرترین راه علاجی است برای دفع وسوسه‌هایی که شیطان در دل نمازگزار ایجاد می‌کند تا اینکه اجر و پاداش آن را بکاهد و خشوع و فروتنی را از او دور سازد و بدین وسیله یکی از ویژگی‌های مسلمان که همان خشوع و خضوع در پیشگاه پروردگار خود باشد، از بین می‌رود.

پس برای شخص مسلمان نمازگزار که در نماز دچار وسوسه و شک و تردید می‌شود، مناسب است که پیش از نماز و یا بعد از نمازی که دچار اینگونه وساوس و خطوراتی می‌شود به خدا پناه ببرد و «أعوذ بالله من الشیطان الرجیم» بگوید و سه مرتبه از طرف چپ خود تف بیندازد، تا در پرتو این کار، خداوند او را از شرّ «خِنزَب» و وسوسه هایش محفوظ و مصون بدارد.

«خنزَب»‌: این کلمه به پنج صورت خوانده می‌شود:

۱. به کسر «خاء» و کسر «زاء»
۲. به کسر «خاء» و فتح «زاء»

۳. به فتح «خاء» و فتح «زاء»
۴. به ضم «خاء» و فتح «زاء»

۵. به فتح «خاء» و ضم «زاء»

و «خنزب» در لغت به معنای «الجری علی الفجور» می‌باشد. یعنی کسی‌که بر انجام فسق و فجور جری و متهور باشد.

و «خنزب»، شیطانی از شیاطین است که وظیفه‌اش به وسوسه انداختن نمازگزاران می‌باشد، تا میان آنها و نماز و قرائت‌شان وسوسه بیندازد و آنها را دچار شک و تردید بسازد و از تدبر و تعقل آیات قرآنی و اذکار و اوراد نماز، نمازگزاران را غافل سازد و می‌کوشد تا در میان قلب فرد نمازگزار و مقصود و هدف نماز مانعی ایجاد کند تا فایده‌ی لازم و بهره‌ی کامل را از نماز نبرد.

۷۸ - [۱۶] وعن القاسم بن محمد، أن رجلا سأله فقال: " إنی أهم فی صلاتی فیكثر ذلك علی، فقال له: امض فی صلاتك، فإنه لن یذهب ذلك عنك حتى تنصرف وأنت تقول: ما أتممت صلاتی ". رواه مالك [۱۱۸].

۷۸- (۱۶) از قاسم بن محمد (نوه‌ی حضرت ابوبکر صدیق س و یکی از فقهای هفتگانه‌ی مدینه) روایت است که مردی از وی پرسید‌: در نمازم دچار وهم و شک و تردید می‌شوم (و گمان می‌کنم که رکعتی را جا انداختم و نماز را کامل نخوانده‌ام. حال شما بفرمایید تکلیف من در قبال این وهم چیست)؟

قاسم بن محمد س به آن مرد گفت‌: به نمازت ادامه بده و آن را قطع مکن (و بر اساس وهم و شک خویش عمل مکن و به وسوسه‌ی شیطان اعتنایی نکن) چرا تا وقتی که از نماز فارغ شوی این وهم و این وسوسه با تو خواهد بود و از تو جدا نخواهد شد و تو با این کارت گویا که (به شیطان وسوسه‌گر) می‌گویی: آری (به گفته‌ی تو) من نمازم را کامل نخوانده‌ام (و با این وجود به سخن و وسوسه‌ی تو، اهمیتی نمی‌دهم و نمازم را اعاده نخواهم کرد).

[این حدیث را امام مالک (در مؤطا) روایت کرده است].

شرح: در این روایت بیان شده که تنها راه علاج خطره‌ها و وساوس پست و زشت شیطانی همین است که انسان به آنها اهمیت ندهد و ذهنش را با آنها مشغول نسازد. و این روایت اصل و اساسی مهم و در عین حال بزرگ در دفع وساوس و قلع و قمع هواجس شیطانی، نه تنها در نماز، بلکه در سایر عبادات نیز هست.

و اگر کسی می‌خواهد از وسوسه‌ها و خطره‌های شیطانی نجات پیدا کند، باید بنا به گفته‌ی قاسم بن محمد س به آنها اهمیت ندهد و با عمل نکردن به آنها، دماغ شیطان را به خاک بمالد و وی را از خود ناامید بگرداند. این خود راه علاج بسیار مؤثر و داروی نافعی است برای دفع تمام وسوسه‌های شیطانی.

البته لازم است که در کنار این، انسان مسلمان و فرد نمازگزار، از شیطان و وسوسه‌هایش به خدا پناه ببرد و خویشتن را در پرتو او از چنگال وسوسه‌های این اهریمن خبیث و ملعون نجات دهد.

[۱۱۶]- بخاری ح ۷۲۹۶، مسلم ح ۲۱۷-۱۳۶. [۱۱۷]- مسلم ۴ / ۱۷۲۸ ح۶۸، مسند احمد ۴/۲۱۶. [۱۱۸]- مؤطا مالک ح ۳ «کتاب السهو».